- ارزش فعلی خاص : با استفاده از تنزیل یک جریان نقدی، ارزش یک کسب و کار را نشان میدهند.
- نقدینگی فعلی: وضعیت یک شرکت در پرداخت تعهدات مالی را بیان میکند.
- نقدینگی در سهام: در این قسمت درآمد شخص یا شرکت، پس از کسرمبلغ مالیات، تقسیم بر سهام موجود میشود.
- نرخ تبدیل پول نقد: این نرخ فاصله زمانی پرداخت هزینه اقلام توسط شرکت و دریافت آن از مشتری را نشان میدهد.
- نقدینگی فعالیتهای اجرایی: این نوع از نقدینگی، فقط هزینه حاصل از فعالیتهای اصلی شرکت را بیان میکند و درآمد سرمایه گذاری را شامل نمیشود.
- کسری بودجه: مشخص کننده مقدار مبلغی است که شرکت، برای جبران کسری به آن نیاز دارد.
- پرداخت سود سهام: برای پرداخت سود سهام به سرمایه داران، از این نوع جریان نقدینگی استفاده میشود.
- هزینههای سرمایه گذاری: مشخص کننده گردش مالی مورد نیاز، برای سرمایه گذاری مجدد روی کسب و کارتان میباشد.
- نقدینگی مستقل سرمایه داری: بیان کننده تفاوت گردش مالی هزینههای سرمایهگذاری و فعالیتهای اجرایی است.
- نقدینگی مستقل شرکت: این پارامتر برای ارزش گذاری شرکت استفاده میشود، با فرض اینکه این شرکت هیچ وامی ندارد!
- تغییرات نقدینگی خالص: تفاوت گردش مالی، طی یک دوره حسابداری با دوره دیگر را نشان میدهد.
لیکوییدیتی (Liquidity)
اصطلاح لیکوییدیتی یا نقدینگی در بازارهای مالی برای توصیف سهولت تبدیل یک دارایی به پول نقد بدون هیچ گونه مشکل یا معطلی توصیف می شود. در بازار ارزهای رمزپایه ، نقدینگی به توانایی تبدیل سریع و راحت یک رمز ارز به پول نقد یا رمز ارزهای دیگر گفته می شود. در این مقاله به توضیح کامل نقدینگی و اهمیت آن در بازار معاملات ارزهای دیجیتال پرداخته ایم. با ما همراه باشید.
لیکوییدیتی چیست؟
نقدینگی مالی به سهولت تبدیل دارایی به پول نقد اشاره دارد. از آنجا که تبدیل سهام و اوراق قرضه به پول نقد بسیار آسان است، اغلب از آنها به عنوان دارایی های نقدینگی یاد می شود.
به عبارت دیگر، نقدینگی میزان راحتی خرید یا فروش سریع یک دارایی در بازار با قیمتی است که ارزش ذاتی آن را نشان میدهد. وجه نقد در سطح جهان به عنوان نقدینه ترین دارایی در نظر گرفته می شود زیرا می تواند با سرعت و آسانی به دارایی های دیگر تبدیل شود.
قبل از سرمایه گذاری در هر دارایی، لازم است است که سطح نقدینگی دارایی را در نظر بگیرید زیرا تبدیل آن دارایی به پول نقد ممکن است دشوار باشد یا زمان بر باشد.
دور از انتظار نیست که هر سرمایه گذاری تمایل داشته باشد به معامله ارزهای دیجیتال با سرعت بالا بپردازد بدون اینکه قیمت کاهش پیدا کند یا انتظار برای همسان شدن ترید داشته باشد. به دنبال تحقق این امر، بازار دارایی مورد نظر باید در شرایط لیکویید باشد.
در نتیجه لازم است مقدار معاملات در بازار بالا باشد و قیمت های پیشنهادی و درخواستی نزدیک بهم باشند.
انواع لیکوییدیتی
لیکوییدیتی دو نوع دارد که شامل لیکوییدیتی بازار و لیکوییدیتی دارایی میشود. در ادامه توضیح مختصری در رابطه با هر کدام از این مفاهیم ارائه شده است.
لیکوییدیتی بازار
لیکوییدیتی در بازار زمانی وجود دارد که سرمایه داران تمایل زیادی به معامله دارند و معاملات بسیار زیادی در بازار صورت میگیرد.به این معنا که تعداد خریداران و فروشندگان کافی در بازار وجود دارد.
به طور کلی نقدینگی بازار به توانایی بازار برای خرید و فروش سریع دارایی ها مانند بازارهای مالی یک کشور یا بازار املاک و مستغلات اشاره دارد.
اگر سهام بازار به سرعت قابل خرید و فروش باشد و معامله تاثیر چندانی بر قیمت سهام نداشته باشد بازار در شرف نقدینگی قرار میگیرد.
اگر صرافی دارای حجم بالایی از معاملات باشد، قیمتی که خریدار برای هر سهم پیشنهاد می کند (قیمت Bid) و قیمتی که فروشنده مایل به قبول آن است (قیمت Ask) باید نزدیک به یکدیگر باشد. به عبارت دیگر، خریدار برای خرید سهام مجبور به پرداخت هزینه بیشتری نیست و می تواند آن را به راحتی تسویه کند.
لیکوییدیتی دارایی
لیکوییدیتی دارایی نوعی از نقد شوندگی است که می تواند با حفظ ارزش بازار به سرعت به پول نقد تبدیل شود. عوامل دیگری نیز وجود که کم و بیش باعث بیش نقدینگی دارایی میشود، این موارد عبارتند از :
- مقدار تثبیت و ثبات بازار
- انتقال مالکیت آسان
- مقدار زمانی که طول میکشد تا دارایی ها فروخته شوند
همانطور که گفته شد وجه نقد لیکویید ترین نوع دارایی است و به دنبال آن وجوهی که می توانید از حساب های بانکی خود برداشت کنید نیز شامل نقدینگی بالایی هستند.
لیکوییدیتی در ارزهای دیجیتال
نقدینگی برای همه دارایی های معاملاتی از جمله ارزهای رمزپایه مهم است. سطح کم نقدینگی به معنای وجود نوسانات بازار است که باعث افزایش و یا افت قیمت ارزهای رمزپایه می شود. از طرف دیگر، نقدینگی زیاد به معنای وجود یک بازار با ثبات، با نوسانات کم قیمت است.
فرض کنید فردی دارای مقداری ارز بیت کوین است و قیمت آن طی چند روز بالا رفته است. فرد تصمیم میگیرد ارزهای خود را در قیمت فعلی بازار به فروش بگذارد.
اگر بازار لیکویید باشد و خریداران کافی جهت خرید رمز ارزهای فرد با همان قیمت مورد نظر او وجود داشته باشند، سرمایه گذار به راحتی و با سرعت بالایی می تواند ارزهای خود را بفروشد. این معامله تاثیری بر روی قیمت بازار ندارد زیرا نقدینگی لازم برای تامین آن موجود است.
حال شرایطی را در نظر بگیرید که فرد میخواهد ارزهای خود را بفروشد اما بازار از لیکوییدیتی یا همان نقدینگی برخوردار نیست. او باید قیمت مورد نظر خود را کم کند یا منتظر شرایط لیکوییدیتی بماند. این شرایط زمانی رخ میدهد که خریداران کمی تمایل به خرید آن ارز با قیمت پیشنهادی فروشنده هستند.
بنابراین خرید یا فروش ارزهای رمزپایه در بازار نقدینه و دارای لیکوییدیتی آسان تر است زیرا سفارشات خرید یا فروش با توجه به تعداد بیشتر شرکت کنندگان در بازار با سرعت بیشتری پر می شوند.
اساساً، این بدان معناست که با توجه به ماهیت سریع بازارهای ارزهای رمزنگاری شده، هر لحظه می توانید وارد معامله شوید یا از آن خارج شوید.
چگونه میتوان وضعیت لیکویید یا غیر لیکویید بازار را مشخص کرد؟
بر اساس سه مشخصه میتوان تعیین نمود که بازار لیکویید است یا خیر.
این شاخص ها عبارتند از :
- حجم معاملات روزانه
- اسپرد باید و اسک (اختلاف قیمت درخواست و قیمت پیشنهاد)
- تعداد سفارشات لیست
این نکته را در نظر داشته باشید که لیست سفارشات ممکن است به دلیل بروز عوامل limit و iceberg که همیشه در لیست قابل مشاهده نیستند، مورد اعتماد نباشد.
چرا لیکوییدیتی اهمیت دارد؟
نقدینگی زیاد در بازار شرایط ایده آلی است زیرا به دلیل تعداد زیاد خریداران و فروشندگان در بازار، قیمت ها برای همه افراد قابل قبول و مناسب است. یک بازار پرجنب و جوش با سطح بالایی از فعالیت معاملاتی تمایل به ایجاد تعادل قیمت بازار دارد که برای همه قابل قبول باشد.
نقد شوندگی بالا همچنین تضمین می کند که قیمت ها پایدار بوده و مستعد نوسانات زیاد ناشی از معاملات کلان نیستند که قادر به تاثیر گذاری بر قیمت ارزهای دیجیتال هستند. در یک بازار نقدینگی، قیمت ها به اندازه کافی ثابت هستند تا بتوانند در برابر سفارشات بزرگ مقاومت کنند.
نقدینگی بالا همچنین امکان تجزیه و تحلیل فنی بیشتر را فراهم می کند، زیرا قیمت و شکل گیری نمودار در بازار نقدینگی توسعه یافته و دقیق تر است.
عوامل موثر بر لیکوییدیتی
یکی از مهمترین عوامل موثر بر نقد شوندگی در بازار ارزهای رمزپایه، حجم معاملات است. برای دیدن حجم معاملات روزانه می توانید به وب سایت رتبه بندی مارکت کپ ارزهای دیجیتال مراجعه کنید. حجم بیشتر نشان دهنده این است که افراد بیشتری ارز دیجیتال را معامله می کنند.
تعداد بیشتر صرافی ارز دیجیتال فرصت بیشتری را برای معاملات رمز ارزها فراهم می کند و در سال های اخیر تعداد صرافی ها چند برابر شده است.
افزایش کاربرد یکی دیگر از عوامل موثر بر نقدینگی مفهوم دقیق نقدینگی بازار است. هرچه ارزهای رمزپایه بیشتر به عنوان وسیله پرداخت استفاده شوند، نقد شوندگی بیشتری دارند. به همین دلیل، اهمیت دارد که ارزهای رمزپایه توسط بازرگانان به عنوان وسیله پرداخت پذیرفته شوند، به این ترتیب استفاده بیشتر از ارزهای رمزپایه برای انجام معاملات بیشتر تقویت می شود.
سرانجام، مقررات کشوری نقش مهمی در تعیین این پارامتر در بازار دارند. کشورهای مختلف مواضع مختلفی راجع به ارزهای رمزپایه اتخاذ کرده اند که در مواردی ممنوع است، در برخی مجاز است یا در برخی دیگر مورد مناقشه است. علیرغم وضعیت، ارزهای دیجیتال با سرعت بالایی در حال رشد هستند، بنابراین موضع گیری صریح مقامات در مورد موضوعاتی مانند حمایت از مصرف کننده و مالیات باید منجر به این شود که افراد بیشتری وارد ارزهای دیجیتال شوند و از این طریق بر نقدینگی آن تاثیر بگذارند.
نقدینگی چیست؟ | انواع نقدینگی در گزارش تحلیلی مالی
نقدینگی یکی از عوامل تعیین کننده در اقتصادشرکت های خصوصی و بازار سرمایه خواهد بود. حتی اگر در کلاسهای اقتصاد شرکت نکرده باشید یا رشته حسابداری، رشته دانشگاهی شما نباشد، باز هم به احتمال زیاد عباراتی مثل : جریان نقدینگی، هدایت نقدینگی و … به گوش شما آشنا خواهد بود.در این مقاله از گروه نرم افزاری محک به این سوال پاسخ میدهیم که جریان نقدینگی چیست و چرا جریان نقدینگی نقشی اساسی در سرپا نگه داشتن یک کسبوکار دارد میپردازیم.
فهرست مطالب
یکی از اصلی ترین وظایف حسابداران و سایر کارشناسان اقتصادی، نظارت دقیق بر گردش پول در جهت حفظ منافع شرکت خواهد بود. بررسی جریان نقدینگی به شما کمک خواهد کرد تا درک بهتری از عملکرد کسبوکار خود داشتهباشید. در این مقاله، ضمن آشنایی با انواع و هدایت نقدینگی، امکان تحقق یا عدم تحقق آن را بررسی خواهیم کرد.
منظور از نقدینگی چیست ؟
در اصطلاح به میزان سهولت تبدیل یک دارایی به پول نقد، نقدینگی گفته میشود. به عبارتی دیگر میتوان گفت نقدینگی به میزان داراییهای نقدی اشاره میکند. در واقع اسکناسهایی که برای خرید مایحتاج، روزانه با خود حمل میکنیم نقدترین داراییهای ما محسوب میشوند. هرچه سرعت تبدیل دارایی به پول نقد بیشتر باشد ، میزان نقدینگی بالاتر خواهد رفت .برای مثال تبدیل پول های موجود در سپرده بانکی به اسکناس بسیار سریع تر و راحت تر از تبدیل یک واحد آپارتمان به پول نقد است، پس میزان نقدینگی مورد اول بیشتر است .
اهمیت و تاثیر نقدینگی در کسب و کار
- به شما در تامین بودجه و اعتبار کمک میکند تا در مواقع ضروری به بهترین شکل از آن استفاده کنید. بنابراین میتوان گفت که نقدینگی توانایی یک تجارت در تبدیل سریع و راحت دارایی های خود به پول نقد است. هرچه میزان نقدینگی مشاغل بیشتر باشد، شانس دریافت وام و باز پرداخت به موقع آن به بانک نیز بالاتر خواهد رفت .
- مشاغل با نقدینگی بالاتر، شرایط اضطراری نظیر رکود اقتصادی را راحت تر پشت سر میگذارند. همه مشاغل کوچک باید دارایی های نقدینگی کافی داشته باشند تا حداقل یک یا دو ماه بتوانند آنها را به سرانجام برسانند.
درجه نقدینگی کسب و کار شما چقدر است ؟
نقدینگی کسب و کار خود را مدام زیر نظر داشته باشید. بررسی کنید که آیا نقدینگی شرکت یا سازمان شما خیلی بالا است یا خیلی پایین؟ممکن است به این نتیجه برسید که باید میزان نقدینگی زیاد خود را صرف رشد کسب و کارتان کنید و یا از طریق دیگری وارد چرخه مصرف کنید. ممکن است بخواهید تجهیزات جدیدی بخرید، موجودی جدیدی سفارش دهید یا بهترین کارها را برای پیشرفت کار خود انجام دهید. اگر نقدینگی شما کم باشد، کسب و کار شما دچار مشکل خواهد شد. ممکن است بخواهید دارایی های خود را به عنوان سپری برای مقابله با مشکلات آینده نگه دارید. بنابراین تمام این موضوعات نیاز به دقت و بررسی مداوم دارند.اما موضوع مهم، کمیت و کیفیت نقدینگی است. مقدار نقدینگی نباید آنقدر بالا باشد که نتوان ارتباطی منطقی بین آن و شاخصهای کلان اقتصای همچون «نرخ رشد اقتصادی» برقرار نمود. در واقع نقدینگی بهخودی مفهوم دقیق نقدینگی بازار خود پدیدهای منفی نبوده و میتواند باعث گردش اقتصادی شود.
منظور از نقدینگی در حسابداری چیست؟
نقدینگی در حسابداری، توانایی یک شرکت یا فرد، در انجام تعهدات مالی از جمله وام یا بدهی ها را بیان خواهد کرد. در واقع، نشان دهنده میزان پول آمادهای است که در اختیار دارند. نقدینگی در حسابداری بررسی می کند که یک مجموعه یا شرکت، توانایی پرداخت بدهیهای خود در موعد مقرر را خواهد داشت یا خیر؟ در حسابداری ، نقدینگی، جزو دارایی ها محسوب شده و بر این اساس، در طرف راست ترازنامه حسابداری قرار میگیرد.
نقدینگی مثبت و نقدینگی منفی به چه معناست ؟
- نقدینگی مثبت (افزایش نقدینگی): یعنی کسب و کار شما برای ادامه انجام فعالیت و پرداخت وام ها به اندازه کافی پول دارد. افزایش نقدینگی معمولا ناشی از دریافت تسهیلات یا وصول مطالبات میباشد. نقدینگی مثبت، علاوه بر اینکه شرکت را سرپا نگه میدارد، به سازمان کمک میکند تا برای هزینهها و تغییرات موقعیتهای اقتصادی آماده باشد.
- نقدینگی منفی( کاهش نقدینگی): همانطور که از نام این بخش مشخص می شود ، نقطه مقابل نقدینگی مثبت، نقدینگی منفی است که باعث کاهش قدرت شرکت یا شخص، برای پیشرفت و تغییر موقعیتهای اقتصادی میشود. به این معنی که شما بیش از فروش تان خرج میکنید و حتی ممکن است برای پرداخت وام، مجبور شوید مبلغی را از دیگران قرض کنید.
انواع نقدینگی در گزارش تحلیلی مالی
- ارزش فعلی خاص : با استفاده از تنزیل یک جریان نقدی، ارزش یک کسب و کار را نشان میدهند.
- نقدینگی فعلی: وضعیت یک شرکت در پرداخت تعهدات مالی را بیان میکند.
- نقدینگی در سهام: در این قسمت درآمد شخص یا شرکت، پس از کسرمبلغ مالیات، تقسیم بر سهام موجود میشود.
- نرخ تبدیل پول نقد: این نرخ فاصله زمانی پرداخت هزینه اقلام توسط شرکت و دریافت آن از مشتری را نشان میدهد.
- نقدینگی فعالیتهای اجرایی: این نوع از نقدینگی، فقط هزینه حاصل از فعالیتهای اصلی شرکت را بیان میکند و درآمد سرمایه گذاری را شامل نمیشود.
- کسری بودجه: مشخص کننده مقدار مبلغی است که شرکت، برای جبران کسری به آن نیاز دارد.
- پرداخت سود سهام: برای پرداخت سود سهام به سرمایه داران، از این نوع جریان نقدینگی استفاده میشود.
- هزینههای سرمایه گذاری: مشخص کننده گردش مالی مورد نیاز، برای سرمایه گذاری مجدد روی کسب و کارتان میباشد.
- نقدینگی مستقل سرمایه داری: بیان کننده تفاوت گردش مالی هزینههای سرمایهگذاری و فعالیتهای اجرایی است.
- نقدینگی مستقل شرکت: این پارامتر برای ارزش گذاری شرکت استفاده میشود، با فرض اینکه این شرکت هیچ وامی ندارد!
- تغییرات نقدینگی خالص: تفاوت گردش مالی، طی یک دوره حسابداری با دوره دیگر را نشان میدهد.
مفهوم هدایت نقدینگی چیست ؟
هدایت نقدینگی اخیراً در محافل سیاسی و اقتصادی توسط اشخاص مختلف مطرح شده و مورد بحث قرار گرفته است. صرف نظر از درستی یا نادرستی آن می توان گفت هدایت نقدینگی در واقع راهکارها و چاره جویی هایی است که سبب هدایت حجم نقدینگی موجود در جامعه به سمت درست و جلوگیری از استفاده نادرست، راکد ماندن یا ایجاد ضرر و زیان آن میشود .این هدایت نقدینگی باعث دگرگونی و شکوفایی اقتصاد شده و به پیشرفت و رشد آن کمک کند.
در واقع این مفهوم به نوعی برای مقابله و یا کاهش اثر رشد نقدینگی در جامعه امروز بوجود آمده است. رشد نقدینگی به دلایل مختلفی مثل بدهی دولت و اشخاص وابسته به دولت به بانک مرکزی، مسئله تحریم و کاهش ارزش پول ملی و … بهوجود میآید و آثار مخربی بر اقتصاد و پیشرفت یک کشور میگذارد. رشد نقدینگی می تواند به نوعی سبب فروپاشی اقتصادی و سیاسی شود. بنابراین بعضی از اندیشمندان و اقتصاددانان فرضیه هدایت نقدینگی را برای مقابله با آن پیشنهاد داده اند.
راهکار مهار رشد نقدینگی چیست ؟
لازمه مهار رشد نقدینگی و بهینه سازی چرخه گردش پول در کشور (هدایت نقدینگی) این است که بانک مرکزی به صورت یک نهاد مستقل و نه وابسته به دولت عمل کند .چرا که در غیر این صورت بانک نمی تواند الزامات و قوانین خود را به درستی در سطح جامعه به مرحله اجرا در آورد و به نوعی دولت هر کجا که به مشکل بر بخورد چاره کار را در گرفتن وام از بانک مرکزی می داند.
علل رشد نقدینگی چیست ؟
رشد بیرویه نقدینگی همواره یکی از چالشهای پیش روی کشور بوده و اثرات منفی زیادی بر اقتصاد ایران داشته است. اما سوال مهمی که اینجا باید پرسیده شود این است که چه عواملی در بروز این مشکل نقش تعیین کننده ای دارند؟ چه مقدار از رشد نقدینگی ناشی از مشکلات ساختاری بوده و چه حد ناشی از خطاهای مدیریتی است؟
- بخش قابل توجهی از رشد نقدینگی به نظام بانکی ایران باز میگردد. به همین خاطر است مفهوم دقیق نقدینگی بازار که از صدر تا ذیل مسوولان کشور بر ضرورت اصلاح نظام بانکی تاکید فراوان دارند. بسیاری از بانکها، از طریق شرکتهای زیرمجموعه خود وارد فعالیتهای سفتهبازانه میشوند. بانکها بهجای تامین سرمایه مورد نیاز بنگاههای اقتصادی و کمک به تولید، به دلایلی برای جبران بدهیها یا پرداخت سود سپردهگذاران خود وارد بازارهای مختلف مانند ارز، سکه و مسکن میشوند.
- زیاد بودن هزینههای سازمانهای دولتی و بدهی دولت به بانک مرکزی یکی دیگر از دلایل رشد نقدینگی است؛ بنابراین، به جز کاهش هزینههای سازمانهای دولتی و بدهی دولت به بانک مرکزی کنترل نقدینگی امکانپذیر نیست.
- تسلط سیاستهای مالی بر سیاستهای پولی و عدم استقلال کافی سیاستگذار پولی
بطور حتم دلایلی که اعلام شد ممکن است تنها بخشی از دلایل موجود باشد و کارشناسان بتوانند علل دیگری را هم اشاره کنند.
چطور می توان نقدینگی را مهار کرد ؟
کاهش و مهار نقدینگی در گرو حل معضلات نظام بانکی و پولی است و بی تردید برای حل آن باید از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. چرا که رشد بی رویه نقدینگی خطر بزرگی برای اقتصاد هر کشور محسوب می شود.
نقدینگی؛ تهدید است یا فرصت ؟
در این مقاله پیرامون موضوع مهم نقدینگی صحبت کردیم و گفتیم که رشد بی چهارچوب نقدینگی چه ضررهایی به اقتصاد کلان کشور وارد میکند و در عین حال هدایت نقدینگی می تواند کمک های بنیادی به اقتصاد کشور و در سطوح مختلف داشته باشد. امیدواریم در این مقاله از گروه نرم افزار حسابداری محک، حق مطلب را ادا کرده باشیم. با آرزوی بهترین ها برای شما مخاطبان عزیز.
مفهوم و آموزش ICT
قانون کلی معامله گری و تجارت چه در فارکس و چه در بازارهای دیگر بسیار ساده است:”در کف بخرید و در سقف بفروشید”. (و برعکس آن در فروش استقراضی) قاعدتا ما این را میدانیم، اما برای رسیدن به مرحله نهایی که همان عمل کردن به این مفهوم است راه زیادی داریم.
همانطور که میدانیم نظام عرض و تقاضا بر اساس نیت افراد حاضر در بازار شکل می گیرد. پس ارزان خریدن و گران فروختن، بخشی از دستاوردهای پی بردن به این ذهنیت است.
ما همواره تلاش می کنیم تا عرضه و تقاضا را بر روی چارت و به وسیله ی الگوهای قیمتی پیدا کنیم تا رفتار معامله گران را متوجه شویم. مفهومی که به صورت عامیانه به آن پرایس اکشن می گوییم.
پرایس اکشن در حقیقت عرضه و تقاضا و ذهنیت آینده ی قیمت را جستجو می کند و ردپایی که بانک ها، موسسات و پول های قدرتمند در قیمت به جا می گذارند را دنبال می کند .
در واقع سبک های مختلف عرضه و تقاضا با روش های مختلف در حال جستجوی رفتار قیمت و ذهنیت پول های بزرگ و ارزشمند بازار است .
RTM و ICT چیست؟
به عنوان مثال از سبک آر تی ام (RTM) به عنوان مهندسی معکوس رفتار بانک ها یاد می کنند، یا سبک ( آی_سی_تی) ICT ، تمرکز اصلی خودش را بر روی نقدینگی بازار می گذار و سطوحی که مارکت میکر (بازارگردان) پس از جمع آوری نقدینگی و شکار معامله گران خرد از طریق برخورد قیمت با استاپ لاس آنها جستجو می کند را، ارزیابی می کند!
به عبارتی، نواحی انجام معامله توسط مارکت میکرها را با توجه به ردّ پایی که از خودشان به جا می گذارند جستجو می کند.
این مطلب که می شود دست بانک ها و مارکت میکرها را خواند، اگر چه ممکن است همواره خیلی دقیق نباشد ولی به واقعیت نزدیک است و با رعایت احتیاط های لازم، می توان به آنها تا حد مشخصی اتکا کرد.
یک مفهوم کلیدی که هر پرایس اکشن کار در شروع ماجرا باید یاد بگیرد ساختار قیمت است. قیمت سه کار بیشتر نمی تواند انجام دهد یا روند صعودی داشته باشد، یا نزولی باشد و یا در جا بزند که اصطلاحا به آن تریدینگ رنج می گوییم.
BMS چگونه بوجود می آید؟
در روند صعودی، قیمت سقف و کف های بالاتر از هم می زند و به نظر خریداران احترام می گذارد که به آن ناحیه تقاضا نیز می گوییم. طبیعتا ادامه روند صعودی به شرط شکسته شدن سطوح و کشف قله های جدید ادامه پیدا می کند.
در روندهای نزولی قاعدتا کف ها و سقف های پایین تر از هم ایجاد می شود که در این مرحله قیمت به نظر فروشندگان احترام می گذارد که به آن محدوده عرضه می گوییم.ادامه ی روند نزولی منوط بر شکسته شدن کف قبلی است.
اما در بازارهای رنج (نوسانی) قیمت در حال نوسان است. برای پیدا کردن و یا تشخیص روند در مواقعی که بازار رنج است باید به کف ها و سقف ها دقت کنیم. با شکستن کف و یا سقف تریدینگ رنج، روند بازار مشخص می شود. این شکستن کف و سقف در جهت روند را شکست ساختاری بازار یا اصطلاحا بی. ام. اس می نامیم که با نماد BMS نشان می دهیم.
به مثال زیر توجه کنید:
در اینجا سقف و کف های بالاتر را مشاهده می کنیم. اگر کف یا سقف شکسته شود روند ما در تایم تحلیلی که انتخاب کرده ایم، به ترتیب نزولی و یا صعودی خواهد بود و تا نقض مسله و کشف شواهد جدید ادامه خواهد داشت .
با توجه به تصویر بالا اگر سقف بالاتری زده شود، روند ادامه پیدا خواهد کرد (کف بالا تر نیز تشکیل شود) اما اگر آخرین کف شکسته شد، نشان دهنده پایان روند می باشد .
اگر بخواهیم تحلیلی تر به چارت نگاه کنیم قبلا گفته بودیم که روند صعودی به خریداران احترام می گذارد و در جهت تقاضا حرکت می کند. وقتی کف بالاتر شکسته می شود، یعنی خریداران متوقف شده اند و قدرتشان کاهش پیدا کرده است و روند در تایم مورد نظر( ۱ ساعت، ۴ ساعت، روزانه )که قبلا انتخاب کرده اید، متوقف شده است.
به مثال زیر دقت کنید:در روند نزولی هم ماجرا به صورت فوق پیش می رود.
به صورت کلی ادامه دار بودن روند را، مشروط به کشف سقف های بالاتر توسط قیمت در روند صعودی و یافتن کف های پایین تر در روند نزولی میدانیم.
اگر حالت فوق شکل نگرفت، یعنی در روند صعودی سقف های بالاتری را شاهد نبودیم، روند را یک روند ضعیف در نظر می گیریم و تغییر و ماهیت ساختاری را مشاهده می کنیم.(تغییر ماهیت ساختاری یا همان choch)
در مباحث قبل گفتیم که ادامه دار بودن روند مشروط بر شکسته شدن کف های پایین تر در روند نزولی و سقف های بالاتر رد روند صعودی است. این روند در جایی باید به اتمام برسد، تا روند دیگری شروع شود. هر گاه در روندی ضعف ایجاد شد ما تغییر ماهیت روند را در پیش داریم.
به شکل زیر توجه کنیید:در اینجا روند صعودی می باشد که طبیعتا سقف و کف های بالاتری را دنبال خواهد کرد و بعد از شکسته شدن روند، اصلاح خواهیم داشت که در تایم های پایین تر، این اصلاح را به شکل یک روند نزولی خواهیم دید، در صورتی که این یک اصلاح در تایم بالاتر بوده است.
برای همه ما به کرات اتفاق افتاده که در زمان لایو بازار که آینده بازار مشخص نیست غافل گیر شده ایم و اصلاح بازار را در تایم بالاتر را با برگشت روند اشتباه بگیریم. پس برای رفع این اشتباه همیشه در جهت ساختار بزرگتر تصمیم بگیریم و در تایم های کوچکتر وارد بازار شویم .
در تایم های پایین تر اگر دقت بیشتر به خرج دهیم، می توانیم پایان اصلاح روند را متوجه شویم.
به عنوان مثال در اینجا ما روند نزولی را در تایم بالاتر شاهد هستیم. در تصویر پایین قسمت علامت گذاری شده،(که اصلاح روند نزولی در تایم بالاتر هست) زا در تایم پایین تر بررسی میکینم.
در این تصویر، در قسمت علامت گذاری شده، اصلاح روند صعودی در تایم پایین تر را شاهد هستیم
در اینجا اصلاح روند صعودی در تایم پایین ضعیف رخ داده است و ساختار روند تغییر کرده است. ما همواره باید منتظر پایان اصلاح و ادامه روند غالب باشیم و بعد از تغییر ساختار بازار و در یک موقعیت مناسب وارد بازار شویم.
تا اینجا ساختار بازار و شرایط صعود و نزول را برای شما توضیح داده ایم. حال در ادامه مقاله می خواهیم این قضیه را به صورت عملی برسی کنیم.
در لایو بازار ساختار را چگونه تحلیل کنیم؟
به خاطر داشته باشد که همیشه در لایو بازار با نوسانات زیادی مواجه هستیم .
در تصویر بالا در یک روند نزولی هستیم و یک حرکت باعث تغییر روند شده است (کف پایین تری ثبت نشده است). ما سقف روند را به عنوان سقف جدید و کف ایجاد شده را به عنوان کف ساختار در نظر می گیریم. با این دید که، پس از هر حرکت در بازار، اصلاحی صورت می گیرد، باید به برگشت و اصلاح قیمت دقت کنیم . اگر این اصلاح باعث شکست سقف ساختار شود، تغییر ماهیت روند را داریم و اگر شکسته نشود، روند به نزول خود ادامه خواهد داد.
به چارت زیر توجه کنید:
برای اطمینان بیشتر از تغییر روند، بهتر است، بدنه کندل ها را برسی کنیم چرا که شدو ها ممکن است درگیر استاپ هانت شوند. ( جمع کردن نقدینگی)
وقتی روند ساختار را تشخیص دادیم بدون هیچ پیش بینی به بازار نگاه می کنیم و منتظر می مانیم تا قیمت، سقف و کف ساختار را بشکند. وقتی شکسته شد، روند ما در تایمی که در آن تحلیل انجام می دهیم ( تایم روزانه، ساعتی یا دقیقه) صعودی و یا نزولی خواهد بود. نقطه ورود و خروج در کف ها و سقف هاست، بنابرین کف ها و سقف ها خیلی مهم هستند و ما در این دو نقطه دنبال ستاپ های معاملاتی هستیم. اصل تصمیم گیری قیمت در کف ها و سقف هاست.
بعد از شکست ساختار، چه نوع ساختاری را باید در نظر بگیریم؟
بعد از شکست ساختار، انتهای لگ و یا حرکتی که باعث تغییر روند و ساختار شده را در نظر می گیریم.
سپاس گزاریم از اینکه این مقاله را تا انتها مطالعه کرده اید و موفقیت شما در معاملهگری و تمام مراحل زندگی را خواستاریم.
ابزار ناموجود
در چارچوب سیاستگذاری اقتصادی ایران همواره این گزاره مطرح میشود که با وجود رشد چشمگیر حجم نقدینگی کشور (به عنوان نمونه حجم نقدینگی طی 10 سال منتهی به سال 1400 در حدود 5 /10 برابر شده است) همواره بنگاههای اقتصادی کشور دسترسی به اعتبار و نبود نقدینگی لازم را در صدر فهرست مشکلات محیط کسبوکار خود قرار میدهند. این موضوع تا جایی پیش رفته است که چنین مشاهدهای را به عنوان پارادوکس نقدینگی نام بردهاند. در راستای چنین گفتمانی، مساله اصلی و عامل توضیحدهنده ایجاد این پارادوکس، سوءمدیریت اقتصادی و عدم هدایت نقدینگی به سمت بخش تولید است و تنها در صورت نائل شدن به چنین هدایت هدفمندی میتوان مساله تامین مالی بنگاههای اقتصادی را مرتفع کرد. این چارچوب فکری حتی پا را فراتر گذاشته و استدلال میکند که حتی میتوان با هدایت نقدینگی موثر به بخش تولیدی، ضمن جلوگیری از فعال شدن انگیزههای سوداگرانه در اقتصاد، اثرات تورمی رشد حجم نقدینگی را نیز خنثی کرد. در این نوشتار تلاش میشود که ابتدا توضیح داده شود چرا هدایت نقدینگی به مفهمومی که در گفتمان اقتصادی و سیاسی کشور جریان دارد صحیح نیست، سپس به این موضوع پرداخته میشود که آیا واقعاً امکان خنثیسازی اثرات رشد بالای نقدینگی در سطح کلان با دور کردن نقدینگی از بخش غیرتولیدی وجود دارد؟ و سرانجام به این سوال پاسخ داده میشود که تمایل، به ورود به عرصه سوداگری از کجا نشات میگیرد و دولت در کجای ماجرا قرار گرفته است؟
التقاط هدایت نقدینگی با هدایت اعتبار
در این گفتمان، سیاستگذار نقدینگی خلقشده را به صورت جریان آبی تصور میکند که با احداث مسیرهای مشخص به صورت دقیق میتواند مقصد نهایی را تعیین کند و برای اطمینان از عدم خروج آب از مقصد، یک دریاچه مصنوعی برای تجمع آب بسازد. از منظر ادبیات اقتصادی و بر اساس فهم نگارنده، هدایت نقدینگی با مفهوم و کارکرد مدنظر سیاستگذار اقتصادی وجود خارجی ندارد و تلاش برای دنبال کردن مسیر و مسیرهای نقدینگی بعد از خلق آن به طور قطع غیرممکن است؛ چرا که این موضوع بهطور کلی از توان سیاستگذار پولی خارج است؛ مضاف بر اینکه پول در گردش اقتصاد به صورت پویا میان عاملان اقتصادی در حال دستبهدست شدن است و حتی با فرض ممکن بودن رساندن پول به مقصد اولیه، تصور باقی ماندن آن در آن نقطه غیرممکن است. اما از منظری دیگر، به این مفهوم که سیاستگذار بنگاههایی بر اساس مجموعهای از ویژگیها (به عنوان نمونه هدف قرار دادن بنگاههای بزرگ بر اساس نیروی کار شاغل) و در سطح بخشی، بخشهایی با ویژگیهای خاص (به عنوان نمونه تمرکز بر بخش اقتصادی با پتانسیل بالای صادراتی) را انتخاب کرده و تلاش کند اعتباراتی را به آنها تخصیص دهد، چنین رویکردی میتواند در ادبیات اقتصادی وجود خارجی داشته باشد. چنین سیاستی در برخی کشورها به مرحله آزمون رسیده است، اما ادبیات مربوطه چنین موضوعی را در چارچوب هدایت اعتبار دستهبندی میکند. حال سوال اساسی آن است که با پذیرش چنین التقاطی و اینهمانی فرض کردن سیاست هدایت نقدینگی، سیاست هدایت اعتبار موضوع کاملاً قابل توصیهای است؟ سیاست هدایت اعتبار از منظر حسابداری بانکی از جنس داراییهای شبکه بانکی است و با مدنظر قرار دادن این نکته که در حال حاضر بخش بزرگی از بازار پول کشور توسط بخش غیردولتی اداره میشود، ورود سیاستگذار به صورت مستقیم برای تحمیل تخصیص اعتبار بر اساس تابع هدف و قیود خود میتواند علاوه بر نقص حقوق مالکیت، با انحراف همراه باشد. عدم بهینهسازی مبتنی بر حداکثرسازی سود احتمالی از سوی سیاستگذار از جمله بدیهیترین مواردی است که میتواند به ناترازی مالی در شبکه بانکی منجر شود. هرچند که در صورت انجام چنین تخصیصی از سوی شبکه بانکی و تعریف شاخصهای عملکردی در قرارداد مابین بانک و بنگاه نیز نمیتوان به ردیابی دقیق اعتبار و اطمینان از دستیابی بنگاه به اهداف عملکردی مندرج در قرارداد اطمینان کامل داشت. حافظه تاریخی اقتصاد ایران در حوزه سیاست هدایت اعتبار خالی از تجربه نیست و سهمیهبندی بخشی تسهیلات و نرخ سود پایین و دستوری قسمتی از سرکوب مالی اتفاقافتاده در بازار پول کشور بوده که نتایج منفی آن مکرراً مورد بحث بوده است.
سیاستگذاری پولی بلی، هدایت نقدینگی نه
امروزه بر کسی پوشیده نیست که تورم توامان یک پدیده اقتصاد کلان و پولی است و طبیعتاً مساله حجم نقدینگی در چارچوب اقتصاد کلان و با ابزار سیاست پولی قابل مدیریت کردن است. بدین مفهوم، اگر مساله هدایت نقدینگی به صورت مدیریت نقدینگی در مفهوم عام بازنویسی شود، شاید بتوان به بازدارندگی تورمی از این سیاست رسید، در غیر این صورت سیاست هدایت نقدینگی در چارچوب فعلی به هیچ عنوان امکان جلوگیری از ایجاد تورم را آن هم به دلیل اختصاص آن به بخش تولیدی ندارد. اول، نگاهی به حجم نقدینگی از سمت اجزای تشکیلدهنده آن به ما یادآور میشود که بخش عمده پول و شبهپول در سمت بدهی شبکه بانکی (سپردهها) قرار میگیرد و با مفهوم مورد بررسی در هدایت اعتبار تفاوت اساسی دارد. دوم آنکه در حوزه خلق نقدینگی، آنچه باعث خلق تورم میشود پیشی گرفتن رشد این متغیر از رشد ظرفیتهای واقعی اقتصاد است و در چارچوب نظریه مقداری پول انتظار میرود که این شکاف بین بخش واقعی و اسمی اقتصاد به صورت سریز در سطح قیمتها خود را نشان دهد. در چنین چارچوبی حضور نقدینگی در بخش خاصی از اقتصاد از موضوعیت خارج میشود. در نتیجه، نهتنها هدایت نقدینگی به بخش تولید از نظر عملی ممکن نیست، بلکه در صورت امکان انجام آن نیز چیزی از تورمزا بودن مازاد رشد نقدینگی به رشد اقتصادی کم نخواهد کرد. تجربه اقتصاد ایران که برای سالهای زیادی رشد بسیار بالای حجم نقدینگی و فراتر از رشد اقتصادی را تجربه کرده است نیز تورمزا بودن حجم نقدینگی را تایید میکند، اقتصادی که با وجود حل شدن مساله تورم برای شمار زیادی از کشورها، برای سالهای زیادی درگیر تورم دورقمی و پرنوسان بوده است.
موتور خلق نقدینگی در اقتصاد ایران و مساله کژگزینی
بررسی حجم نقدینگی بر حسب عوامل موثر بر عرضه، موید این نکته است که بخشی از موتور خلق پول در اقتصاد ایران از سمت دولت و حضور پررنگ در بازار پول و به صورت مشخص اثرگذاری بر داراییهای خارجی بانک مرکزی و همچنین استقراض از شبکه بانکی و بانک مرکزی به حرکت درمیآید و بانک مرکزی امکان مدیریت موثری بر این کانال ندارد. پرداختن به این موضوع، مکانیسمها و تبعات آن از چارچوب این گزارش خارج است، اما در اینجا تنها به نهادینه شدن تورم به دلیل خلق مستمر نقدینگی در اقتصاد اشاره میشود. این تورم ساختاری علاوه بر اینکه امکان ایجاد یک نظام تامین مالی باثبات را غیرممکن میکند، با ایجاد بیثباتی و افزایش سطح نااطمینانی در اقتصاد، افق سرمایهگذاری را مخدوش و تمایل به سوداگری را افزایش میدهد، دو نتیجه غافلگیرکنندهای که در تضاد کامل با اهداف اولیه دولت است.
طبیعتاً تامین مالی بنگاههای اقتصادی از جمله موضوعات مهمی است که در نظام تصمیمگیری ما باید مجدانه به آن پرداخته شود، چرا که توسعهیافتگی این نظام به صورت مثبت در ایجاد رشد اقتصادی اثرگذار خواهد بود و متقابلاً از توسعهیافتگی اقتصادی ایجادشده بهرهمند خواهد شد. اما مساله اصلی در اینجا 1- عدم تفکیک دو موضوع کاملاً متفاوت در سطح خرد و کلان و 2- مفروض گرفتن هدایت نقدینگی برای امری که به آن ارتباطی ندارد (کنترل تورم) و انجام امری غیرممکن (پیگیری مقصد پول) است که دولت را در مسیر تکرار مکرر یک ایده اشتباه از منظر روششناسی قرار میدهد.
مفهوم دقیق نقدینگی بازار
« ابتکار» تبعات افزایش حجم نقدینگی را بررسی کرد بمب ساعتی تقدینگی
ابراهیم نکو با اشاره به افزایش حجم نقدینگی در اقتصاد میگوید: رقم نقدینگی اعلامشده یک فاجعه اقتصادی بوده و باید برای آن چارهاندیشی کرد و برنامههای دقیقی را برای مهار آن در نظر گرفت.ابراهیم نکو با اشاره به افزایش حجم نقدینگی در اقتصاد میگوید: رقم نقدینگی اعلامشده یک فاجعه اقتصادی بوده و باید برای آن چارهاندیشی کرد و برنامههای دقیقی را برای مهار آن در نظر گرفت.
بارهای شنیدهایم که نقدینگی معضل اقتصاد ایران است. اما مفهوم نقدینگی چیست ؟ نقدینگی پولهای نقدی است که نه در دست سیستم بانکی قرار دارد و نه در خدمت تولید است. اگر بخواهیم سادهتر آن را تعریف کنیم هر دارایی که بتوانیم در کمترین زمان ممکن به وجه نقد البته بدون تغییر در ارزش اصلی آن تبدیل کنیم به مفهوم نقدینگی نزدیکتر خواهد بود.
تبعات افزایش نقدینگی
تورم از مهمترین آثار افزایش نقدینگی است، از دیگر آثار افزایش نقدینگی، رکود در تولید و بزرگ شدن بخش غیرمولد، دلالی و سوداگرانه در اقتصاد است. بزرگ شدن بخش غیرمولد در کشور سبب خروج سرمایهها از تولید به سمت فعالیتهای سوداگرانه میشود، به همین دلیل تحلیلگران افزایش نقدینگی را آفت و سمی برای اقتصاد ایران میدانند.
ریشه افزایش نقدینگی، ناترازی بودجه و نظام بانکی است
وقتی صحبت از نقدینگی میشود این پرسش مطرح خواهد بود که ریشه افزایش نقدینگی چیست؟ وحید شقاقیشهری در این خصوص با تاکید بر اینکه دو ناترازی باعث به وجود آمدن افزایش نقدینگی شده گفته است: «در وهله اول ناترازی بودجهای و مالی، موجبات آن را فراهم آورده تا کسری بودجه زیادی به وجود آید، اقداماتی مانند، افزایش ۵۰ درصدی حقوق کارگران، ریخت و پاشهای اضافه در بودجه و. همگی از جمله عوامل تشدیدکننده ناترازی بودجه هستند، در چنین شرایطی دولت برای حل این مشکل دست در جیب بانک مرکزی و یا سایر بانکها میکند و با استقراض باعث افزایش نقدینگی میشود. با چاپ پولی که طی این سالها دولتهای مختلف برای جبران کسری بودجه انجام دادهاند. ناترازی دوم نیز مربوط به نظام بانکی است. در حال حاضر بر اساس آمارهای منتشر شده بخش زیادی از دارایی بانکهای منجمد و به اصطلاح فریز است و تا زمانیکه این ناترازی بانکها حل نشود، خلق نقدینگی و افزایش تورم از سوی آنها انجام میشود، از سویی هرچند در این زمینه اقداماتی از صورت بانک مرکزی از جمله فروش اموال مازاد بانکها، پیگیری وصول مطالبات معوق و. انجام شده، اما این اقدامات کافی نبوده و باید اقدامات موثرتر دیگری نیز پیگیری شود، در نهایت نیز میتوان گفت تا زمانیکه این دو ناترازی وجود داشته باشد، رشد نقدینگی اجتناب ناپذیر است و به دنبال آن نیز افزایش تورم رخ خواهد داد.»
این کارشناس مسائل اقتصادی در گفتوگو با فرارو با اشاره به اینکه رشد نقدینگی در کشور حدود ۳۷ درصد بوده، گفته است: « عملا رشد نقدینگی با توجه به وضعیت رشد اقتصادی و وضعیت تولید در کشور عدد بالایی است و این رقم باید زیر ۲۰ درصد باشد، از سویی تفاضل رشد اقتصادی و رشد نقدینگی در کشور به تورم ختم میشود.»
نقدینگی یک فاجعه برای اقتصاد ایران است
ابراهیم نکو، کارشناس مسائل اقتصادی با اشاره میزان نقدینگی در اقتصاد به «ابتکار» گفت: رقم نقدینگی اعلامشده یک فاجعه اقتصادی بوده و باید برای آن چارهاندیشی کرد و برنامههای دقیقی را برای مهار آن در نظر گرفت. اکنون نگرانیهایی وجود دارد که در صورت تداوم رشد نقدینگی اقتصاد به سمت ورشکستگی سوق داده شود. متاسفانه از گذشته تا کنون سیاستهای غلط اقتصادی باعث شده است تا سیاستگذاران ما نتوانند برنامهریزی صحیحی به منظور هدایت نقدینگی به سمت و سوی صحیحی داشته باشند.
دبیر دوره نهم کمیسیون اقتصادی مجلس با اشاره به راهکار کشورهای دیگر برای هدایت نقدینگی به سمت بخشهای مولد اقتصاد ادامه داد: کشورهای موفق به گونهای عمل میکنند که افراد جامعه ترجیح دهند همکاری لازم را با دولتمردانشان داشته باشند تا نقدینگی را به سمت تولید روانه کنند.
وی اظهار کرد: حجم نقدینگی بالا در اقتصاد نشان از بیتدبیری بسیاری از افراد اقتصادی در دولتها دارد. مشخص است که افراد اقتصادی دولتها در هیچ دورهای نتوانستند برای نقدینگی و کنترل آن برنامه مناسبی داشته باشند.
نقدینگی رابطه میان عرضه و تقاضا را به هم میزند
این کارشناس مسائل اقتصادی به تبعات افزایش نقدینگی اشاره کرد و در این خصوص گفت: وقتی نقدینگی در اقتصاد افزایش یابد رابطه میان عرضه و تقاضا به هم میخورد و این یکی از مهمترین معضلات رشد سرسامآور نقدینگی در جامعه است. برهم خوردن ریتم عرضه و تقاضا در شرایطی که اقتصاد با چالشهای بسیاری مواجه است منجربه گرانی کالاها خواهد شد.
وی افزود: امروزه چشماندازی برای کاهش نقدینگی و رساندن آن به زیر 20 درصد وجود ندارد و ما یک نقشه راه برای کنترل نقدینگی در دولت نمیبینیم. به نظر میرسد مسئولان بیشتر از رشد نقدینگی گلهمند هستند تا اینکه به دنبال راه و برنامهای برا کنترل آن باشند.
دبیر دوره نهم کمیسیون افتصادی مجلس تاکید کرد: نقدینگی با رقمهای فعلی اقتصاد را با مشکلاتی مواجه کرده است اما در صورت هدایت صحیح آن به سمت تولید و بازار سرمایه میتوان اتفاقات مثبتی را در جامعه رقم زد. من معتقدم دولت باید در ابتدای راه یک اعتماد میان خود و مردم بسازد و در قدم بعد یک تعریف دقیق و مشخص از نقدینگی داشته باشد تا بتواند یک نقشهراه برای کنترل آن در نظر بگیرد. اگر به این مسائل توجه نشود ما یک سیکل معیوبی خواهیم داشت، به گونهای که نقدینگی همچنان ادامه خواهد داشت با این تفاوت که تبعات آن روزبهروز بیشتر میشود.
دیدگاه شما