تنوع بخشی سبد داراییهای مالی؛درست یا غلط
یکی از استراتژیهای مطرح در مباحث سرمایهگذاری در بازارهای مالی عبارت است از تنوعبخشی زمانی به انواع داراییهای مالی.
یکی از استراتژیهای مطرح در مباحث سرمایهگذاری در بازارهای مالی عبارت است از تنوعبخشی زمانی به انواع داراییهای مالی. به این معنا که براساس زمان کوتاهمدت یا بلند مدت سرمایهگذاران سبد دارایی مالی خود را متنوع میسازند تا از انواع داراییهای مالی با ریسکهای متفاوت، سبدی با حداقل ریسک تشکیل دهند.
اصل این استراتژی بر این اساس استوار است که هر چه افق زمانی بلندمدتتر برای سرمایهگذار متصور باشد سهم بیشتری از پرتفوی خود را به داراییهای ریسکی مثل سهام تخصیص دهد.زیرا نوسانات بازده سهام در طول زمان کمتر میشود و در نتیجه ریسک بیشتری در طول زمان در بین داراییها پخش میشود و بازده کل سبد سهام را متناسبتر میسازد.این نظر در مقابل این دیدگاه قرار دارد که در طول زمان تنوع بخشی به سبد سهام اشتباه است، زیرا مطلوبیت مورد انتظار با استراتژی تنوع سازی زمانی افزایش نمییابد، زیرا به عنوان مثال درباره سهام شرکتهای بیمه دیده شده است که در دورههای بلند مدتتر زمانی، ریسک این سهام به جای کاهش افزایش داشته است و در نتیجه تنوع بخشی سهام کارایی خود را از دست داده است. در این میان محققانی هستند که نشان دادهاند که زمانی تنوع بخشی سبد دارایی مالی در طول زمان بهینه انجام میشود که به یکسری از عوامل مهم و اصلی در این باره توجه شود.
نکته مهم در این میان که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف سرمایهگذاری است. این که آیا در بلندمدت هدف کسب درآمد است یا افزایش ثروت و یا عوامل دیگری در تصمیمگیری دخیل هستند.
زیرا ممکن است در بلندمدت محدودیتها و قیود مهمی سر راه سرمایهگذار قرار گیرند به عنوان مثال سرمایهگذاری که گردش دارایی را مهم فرض میکند و به دارایی نقد شونده نیاز دارد مثل حقوق بازنشستگی یا مخارج تحصیلی فرزندان، نمیتواند تنها به ریسک سبد دارایی خود و تنوع بخشی زمانی جدا از عامل نقدشوندگی توجه نشان دهد. در نتیجه عواملی چون سن، تحصیلات و نسبت مصرف به پسانداز افراد باید مورد توجه قرار بگیرند.
یکی از نکات جالب در این مبحث، دیدگاه روانشناسی سرمایهگذاران است. تحقیقات نشان میدهند که با افزایش ثروت، ریسکگریزی مطلق کاهش مییابد، زیرا با افزایش ثروت، اهمیت یک دلار اضافی کاهش مییابد و در نتیجه سرمایهگذار مایل میشود که در سطوح بالاتر ثروتی، دلار اضافی خود را صرف امور پرریسکتر کند. در نتیجه هر چه ثروت افزایش مییابد، دلارهای بیشتری از ثروت سرمایهگذار به داراییهای ریسکی تعلق میپذیرد.
در برابر متغیر ریسک گریزی مطلق، متغیر ریسک گریزی نسبی نیز مطرح میشود. در تبیین این متغیر باید گفت که کاهش ریسک گریزی نسبی، حکایت از تخصیص سهم بیشتری از ثروت به داراییهای ریسکی همزمان با افزایش ثروت دارد. ثابت بودن متغیر ریسک گریزی نسبی به این معنا است که درصد ثروتی که به دارایی ریسکی تعلق میگیرد، ثابت میماند جدا از اینکه خود در چه پایهای از ثروت باشد. همچنین افزایش ریسک گریزی نسبی بیان میدارد که درصد بیشتری از دارایی مالی با افزایش ثروت سرمایهگذار، در گروه پرریسک قرار میگیرد.
این در حالی است که در اکثر مطالعات نتایج به دست آمده براساس ثابت فرض کردن ریسک گریزی نسبی حاصل شده اند. در حالی که در هر سه حالت بالا، استراتژی تنوعسازی دارایی مالی در طول زمان میتواند متفاوت تعریف شود.
یکی دیگر از نکات مهم برای سرمایهگذاران، خاطرات و گذشتهنگری آنها درباره تخصیص داراییهای مالی است. توجیهات سرمایه گذاران برای تخصیص بین داراییهای ریسکی و غیر ریسکی یا کم ریسک، ممکن است بر اساس ارتباط بین بازده داراییها در طول زمان، تقویت یا تضعیف شود. در نتیجه ارزش داراییهای ریسکی در پرتفوی بستگی به ارزشهای گذشته آنها دارد و افراد بنا بر بازده گذشته یک دارایی آن را انتخاب یا رد میکنند و برای خرید و نگهداری در دوره بلند مدتتر تصمیم میگیرند.
در نتیجه تنوع بخشی دارایی مالی در طول زمان بر اساس فرآیند بازده دارایی و ترجیحات سرمایهگذاری میتواند افزایش یا کاهش یابد و یا ثابت باقی بماند. همانگونه که اشاره شد سطح تحصیلات نیز نقش زیادی در تصمیم گیری تخصیص پرتفوی سرمایهگذاران دارد. زمانی که سطح دانش سرمایهگذاران افزایشمییابد و تجربیات آنها از سرمایهگذاری زیاد میشود، آستانه تحمل آنها افزایش یافته و ریسک پذیری آنها بیشتر میشود و در نتیجه ترجیح میدهند تا در سبد دارایی مالی خود، از دارایی پر ریسک بیشتر استفاده کنند.
درباره سن افراد نیز نتایج تحقیقات نشان میدهند که افراد جوانتر علاوه بر انتخاب داراییهای مالی با دوره زمانی کوتاه مدت، در هنگام تنوع بخشی به سبد داراییهایی مالی خود بیشتر از داراییهای چون سهام که ریسک بالاتری دارند استفاده میکنند تا اوراق قرضه بلند مدت که ریسک کمتری دارند.
پایان نامه بازده، ریسک و تنوع بخشی
دو موضوع ریسک و بازده، موضوع های اساسی در نظریات سرمایه گذاری هستند و در این مورد دو دیدگاه بسیار مهم وجود دارد که بر اساس آن، نخست، سرمایه گذاران فقط زمانی ریسک را تحمل می کنند که بازده اضافی به دست آوردند و بعد ریسک با تنوع بخشی کاهش مییابد.
سرمایه گذاران د ربازارهای سهام در پی حداکثر بازده خود هستند. آنان در پی سهامی هستند که به نظر آنها، بهترین سهام باشند و همواره تمایل دارند تنها این سهام نگهداری کنند. اما بیشتر سرمایه –گذاران قادر به این کار نیستند زیرا آنان نمیتوانند با اطمینان بهترین سهام را بشناسند و در حقیقت، همواره این امکان نیز وجود دارد که سهام خوب انتخاب شده توسط سرمایه گذاران به سهام بد تبدیل شود.
سرمایهگذاران با توجه به تأثیر شرایط عدم اطمینان روی پیامدها، علاوه بر در نظر گرفتن بازده، ریسک سرمایهگذاری را مورد توجه قرار میدهند. نگهداری تعدادی سهام مختلف، ریسک سرمایهگذاری را کاهش میدهد زیرا همۀ سهام در بازار دارای رفتار همسانی نیستند.
ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک
ما میدانیم که با نوسان قیمتها در بازار سهام، قیمت بیشتر سهامها نیز مشابه با نوسان قیمتهای بازار تغییر میکند. اما میزان تغییر قیمت سهام به طور دقیق با همان میزان اندازۀ تغییر قیمتها در بازار یکسان نیست به و حتی در برخی مواقع در زمان نزول قیمتها در بازار ما شاهد افزایش قیمت بعضی از سهام هستیم و برعکس. مشاهده این رفتار منجر به طرح این سؤال مهم میشود که چرا در بازار سهام، چنین رفتارهایی وجود دارد؟
در پاسخ باید گفت که، هر تنوع بخشی سبد سهام کس که در سهام سرمایهگذاری میکند دو نوع ریسک، ریسک سیستماتیک یا بازار، و ریسک غیرسیستماتیک یا خص را تحمل میکند. برای هر سهمی، هر دو نوع این ریسکها وجود دارد وهر شرکتی دارای ریسک خاص خود است و سهام آن شرکت نیز تحت تأثیر این ریسک خام قرار میگیرند. شرکتها در معرض ریسک محیط اقتصادی خود قرار میگیرند و از آن جا به سایر شرکتها نیز این ریسک را تحمیل میکنند بنابراین همۀ شرکتها دارای ریسک مشترک همسانی هستند.
اگر در یک سبد سرمایهگذاری تشکیل شده، تعداد سهام افزایش یابد از میزان نوسانپذیری بازده سبد سرمایهگذاری کاسته میشود. برای مثال، گرم شدن آب و هوا، بازار چتر را خراب میکند ولی باعث رونق فروش بستنی میشود. بنابراین، اگر کسی مالک سهام شرکتهایی در هر دو این صنعتها باشد میتواند خود را از تأثیرات آب و هوا حفظ کند اما اگر سهام یکی از این دو را داشته باشد گرمای هوا، او را تحت تأثیر قرار میدهد.
باید توجه داشت که تنوع بخشی سهام، تمام ریسک را از بین نمیبرد و ریسک سیستماتیک یا بازار را نمیتوان با تنوع بخشی از بین برد. در رابطه با تنوع بخشی سهام، این سؤال نیز مطرح است که این کار با چه سرعتی، ریسک سهام را کاهش میدهد؟
مطالعات متعدد نشان میدهد که برای کاهش ریسک سهام، به ضرورت لازم نیست که در سبد سرمایهگذاری، تعداد زیادی سهام وجود داشته باشد و با داشتن 10 یا به طور تقریبی 20 سهم هم میتوان به میزان زیادی ریسک غیرسیستماتیک را حذف کرده و سبد سرمایهگذاری را به طور اساسی از ریسک سیستماتیک غیرقابل اجتناب دور کرد.
به همین دلیل در برخی از متون آموزشی گفته شده است که سرمایهگذاری برای به دست آوردن مزایای تنوع بخشی سهام تنها به داشتن 10 الی 20 سهم در سبد سرمایهگذاری خود نیاز دارند.
لازم به توضیح است که تجزیه و تحلیلهای پیش گفته با این فرض صورت میگیرد که انتخاب اوراق بهادار در سبد سرمایهگذاری به صورت تصادفی انجام شود.
بنابراین اوراق بهاداری که بازدۀ آنها همراه با سایر اوراق بهادار (مانند سهام شرکتهای یک صنعت) تغییر میکند نسبت به اوراق بهاداری که بازدۀ آنها کمتر به سایر اوراق بهاداری که بازدۀ آنها کمتر به سایر اوراق بهادار وابسته است تأثیرپذیری کمتری از تنوع بخشی اوراق بهادار دارند.اهمیت تنوع بخشی در ساختار سبد سرمایهگذاری و اهمیت هم بستگی بازدههای بین داراییها، برای اولین بار توسط هری مارکوتیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. او نشان داد که هر کس برای ساختن یک سبد سرمایهگذاری کارا دارای بالاترین ریسک برای یک بازدۀ خاص، نیاز دارد که بازدۀ مورد انتظار هر دارایی، انحراف معیار و هم بستگی بازدۀ داراییها را بشناسد.
مقدمهای بر صندوقهای سرمایهگذاری مشاع
چکیده
بازارهای مالی در دهههای اخیر با تحولات چشمگیری مواجه شدهاند. با پیدایش واسطههای مالی جدید و ابزارهای مالی جدید رفته رفته از نقش انحصاری واسطههای مالی خاص و به ویژه بانکها تا حدودی کاسته شده است و جایگاهی خاص برای واسطههایی چون صندوقهای سرمایهگذاری مشاع (investment trust unit) و شرکتهای سرمایهگذاری با سرمایۀ باز (Funds Mutual)، باز شده است. به عبارتی بسیاری از مشتریان بانکی با پذیرش ریسک بیشتر به جای آن که صرفاً سپردهگذاری بوده و به سود کم بانکی اکتفا نمایند، تمایل به سرمایهگذاری در بازار از طریق چنین واسطههایی برای کسب سود بیشتر و یا ریسک بالاتر نمودهاند.
در ایران نیز با رونق بیشتر بازار سهام شاهد چنین گرایشی هستیم. نقش شرکتهای سرمایهذاری از این جهت حایر اهمیت است که خود به عنوان یک مدیر سبد دارایی برای سرمایهگذاران در چنین شرکتهایی نیز عمل میکنند.
سرمایهگذار خود به دلیل عدم اطلاعات کامل، نبود دانش و وقت برای بررسی وضعیت شرکتها جهت تصمیمگیری در خرید، با خرید سهام شرکتهای سرمایهگذاری این کار را به مدیران شرکت واگذار میکند. مدیران شرکت نیز با تنوع بخشی به سبد از ریسک خرید تک سهمی و یا چند سهمی توسط سرمایهگذار جلوگیری کرده و در نتیجه زمینه را برای سرمایهگذاری مطمئنتر فراهم میکنند.
این مقاله با اقتباس از قانون آمریکا به بررسی این نوع واسطهها و به ویژه صندوقهای سرمایهگذاری مشاع میپردازد. در پایان نیز با توجه به گسترش شرکتهای سرمایهگذاری و تمایل به ایجاد چنین صندوقهایی، به بررسی امکانات و محدودیتهای قوانین در ایجاد این تشکلها خواهیم پرداخت.
مقدمه
صندوقهای سرمایهگذاری مشاع یکی از سه اشکال عمومی شرکتهای سرمایهگذاری هستندو در واقع قدیمیترین و با سابقهترین نوع این شرکتها به شمار میآیند. تاریخچۀ پیدایش این صندوقها به اسکاتلند و انگلستان بر میگردد و از جمله اولین صندوق سرمایهگذاری
And Colonial Trust The Foreign میباشد که در سال 1868 در لندن شکل گرفت. همچنین اولین صندوقی که در سهام راه آهن آمریکا سرمایهگذاری کرد یک صندوق سرمایهگذاری اسکاتلندی- آمریکایی بود که در سال 1873 در اسکاتلند تأسیس شد.
این صندوقها به دلیل استفاده از صرفههای مقیاس با صرفهجویی در هزینۀ معاملات سهام و اوراق بهادار و از طرفی به دلیل تنوع بخشیدن به سبد دارایی سرمایهگذاران خرد نقش قابل توجهی را در بازار مالی ایفا کردند که با گذشت زمان شاهد رشد قابل توجه این صندوقها در اقتصاد کشورهایی چون انگلستان، ایرلند، لوگزامبورگ، آمریکا و … که دارای بازارهای مالی پیشرفته میباشند، بودهایم. ایجاد شرکتهای سرمایهگذاری جدید با سرمایۀ باز و ثابت از جمله دلایل شکوفایی و افزایش نقش این شرکتها در بازار سرمایه میباشد.
تنوع بخشی به دارایی ها با صندوقهای سرمایه گذاری
صندوق های سرمایه گذاری سهامی، مختلط و درآمد ثابت یک ابزار ارزان و تنوع بخشی سبد سهام مناسب برای ورود به بورس و نگهداشت سرمایه به منظور تنوع بخشی به دارایی ها محسوب می شود.
در سبدگردانی عموما با این سوالات چالش برانگیز از سوی مشتریان روبرو می شویم که صندوق بهتر است یا سبد؟ صندوق های سهامی با همبستگی بالا با شاخص بورس می تواند مشابه یک سبد با ریسک متعادل و یا ریسک پذیر عمل کند و صندوق های درآمد ثابت با حدود 15 درصد در سهام میتواند مانند یک سبد بسیارمحافظه کار بازدهی داشته باشد.
صندوق های سرمایه گذاری سهامی، مختلط و درآمد ثابت یک ابزار ارزان و مناسب برای ورود به بورس و نگهداشت سرمایه به منظور تنوع بخشی به دارایی ها محسوب می شود. خصوصا صندوق هایی که تاریخچه بیش از ده سال فعالیت در بازار سرمایه را دارند و در چم و خم بازار سرپا هستند. از سوی دیگر سبدهای اختصاصی با توجه به مزیت طراحی اختصاصی پرتفوی برای سرمایه گذاران، میتواند گزینه مناسبی برای سرمایه های بزرگ باشد (برای مثال 1 میلیارد تومان به بالا). هزینه های سبد اختصاصی به نسبت صندوق های سرمایه گذاری بیشتر است و برای سرمایه گذاران خرد، شاید به صرفه تر باشد به صندوق های سرمایه گذاری هدایت شوند. این روند همان روندی است که در صنعت مدیریت دارایی اکثر کشورهای توسعه یافته می بینیم. موضوع مهمی اینجاست که باید درنظر داشت، ما در ایران زندگی می کنیم؛ کشوری با ساختار تنوع بخشی سبد سهام اقتصادی منحصر به فرد، پتانسیل رشد زیاد و بازار سرمایه ای که نوپا و در حال رشد است. طبق تحقیقات گروه ما، موقعیت سنجی بازار (مارکت را تایم کردن Market Timing ) در ایران به صرفه است. موقعیت سنجی بازار یعنی در دوره های رونق در بازار تنوع بخشی سبد سهام سرمایه استراتژی فعال معاملات داشته باشیم و در دوره های رکود، سهامداری و یا حضور غیرفعال تری در بازار سرمایه داشته باشیم. در یک مقاله پژوهشی که در فصلنامه علمی – پژوهشی مدیریت دارایی و تامین مالی دانشگاه اصفهان با همکاری پژوهشگران از دانشگاه تهران و دانشگاه الزهرا به چاپ رسیده است، عملکرد 23 صندوق سرمایه گذاری بین سالهای 1388 تا 1392، مورد بررسی قرار گرفته است.
نتایج این تحقیق نشان میدهد که مدیران صندوق های سرمایه گذاری در جهان و همچنین در ایران در موقعیت سنجی بازار موفق نبوده اند. همچنین بر اساس این پژوهش، بخش عمدهای از مطالعات جهانی انجام شده در زمینۀ ارزیابی توانایی موقعیتسنجی مدیر صندوقهای سرمایهگذاری نیز نشان میدهد مدیران صندوق ها به طور کلی در جهان توانایی موقعیت سنجی ضعیفی داشته و در مورد بازارهای نوظهور مثل ایران یک دلیل ساده برای عملکرد ضعیف در موقعیتسنجی میتواند این باشد که شرکتهای سرمایهگذاری، هم تحلیلگران توانمند و هم افراد غیرحرفهای را استخدام میکنند. این امر موجب می شود بازده های حاصل از عملکرد تحلیلگران حرفهای با عملکرد تحلیلگران غیرحرفهای خنثی شود.
حال با توجه به این مطالب گفته شده، توصیه ای که عموما به خودم و مشتریان سبد ها و صندوقها می کنم این است که اگر سرمایه ای دارید که می توانید مانند یک زمین در یک منطقه رشد نیافته برای چندین سال رهایش کنید، در صندوق های خوب و باسابقه با هزینه کمتر سرمایه گذاری کنید. ولی اگر سرمایه ای دارید که برای این سرمایه برنامه مدون و فعال نیاز دارید که در عرض یک دوره خاص می خواهد حتما رشد ثروت و یا حفظ ارزش داشته باشد و روی بازدهی آن برنامه ریزی خاصی دارید، در تنوع بخشی سبد سهام سبدها با مدیریت اختصاصی سرمایه گذاری کنید.
پیشنهادهایی برای مدیریت سهام
در سرمایه گذاری به روش مستقیم سرمایه گذار با اختیار کامل اقدام به خرید و فروش سهام میکند.
در این مدل سرمایه گذاری شخص باید تا حدودی با بازار سهام آشنایی داشته باشد و با قبول تمام ریسکهای موجود و نوسانهای حاکم بر این بازار، شروع به سرمایه گذاری کند.
علاوه بر این، باید مهارت هایی را برای این مدل سرمایه گذاری فرا بگیرد و بهطور به طور مرتب اطلاعات خود را باتوجه به قوانین و ساز و کارهای بازار سرمایه، به روز کند.
در این روش سرمایه گذاران باید زمان کافی برای رصد بازار داشته باشند و موقعیت سهام خود را مورد بررسی قرار دهند.
برای سرمایهگذاری در بورس به روش مستقیم میتوان بهصورت آنلاین از طریق سامانههای معاملات بر خط، یا به صورت آفلاین با مراجعه حضوری به کارگزاریها سهام مختلف را معامله و در بورس سرمایهگذاری کرد.
اما افرادی که زمان و یا اطلاعات کافی برای انجام معاملات بورسی ندارند بهترین روش برای آنها روش سرمایه گذاری به طور غیر مستقیم است .
در این مدل سرمایهگذاری، یک شرکت کاملا حرفهای، مدیریت سهام سرمایه گذار را به عهده میگیرند که نسبت به وضعیت بازار آگاهی دارند و لحظهای از رفتار بازار غافل نخواهند شد.
سرمایهگذاری در بورس به روش غیر مستقیم :
با ریسکهای کمتری نسبت به روش مستقیم همراه است و برای همه افراد، به ویژه افرادی تنوع بخشی سبد سهام که به تازگی وارد بورس شدهاند بسیار مناسب خواهد بود.
سرمایهگذاری غیر مستقیم از طریق مراجعه به شرکتهای مشاوره سرمایهگذاری، سبدگردانها و نیز خرید واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری موجود در بازار که میتوان لیست آن ها را از سایت فیپیران یا مرکز پرداز اطلاعات مالی ایران به نشانی www.fipiran.com که متعلق به سازمان بورس اوراق بهادار است منتشر میشود مشاهده کرد
عملکرد تمامی صندوقها در بازههای زمانی مختلف با استفاده از داده های این وبسایت، قابل بررسی و ارزیابی است.
سرمایه گذار ها میتوانند با توجه به سرمایه خود، چند صندوق را که عملکرد مناسبی در میانمدت و بلندمدت داشتهاند، انتخاب کنند. عملکرد بلندمدت در انتخاب صندوق مناسب، اهمیت بالایی دارد.
این مدل صندوق ها انواع مختلفی دارند که در یک تقسیم بندی کلی، صندوق های سرمایه گذاری در قالب هشت گروه اصلی دستهبندی میشوند.
صندوق سرمایهگذاری با درآمد ثابت، سرمایهگذاری در سهام، سرمایهگذاری مختلط، سرمایهگذاری شاخصی، صندوق قابل معامله یا ETF، صندوقهای نیکوکاری، تأمین مالی و نیز صندوقهای اختصاصی بازارگردان از جمله آنها هستند.
۱- صندوق های سرمایه گذاری با درآمد ثابت
صندوق های سرمایه گذاری با درآمد ثابت بازدهی معقول با حداقل ریسک ممکن را نصیب سرمایه گذاران می کنند و اشخاصی که واحدهای این صندوق ها را خریداری می کنند، در واقع سرمایه گذارانی کم ریسک هستند که انتظار دارند بازدهی مثبت را به دست آورند.
به همین علت مدیران این صندوق های سرمایه گذاری منابع مالی حاصل از فروش واحدهای این صندوق ها را عمدتاً به خرید اوراق بهادار بسیار کم ریسک مثل اوراق مشارکت، اوراق اجاره و اوراق خزانه و… اختصاص می دهند تا بتوانند سود قابل قبولی برای سرمایه گذاران محقق کنند.
۲- صندوق های سرمایه گذاری در سهام
صندوق های سهام به صندوق هایی اطلاق می شوند که بر اساس شرایط درج شده در اساس نامه و امیدنامه خود حداقل ۷۰ درصد ترکیب دارایی های خود را در سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس یا بازار اول فرابورس سرمایه گذاری می کنند. این صندوق ها در ایران با توجه به تعداد واحدهایی که مجاز به انتشار هستند، به دو دسته بزرگ و کوچک تقسیم بندی می شوند.
در صندوق های کوچک تعداد واحدهای سرمایه گذاری قابل انتشار حداقل پنج هزار و حداکثر ۵۰ هزار واحد سرمایه گذاری و در نوع بزرگ ، این ارقام بین ۵۰ هزار و ۵۰۰ هزار واحد سرمایه گذاری بوده و ارزش اسمی هر واحد سرمایه گذاری در ابتدای آغاز بکار صندوق معادل یک میلیون ریال است.
بنابراین ریسک سرمایه گذاری در این صندوق ها در مقایسه با صندوق های با درآمد ثابت بیشتر و همچنین احتمال کسب بازدهی بالاتر در این نوع صندوق ها نیز بیشتر است.
این مدل سرمایه گذاری مناسب افرادی است که دارای قدرت ریسک پذیری بالاتری بوده، دید بلندمدت به سرمایه گذاری خود داشته و درعین حال تخصص یا فرصت کافی برای سرمایه گذاری در بورس را ندارند.
۳-صندوق های سرمایه گذاری مختلط
همان طور که اشاره شد، صندوق های سرمایه گذاری با توجه به نوع دارایی های تحت مالکیت طبقه بندی می شوند.
برخی از آنان در سهام سرمایه گذاری می کنند، از این رو صندوق سهامی نامیده می شوند؛ برخی دیگر اکثر وجوه خود را در اوراق با درآمد ثابت سرمایه گذاری کرده و صندوق با درآمد ثابت نامیده می شوند و تعدادی نیز در سهام و اوراق با درآمد ثابت به نسبت تقریباً مساوی سرمایه گذاری می کنند، صندوق مختلط نامیده می شوند.
نسبت دارایی سهام و اوراق با درآمد ثابت صندوق های مختلط ممکن است در طول زمان تغییر یابد، اما عمدتاً این نسبت حداقل ۴۰ درصد و حداکثر ۶۰ درصد سهام است و مابقی شامل اوراق با درآمد ثابت است.
در حقیقت تنوع بخشی سبد سهام صندوق های مختلط
این امکان را برای سرمایه گذاران به وجود می آورند تا با سرمایه گذاری در آن ها بتوانند از مزایای تنوع بخشی نیز بهره مند شوند.
این صندوق ها اغلب بازده بالاتری از صندوق های بازار پول (صندوق ها یا سپرده های بانکی) و صندوق های با درآمد ثابت کسب می کنند، اما به طورکلی رویکرد محافظه کارانه خود را حفظ کرده و حدود نیمی از دارایی را در اوراق با ریسک پایین سرمایه گذاری می کنند. در واقع می توان صندوق های مختلط را حد میانی سرمایه گذاری به لحاظ ریسک و بازده احتمالی مورد انتظار دانست.
ریسک این صندوق ها نیز نسبت به صندوق های سهامی کمتر است.
همچنین این صندوق ها مزایای اوراق سهام و درآمد ثابت را توأمان دارند؛ بدین معنی که پتانسیل کسب بازده بالاتر به وسیله سهام و نوسانات قیمتی کمتر به وسیله اوراق با درآمد ثابت را فراهم می کنند.
گفتنی است در صورت افت بازار، سرمایه گذاران در صندوق های مذکور به دلیل ترکیب اوراق با درآمد ثابت و سهام، زیانی کمتری از صندوق های سهامی متحمل می شوند و در صورت تنوع بخشی سبد سهام رشد بازار سهام، بازدهی بالاتر از صندوق های درآمد ثابت برای سرمایه گذاران را کسب خواهد کرد.
در کل این سه مدل صندوق به سرمایه گذاران با توجه به ریسک پذیریشان پیشنهاد می شود.
استراتژی های تشکیل یک پرتفوی کم ریسک و متنوع
همانطور که میدانید، در هر بازار و کشوری استراتژیهای متفاوتی برای تشکیل پرتفوی وجود دارد. حتی در یک بازار مشخص هم استراتژی سرمایه گذاری در طول زمان یکسان نیست و با گذشت زمان این استراتژی تغییر خواهد کرد. اما موضوعی که همه سرمایه گذاران مطرح دنیا روی آن اتفاق نظر دارند، کاهش ریسک سرمایه گذاری با متنوع سازی سرمایه گذاری یا تشکیل پرتفوی است. در این مقاله تصمیم داریم تا شیوههای رایج متنوع سازی پرتفوی را برای شما توضیح دهیم.
استراتژی های تشکیل یک پرتفوی کم ریسک و متنوع
موفقیت در بازار سهام شرکتها مانند هر بازار دیگری نیاز به انتخاب یک رویکرد مناسب و حفظ نظم فکری دارد. بدون اینها، سرمایه گذاری تنها خرید و فروشهای بدون برنامهای خواهد بود که سود یا زیان سرمایه گذار را بیشتر به بخت و اقبال وابسته میسازد تا به مهارتهایی مانند پشت کار در تنوع بخشی سبد سهام تحقیق، قدرت تحلیل، توانایی تصمیم گیری، صبر و شکیبایی برای رسیدن به هدفها و مواردی از این دست.
در میان رویکردهای گوناگون برای سرمایه گذاری در بازار سهام، تشکیل سبد متنوع به عنوان یک روش غیر فعال اما به نسبت مطمئن شناخته شده است. استفاده از این روش، میزان ریسک را کاهش میدهد و بازده سرمایه گذاری را در سطحی نزدیک به بازده کل بازار نگه میدارد. اما یک سبد متنوع میتواند به چارچوبی برای آزمودن تواناییهای یک شخص برای مدیریت دارایی تبدیل شود که در این صورت به نمونهای کامل از مدیریت فعال تبدیل خواهد شد.
مقاله پیش رو ابتدا در مورد اصل تنوع بخشی و سازوکار ساخت و مدیریت سبد متنوع توضیح میدهد. در ادامه نیز به سراغ روشهایی میرویم که یک سهامدار میتواند با استفاده از آنها تواناییهای تحلیلی و مدیریتی خود را در تنوع بخشی سبد سهام چارچوب یک سبد متنوع به کار بگیرد و علاوه بر کاهش سطح ریسک، توان خود را روی کسب بازده بیشتر از بازار متمرکز کند.
تنوع بخشی، میانبری برای کاهش ریسک
«تنوع بخشی» یکی از روشهای متداول برای کاهش ریسک غیرسیستماتیک به شمار میرود. ریسک غیرسیستماتیک از تاثیرات رویدادهایی ناشی میشود که به طبیعت یک شرکت یا گروه خاصی از شرکتها مرتبط است. معمولا این گونه رویدادها کل شرکتها یا کل بازار را تحت تاثیر خود قرار نمیدهد. به عنوان مثال، یک تصمیم دولت ممکن است هزینههای یک صنعت خاص را افزایش دهد و در نتیجه قیمت سهام شرکتهای آن صنعت کاهش یابد یا مدیریت ضعیف یک شرکت در توسعه بازار ممکن است سبب تضعیف موقعیت آن در برابر رقبا شود، سودآوری را نسبت به بقیه کاهش دهد و همین موضوع به افت قیمت سهم آن شرکت منجر شود. اما هر یک از این رویدادها به طور مستقیم بر بازده سهام شرکتهای مرتبط اثر میگذارد نه کل بازار. تنوع بخشی از طریق ساختن یک سبد متشکل از سهام شرکتهای مختلف میتواند ریسک غیرسیستماتیک را کاهش دهد.
در مقابل ریسک غیرسیستماتیک، ریسک سیستماتیک قرار دارد. ریسک سیستماتیک به تاثیرات مجموعهای از رویدادهای کلی بر بازده طیف گستردهای از شرکتها و صنایع گفته میشود که به سادگی قابل پیش بینی یا کنترل نیستند. به عنوان مثال، سیاستهای مالی و پولی دولتها، عملکرد کلی اقتصاد، مناقشات سیاسی، حوادث طبیعی، و تغییرات دائمی شرایط روانی بازار یا به اصطلاح «جو بازار» نمونههایی از این رویدادها هستند که هر یک میتواند بازده کل بازار را به صورت مثبت یا منفی تحت تاثیر قرار دهد. ریسک سیستماتیک با تنوع بخشی قابل کاهش نیست. این ریسک مربوط به زمانی است که سرمایه گذار با هدف کسب سود وارد یک بازار میشود و آن را میپذیرد. به همین دلیل به ریسک سیستماتیک در اصطلاح «ریسک بازار» هم گفته میشود.
چه راههایی برای تنوع بخشی در سبد سهام وجود دارند؟
در تئوری، هر چه قدر تعداد سهمهای یک سبد بیشتر و تنوع بخشی سبد سهام وابستگی بازده سهمها به هم کمتر یا حتی منفی باشد، ریسک غیرسیستماتیک هم کمتر میشود. اما تنوع بخشی در عمل با چالشهایی مثل «هزینه» همراه است. حتی اگر یک سرمایه گذار بتواند سهام تمام شرکتهای بورسی را خریداری کند در عمل هزینههای معاملاتی یا همان کارمزدها آن قدر بالا میرود که مزیتهای ناشی از تنوع بخشی را بیمعنا میکند. علاوه بر این، اداره یک سبد بزرگ از سهام نیاز به صرف زمان و امکانات قابل توجه دارد. همچنین موضوعاتی مانند تعیین وابستگی بازده سهمها به هم حتی در تئوری هنوز یک چالش است.
با وجود تمام این چالشها و بر اساس نتایج تجربی، کاربرد تنوع بخشی برای کاهش ریسک غیرسیستماتیک امکان پذیر به نظر میرسد. در منابع مالی، معمولا گفته میشود که تعداد معدودی سهم – مثلا بیش از ۱۰ سهم – میتواند ریسک غیرسیستماتیک را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. برای تشکیل یک سبد متنوع، رویکردهای مختلفی وجود دارد از جمله سبد مبتنی بر ارزش بازار و سبد هم وزن.
سبد مبتنی بر ارزش بازار
در این سبد، وزن سهام هر شرکت در سبد با توجه به ارزش بازار آن شرکت در مقایسه با دیگر سهمهای سبد تعیین میشود. مثلا اگر ۱۰ سهم با بیشترین ارزش بازار انتخاب شده و ارزش بازار سهم اول نسبت به سهم دوم ۱۵ درصد بیشتر باشد، وزن سهم اول در سبد هم باید ۱۵ درصد بیشتر از وزن سهم دوم باشد. ارزش بازار شرکت برابر تعداد کل سهام شرکت ضرب در قیمت آن سهم است. وزن هر سهم در سبد هم با توجه به نسبت ارزش خرید آن سهم به کل ارزش سبد مشخص میشود.
مثلا فرض کنید یک میلیون تومان برای خرید ده سهم جهت تشکیل یک سبد در نظر گرفته شده است. در این صورت اگر ۱۰۰۰ سهم یک شرکت به قیمت ۲۰۰ تومان خریداری شود ارزش خرید آن سهم ۲۰۰ هزار تومان و وزن آن سهم در سبد معادل ۲۰ درصد است (۲۰۰هزار تومان تقسیم بر یک میلیون تومان). برای اینکه این سبد یک سبد مبتنی بر وزن بازار باشد باید نسبت وزن سهمها در سبد با نسبت ارزش بازار شرکتهای مربوط به هر سهم موجود در سبد مطابقت داشته باشد.
سبد هم وزن
ساختار این سبد ساده است. چون وزن تمام سهمها در سبد بدون توجه به اینکه ارزش بازار شرکتهای مربوطه چقدر است با یکدیگر برابر هستند. مثلا در همان سبد یک میلیون تومانی باید ۱۰۰ هزار تومان برای خرید هر یک از ده سهم اختصاص داده شود. خود سهمها میتوانند از میان بزرگترین شرکتها بر اساس ارزش بازار انتخاب شوند.
دیدگاه شما