راههای پولدار شدن در خانه


پسا انتخابات

قابلیت جدید اینستاگرام برای پولدار شدن اینفلوئنسرها:امکان جایزه بگیری!

متا (فیسبوک سابق) به صورت رسمی تایید کرده که ابزار جدیدی به نام «Gifts» را برای اینستاگرام آزمایش می‌کند که به موجب آن کاربران می‌توانند از حساب‌های کاربری موردنظر خود در قالب هدیه، قدردانی کرده و حتی بتوانند کمک‌های مالی خود را ارائه بدهند.

گاهی اوقات برخی کاربران تمایل دارند علاوه بر لایک کردن برخی پست‌ها، از صفحات موردنظر خود حمایت کرده و حتی به آن‌ها هزینه پرداخت کنند. اینستاگرام به این نیاز برخی کاربران توجه کرده و ابزار جدیدی به نام Gifts را به صورت داخلی آزمایش می‌کند تا امکان هدیه دادن در فرمت مالی فراهم شود. پیشتر نیز خبرهایی در مورد تلاش اینستاگرام برای توسعه ابزار هدیه دادن منتشر شده بود و حالا متا آزمایش داخلی این ابزار را تایید کرده که نشان می‌دهد این شرکت رسما روی چنین قابلیتی کار می‌کند.

اینستاگرام به ویژگی Gifts مجهز می‌شود

به گفته سخنگوی متا، این شرکت در حال حاضر این ویژگی را به صورت داخلی آزمایش می‌کند. اگرچه به نظر می‌رسد Gifts در دست توسعه است، اما نمونه اولیه آن آزمایش می‌شود. این ویژگی برای اولین بار توسط یکی از توسعه‌دهندگان موبایل به نام «الساندرو پالوزی» در ماه ژوئیه گزارش شد. براساس اطلاعات به اشتراک گذاشته شده از سوی این منبع آگاه، دکمه‌ای زیر منویی به نام «Content Appreciation» در اینستاگرام اضافه می‌شود تا کاربران بتوانند از طریق آن از حساب کاربری مربوطه قدردانی کنند. حدود یک ماه بعد همین منبع آگاه اعلام کرد این ویژگی توسعه یافته و نامش به Gifts تغییر پیدا کرده است.

بیشتر بخوانید: افشای ایراد بزرگ آیفون ۱۴ چند روز قبل از عرضه جهانی

در حال حاضر اطلاعات زیادی در مورد این ویژگی وجود ندارد. اما با نگاهی به پلتفرم‌های دیگر با گزینه‌های هدیه یا همان Gifts، انتظار می‌رود این قابلیت شرایطی را برای کمک مالی و هدیه دادن فراهم کند.

در حال حاضر، بزرگترین رقیب اینستاگرام یعنی تیک تاک، ویژگی مشابهی به نام Gifts دارد تا کاربران بتوانند از طریق آن به حساب کاربری مربوطه هدیه بدهند. شاید اینستاگرام نیز در تلاش است این ویژگی را برای پلتفرم خود فعال کند و حتی آن را به ویژگی برای کسب درآمد تبدیل کند.

entekhabat

پسا انتخابات

فولادگر: عملکرد دولت روحانی را هم دیدیم، اصلاح‌طلبان ادعای واهی نکنند

فولادگر: عملکرد دولت روحانی را هم دیدیم، اصلاح‌طلبان ادعای واهی نکنند

فعال سیاسی اصولگرا خطاب به اصلاح طلبان گفت:‌ اگر انتقادی است باید منصفانه و همراه با راه حل بیان شود.

مواضع آژانس محلی از اعراب ندارد

جعفر قنادباشی در گفت‌وگو با «فردا» مطرح کرد

مواضع آژانس محلی از اعراب ندارد

قنادباشی آژانس و شورای حکام و مواضعش را جدی نگرفته و معتقد است که غرب هیچ راهی غیر از توافق ندارد. با این حال پیش بینی حصول توافق را مثل پیش بینی زلزله غیرممکن می‌داند.راههای پولدار شدن در خانه

وزارت خارجه باید در قبال فضاسازی‌های آژانس فعالانه‌تر عمل کند

عباس امیری‌فر در گفت‌وگو با «فردا»:

وزارت خارجه باید در قبال فضاسازی‌های آژانس فعالانه‌تر عمل کند

راهپیمایی اربعین

تحلیل از چپ و راست؛

راهپیمایی اربعین

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

دومین خروجی دولت؟

«فردا» گزارش می‌دهد

دومین خروجی دولت؟

بر اساس اخباری که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، سورنا ستاری استعفای خود را تقدیم رییس‌جمهوری کرده است.

ضرورت کالابرگ الکترونیکی

«فردا» گزارش می‌دهد

ضرورت کالابرگ الکترونیکی

با وجود آنکه در قانون مصوب مجلس اعطای کالابرگ به شهروندان تصریح شده است اما هنوز شاهد اجرایی شدن این طرح نبوده‌ایم و این تاخیر مشکلاتی را برای مردم ایجاد کرده است.

تیتر یک

از مناسک اربعین تا امنیت منطقه / از افزایش تجارت تا آزادی اقتصاد

خبر به روایت «فردا»

از مناسک اربعین تا امنیت منطقه / از افزایش تجارت تا آزادی اقتصاد

روزنامه‌های امروز به موضوعاتی در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و . پرداخته‌اند که مهم‌ترین موارد آن به شرح زیر است:

قالیباف: ظرفیت های بسیار خوبی برای سرمایه گذاری بانک های خصوصی وجود دارد

قالیباف: ظرفیت های بسیار خوبی برای سرمایه گذاری بانک های خصوصی وجود دارد

رئیس مجلس شورای اسلامی با تاکید براین که در بخش های زیرساختی کشور ظرفیت های بسیار خوبی برای سرمایه گذاری بانک های خصوصی وجود دارد که هم منطق اقتصادی…

یک شب زباله‌گردی در تهران؛ درآمد خالص یک زباله‌گرد چقدر است؟ | قیمت کدام ضایعات بالاتر است؟

فاصله میدان شوش تا راه‌آهن، پلاک به پلاک مغازه‌های کوچک و بزرگ خرید ضایعات فلزی است؛ مس، برنج، آلومینیوم. خرید و فروش ضایعات فلزی سود دلچسبی دارد و بازارش هیچ‌وقت کساد نیست حتی اگر هفته‌ها بگذرد و در عرضه جهانی، آب از آب تکان نخورد.

زباله گردی

به گزارش همشهری آنلاین، اعتماد نوشت: صفحه نمایش باسکول. عدد ۲۳.۳۰۰ را نشان می‌دهد؛ ۲۳ کیلو و ۳۰۰ گرم. سیروس، گونی تا خرخره پر از بطری پلاستیکی نوشابه و آب و پاکت کاغذی شیر و مقوای کارتن را از روی صفحه باسکول پایین می‌کشد و رو می‌کند به حمید که روبه‌روی باسکول ایستاده و مردمک چشمش می‌دود بین صفحه نمایش باسکول و گونی پلاستیکی و می‌پراند «۲۳ کیلو.» سر می‌برد در صفحه دفترچه‌اش و زیر ۲۸ و ۱۸ و ۲۶، یک ۲۳ هم اضافه می‌کند و روی هوا و زیر لب، جمع می‌زند و ده بر یک می‌کند و یک رقم رند درمی‌آورد «شد ۹۲ کیلو درهم. ۳۲۲ تومن.» از دسته ده هزاری‌ها، ۳۲ تا می‌شمرد و می‌گذارد کف دست حمید و می‌گوید: «راضی باشی دو هزاری رو بدم به شاگردم. امروز هیچی دشت نداشت.»

حمید یکی از ده‌ها مردی است که این روزها با جمع کردن زباله‌های قابل فروش از سطل‌های پسماند کنار خیابان، خرج خانواده‌شان را درمی‌آورند. حمید، تا ۶ ماه قبل، یک مغازه لوازم خانگی داشت؛ اول خیابان تختی، نازی‌آباد شرقی. مغازه، هنوز هم هست، هنوز هم لوازم خانگی دارد، اما حمید دیگر صاحبش نیست.

فرزند تربت‌جام است و ۱۰ سال قبل به تهران آمد وقتی دو بچه داشت. از بیکاری تربت فرار کرده بود و حالا باید برای نان ۶ نفر، زباله‌های پایتخت را زیر و رو کند و از دورریز مردم، به دردبخورش را بقاپد زودتر از صدها رقیب گونی‌کش؛ همان‌ها که زمستان پارسال وقتی مصمم شده بود برای واگذار کردن مغازه، کنجکاو درآمدشان شد و یادش دادند که هر رقم زباله قیمت خودش را دارد و اگر می‌خواهد سرش کلاه نرود باید حوصله کند و هر چه از داخل کیسه‌های زباله پیدا می‌کند، به تفکیک فلزی و غیرفلزی جدا کند وگرنه یک‌سره بریزد داخل گونی و درهم از قرار کیلویی ۳ هزار و ۴ هزار بفروشد.

شبی ۹۰ تا ۹۵ کیلو زباله جمع می کنم

«بار اول خیلی سخت بود. اصلا نتونستم دست به کیسه‌ها بزنم. نزدیک نیمه شب رفتم که کسی منو نبینه. رفتم سراغ سطلی توی یه خیابون خلوت. پر بود از کیسه آشغال. کیسه‌ها رو از سطل درآوردم و خالی کردم کف پیاده‌رو. چراغ موبایلم رو گرفتم روی زباله‌ها. مقوا و قوطی و پلاستیک رو لابه‌لای پوشک کثیف و تفاله میوه و آشغال سبزی می‌دیدم ولی نمی‌تونستم دست بزنم. بوی گندش حالم رو به‌هم زد. کنار همون زباله‌ها بالا آوردم. رفتم دورتر نشستم کف خیابون و زدم زیر گریه.همون وقت رفتگر شهرداری از سر خیابون اومد و شروع کرد به جارو زدن. رسید به جایی که من نشسته بودم. نگاهِ من کرد و نگاهِ زباله‌های کف پیاده‌رو. پرسید پدر جان دنبال چیزی می‌گردی؟ چی بهش می‌گفتم؟ توی زباله‌ها دنبال نون می‌گشتم؟ دنبال پول؟ جاروشو گرفتم زباله‌ها رو ریختم توی کیسه‌ها و انداختم توی سطل و اون تیکه پیاده‌رو رو خودم جارو زدم. فردای همون شب، یک جفت دستکش با خودم آوردم و رفتم سراغ همون سطل. اون شب، ۸۰ کیلو جمع کردم. ۲۸ شهریور میشه ۴ ماه که زباله جمع می‌کنم و می‌فروشم برای خرج زن و بچه‌ام. الان شبی ۹۰، ۹۵ کیلو جمع می‌کنم.»

حمید هر روز از ساعت ۴ و ۵ عصر از خانه بیرون می‌زند و تا دو ساعت بعد از نیمه شب، اتاق پرایدش؛ غیر از همان تکه جای راننده، لبالب کیسه‌های پر از بطری پلاستیکی و مقوای کارتن و قوطی فلزی می‌شود که ظهر فردا می‌برد گاراژ ته مشیریه می‌فروشد.

پدر و مادر، خواهر و برادرش به قوم و خویش‌ها گفته‌اند حمید مغازه را واگذار کرده و سرمایه‌اش را با یک کاسب شریک شده. در این ۴ ماه، همسرش دایم گریه می‌کند و دختر و پسر بزرگش؛ بچه‌های ۱۶ ساله و ۱۴ ساله، روزه سکوت گرفته‌اند و جز حرف‌های خیلی خیلی معمولی و آن هم به قد چند کلمه، چیزی نمی‌گویند. یکی از ظهرهایی که راهی گاراژ سیروس بوده، سر کوچه با همسایه طبقه پایین خانه‌شان شاخ به شاخ شده. «ظاهرا منو نگاه می‌کرد ولی می‌دیدم چشمش به این همه کیسه پر از بطری و قوطی بود. چیزی نپرسید البته. کاری نیست که بتونی پنهانش کنی. باید زندگی رو اداره کنم.»

درآمد خالص هر شب

حساب می‌کند که با پول بنزین و جریمه دوربین‌های راهنمایی رانندگی و خرج ماشین و رِند بازی‌های سیروس گاراژدار که وزن زباله‌ها را به نفع جیب خودش رُند می‌کند و خفت‌گیری گاه و بیگاه زباله‌دزدها، درآمد خالص هر شب، ۲۰۰ تا ۲۲۰ هزار تومان است؛ رقمی برای گذران فقیرانه امور شکم یک خانواده ۷ نفره و نه بیشتر.«امسال کلاس زبان دختر و پسرم رو قطع کردم. روی میز صبحونه ما همیشه ۶ رقم مربا و کره و خامه و تخم‌مرغ و دو، سه جور نون بود. حالا فقط نون لواش و پنیر و چای سر سفره است. قبلا هفته‌ای ۳ تا مرغ می‌گرفتم، الان هر دو، سه هفته یک‌بار، یه دونه مرغ می‌خرم و بیشتر وقتا، غذای حاضری و ساده می‌خوریم. برنج و گوشت که گرونه و خیلی وقته نخریدم. بیشتر با نون خودمونو سیر می‌کنیم.»

شب و روز این ۴ ماه، بدترین خاطره ۴۵ سال عمر حمید است؛ پر از لحظه‌های ناتوانی از چشم در چشم شدن با بچه و همسر و پدر و خواهر، پر از هولِ هجوم طلبکارها، پر از ترسِ تصادف و دزدیده شدن پرایدی که هنوز از نزول قسط‌هایش ۲۰ ماه باقی مانده، پر از نگرانی بدتر شدن روزگار از همینی که هست.«نمی‌دونم تا چند وقت می‌تونم به این وضع ادامه بدم. تا زنده‌ام یادم نمیره این شبا رو.»

همه گاراژهای خرید زباله بازیافتی خیابان فرح‌آباد تعطیل است. خیابان فرح‌آباد، عمود است به کوچه اوراقچی‌های میدان شوش. هم خیابان و هم کوچه، مرکز تعمیر موتوسیکلت و گازسوز کردن ماشین سواری است و پر از اتاق‌های اجاره‌ای ۶ متری و ۱۲ متری ارزان‌قیمت زیر سقف ساختمان‌های پوسیده.

خرید ضایعات فلزی به بالاترین قیمت

تا چند ماه قبل، از خیابان فرح‌آباد که رد می‌شدی، از درگاه و قاب پنجره‌ای که سرک می‌کشیدی، ۱۰ تا و ۱۵ تا در میان، باسکول بود که گونی پلاستیکی زباله بازیافتی وزن می‌کرد و اسکناس بود که شمارش می‌شد و سه چرخه و آدم بود که بار بر زمین گذاشته، برای ۲۰ تومان و ۳۰ تومانی که در جیب می‌سُراند، چاه و چاله می‌کند. حالا، سر ظهر شهریور، سر تا ته خیابانی به این درازی، یک گاراژ خرید زباله باز نیست؛ کرکره‌ها، همه کشیده. شک می‌کنم که از کی ساعت کاردار شده‌اند گاراژهایی که خواب نداشتند. در عوض، لابه‌لای هر ۱۰ تا یا ۱۵ تا تعمیرگاه موتوسیکلت، تابلوی فلزی سردر گاراژ زده‌اند که «خرید ضایعات فلزی به بالاترین قیمت.»

جلوی یکی از همین گاراژها، مردی روی چهارپایه کوتاهی نشسته و با تکه بلندی از گلگیر اسقاطی ماشین کلنجار می‌رود که فلز و پلاستیک را به زور پیچ گوشتی از هم سوا کند. پشت سرش، داخل گاراژ تاریک، تا جایی که چشم می‌بیند، انبوهی از خرده‌تکه‌های فلزی درهم گره خورده و دیوار دود زده گاراژ، از ترشحات براده‌های فلز، می‌درخشد.

کنار پای مرد، یک تشت بزرگ است پر از تکه شکسته‌های گلگیر و بطری شیشه‌ای و کابل توخالی. انگار سطل آشغال. مرد همین‌طور که کله پیچ‌گوشتی را در درزهای گلگیر اهرم می‌کند تا بست کارخانه را بشکند، می‌گوید هیچ رقم خرید از غیر آشنا ندارد و هیچ رقم خرید غیر فلز ندارد و حوصله جواب دادن به مامور آگاهی بابت منشا و منبع آهن قراضه و سیم مسی مشکوک هم ندارد.

می‌گوید از علت تعطیلی گاراژهای خرید زباله بازیافتی هم بی‌خبر است، چون نه زباله می‌خرد و نه از آدم معتاد خرید می‌کند. مرد چرک و بداخلاقی است که با هر «نمی‌دونم» که با منت از شکاف لب‌هایش ول می‌کند، ابروهایش تاب بیشتری برمی‌دارد. درنهایت، بدون اینکه دل از گلگیر شکسته و دسته پیچ‌گوشتی بکند، دست چپش را در مسیر جنوب به شمال حرکت می‌دهد که بروم از بقیه کاسب‌ها بپرسم.

دنبال یکی از گاراژهایی می‌گردم که یادم مانده نبش یک کوچه بود و کف گاراژ، چند پله پایین‌تر از سطح خیابان بود و وارد گاراژ که می‌شدی، کف کفشت می‌چسبید به شیرابه ماسیده به موزاییک‌ها و اولین چشم‌اندازت، دیوارهای دودزده مگس پوش بود و از بوی گند زباله‌های تازه نفس، تک سرفه می‌زدی. گاراژ، هنوز سرجاست.

درگاهش پشت پارچه کثیف ضخیمی در حکم پرده استتار شده. پارچه را پس می‌زنم؛ این هم شده تعمیرگاه موتوسیکلت. سه موتور هوندای غول پیکر کف گاراژ خوابانده‌اند و جای پای اضافه نیست. در جواب نگاه خیره مردی که از پشت دخل گردن کشیده و پسر جوانی که از پشت یکی از غول‌های هوندا بلند می‌شود، توضیح می‌دهم که دنبال گاراژهای خرید بازیافت می‌گردم و یادم هست این خیابان چند گاراژ داشت. پسر جوان می‌گوید همه‌شان با دستور شهرداری تعطیل شده‌اند.

می‌گوید زمستان پارسال، ماموران شهرداری آمدند و کرکره همه‌شان را پایین کشیدند و گفتند از این به بعد خرید و فروش زباله تعطیل. می‌گوید بعد از آن روز، همه گاراژها شدند یک چیز دیگر؛ تعمیرگاه موتور، خرید ضایعات فلز، فروش قطعات یدکی و هر چیزی غیر از خرید زباله بازیافتی.

فاصله میدان شوش تا راه‌آهن، پلاک به پلاک مغازه‌های کوچک و بزرگ خرید ضایعات فلزی است؛ مس، برنج، آلومینیوم. خرید و فروش ضایعات فلزی سود دلچسبی دارد و بازارش هیچ‌وقت کساد نیست حتی اگر هفته‌ها بگذرد و در عرضه جهانی، آب از آب تکان نخورد.

به همین دلیل است که فاصله میدان شوش تا راه‌آهن شبیه شعبه دوم بازار خلازیر شده. بین‌شان که بگردی، اما خریدار پسماند هم پیدا می‌شود. مثل فریدون که زباله‌های بازیافتی محمد را می‌خرد؛ پنهانی و بی‌هیاهو. محمد، پسرک ۷ ساله ریز جثه‌ای بود که وقتی از پل عابر میدان شوش پایین می‌آمدم دیدم از داخل سطل زباله بیرون پرید و هر چه از سطل جسته بود انداخت توی دهان گونی پلاستیکی که زیر پایه پل پنهان کرده بود و دهانه گونی را گره‌ای به توان دست‌های کوچکش زد و کله پیچ خورده گونی را به کول راست گرفت و دست چپش را هم پیچاند داخل درزهای از هم دریده کمر گونی که حائل باشد و گونی نیفتد.

از میدان شوش تا گاراژ فریدون، ۲۰ دقیقه پیاده روی بود. بچه وقتی به گاراژ فریدون رسید، قطره‌های درشت عرق کل صورت کوچکش را پوشانده بود. تا محتویات گونی را خالی و تفکیک کند، فریدون گفت که این بچه هرروز صبح زود از باغ آذری، از خانه‌شان پیاده راه می‌افتد تا برسد میدان شوش. روزی ۴ یا ۵ بار گونی‌اش را پر و خالی می‌کند و غروب که بازار ظروف شوش تعطیل می‌شود، پیاده به خانه برمی‌گردد.

محمد تنها نان‌آور خانواده بود؛ خانواده‌ای تشکیل شده از محمد و پدر معتادش که خرج موادش را محمد می‌داد. فریدون مرد مهربانی بود. می‌دانست درد اعتیاد و رنج کار از سن کودکی چیست. فریدون، هم از کودکی کار کرده بود و هم معتاد بود. وقتی محمد کیسه قوطی‌های آلومینیومی نوشابه را سر داد روی صفحه باسکول، صفحه نمایشگر باسکول عدد ۳.۵ را نشان می‌داد؛ ۳ کیلو و ۵۰۰ گرم. فریدون روی صفحه دفترچه‌اش نوشت «۴ کیلو.»

وانت با سرعت ۱۰ کیلومتر در ساعت راه می‌رود. کف فرعی‌های خیابان خلازیر آسفالت ندارد و همه، خاک و کلوخ است. در فرعی‌های تاریک خلازیر، فقط چراغ گاراژ حیدر روشن است.

حاصل سه شب زباله گردی

معصوم تعریف می‌کرد که این ۵ ماه و ۶ ماه، زیاد دیده ماشین شخصی و آدم‌های «معتبر» که زباله بازیافتی بار ماشین‌شان کرده‌اند و آورده‌اند برای فروش. صاحب وانت را می‌شناخت. مرتضی، راننده وانت بود که هر دو، سه شب یک‌بار ۷۰ هزار تومان از مهرداد می‌گرفت و بار زباله‌های چند روزه‌اش را تا خلازیر می‌آورد.

۸ تا گونی از اتاق وانت مرتضی می‌رود روی صفحه باسکول. مهرداد و معصوم چشم‌شان به نمایشگر باسکول است و معصوم، وزن هر گونی را بدخط و کج و کوله در صفحه دفترچه می‌نویسد. جمع و ضرب عددها به اینجا می‌رسد که مهرداد بابت ۳ کیلو فلز، ۲۰ کیلو پلاستیک و ۱۲ کیلو مقوا، ۲۷ اسکناس ۱۰ هزاری از معصوم می‌گیرد و سوار وانت می‌شود.

این، حاصل سه شب زباله‌گردی مهرداد بود؛ ۲۷۰ هزار تومان. مهرداد هر شب، از تاریکی هوا تا روشنی آسمان در خیابان‌های اطراف خانه و محله‌اش می‌گردد و از سطل‌های زباله، مقوای کارتن و قوطی و بطری فلزی و پلاستیکی جمع می‌کند.

اگر خوش‌شانس باشد، گاهی تکه‌ای فلز گران‌قیمت گیرش می‌آید؛ میلگردی که بی‌هوا از درگاهی و دیواری بیرون زده و آماده است برای بریده راههای پولدار شدن در خانه شدن! کابل برقی رها شده! که اگر نباشد هم هیچ خانه‌ای بی‌نور نمی‌ماند، اما در عوض، آن همه رشته تنیده مس داخل کابل، به گاراژ و باسکول حیدر که برسد، سفره مهرداد روشن می‌شود.

«تا ۶ ماه نتونستم دست به زباله‌ها بزنم. چند بار رفتم بالا سر سطلا، حتی نتونستم توی سطل دست ببرم. حالت تهوع می‌گرفتم. یه رفیقی داشتم توی کشتارگاه کار می‌کرد. عادت داشت به کثافت. راضی شد شبی ۱۰ هزار تومن بگیره و با هم بریم پای سطل و کیسه‌ها رو خالی کنه و به دردبخورهاش رو بریزه توی گونی. گونی رو می‌آوردیم خونه و می‌بردم انباری. اونجا دستکش به دست، از هم سوا می‌کردم. این وانتی رو هم رفیقم پیدا کرد. ضایعات کشتارگاه رو می‌برد برای پناهگاه سگای ولگرد. بعد ۶ ماه، وقتی سوا کردن زباله‌ها برام عادی شد، خودم رفتم سر سطل. می‌ریختم کف خیابون و جدا می‌کردم و گونی به کولم می‌اومدم خونه.»

در این خیابان چرک با آن آسفالت آبله‌زده‌اش، قیمت جهانی فلزات حکومت می‌کند. ۲ ساعت گذشته از ظهر ۱۳ شهریور، آهن کیلویی ۸۵۰۰ تومان، برنج کیلویی ۲۰۰ هزار تومان، مس کیلویی ۵۰۰ هزار تومان و آلومینیوم کیلویی ۵۸ هزار تومان مشتری و دلال داشت و برای کارخانه شمش شهر ری و اصفهان و رشت بارگیری می‌شد، اما هیچ کدام از کاسب‌ها نمی‌دانستند صبح ۱۴ شهریور چه در انتظار دخل‌شان خواهد بود.

صاحب گاراژی که سیم پیچ مسی دور یک ترانس را با سیم چین می‌شکافت می‌گفت کاسب‌های این خیابان بابت هر تکه فلزی که بخرند یک عکس از کارت ملی فروشنده می‌گیرند که به پلیس و مامور آگاهی نشان بدهند وگرنه مغازه‌شان پلمب می‌شود و به اتهام مالخری می‌روند بازداشتگاه.

«همه مغازه‌های این خیابون جواز دارن. هیچ کدوم نمی‌خوان گیر پلیس بیفتن. نمی‌ارزه یعنی. حداقل ماهی ۴۰ میلیون تومن خرج هر مغازه است. از اجاره مغازه بگیر تا حقوق کارگر و مالیات و بیمه حوادث. صاحب ملک و اداره مالیات هیچ رحمی ندارن. اجاره‌شونو می‌خوان و مالیات‌شونو. بنده با سند و مدرک کاسبی می‌کنم که گیر نیفتم.شما میای این ترانس رو به من می‌فروشی و میری. یک ساعت بعد مامور کلانتری میاد ترانس رو دست من می‌بینه و می‌پرسه ۵۰۰ گرم مس خالص رو از کجا آوردم. باید بتونم ثابت کنم این جنس دزدی نبوده وگرنه جلبم می‌کنه میبره بازداشت. توی این شهر بازار مالخری زیاده. اونی که کاسب این راه باشه، اینجا نمیاد. می‌دونه جنس دزدی رو کجا ببره آب کنه.»

ضایعات‌فروش‌های راههای پولدار شدن در خانه چغر از دود لحیم و براده فلز و غبار گودهای خاک رس کوره‌های فراموش شده، در این ۵ ماه انواع ماشین سواری دیده‌اند که با اتاق پر از قوطی فلزی و مقوا و بطری پلاستیکی، سراغ از گاراژهای زباله بازیافتی گرفته. جلوی یکی از مغازه‌های خرید ضایعات فلزی، انبوهی شیرآلات ساختمانی ریخته‌اند.

صاحب مغازه می‌گوید شیرآلات ساختمانی از جنس برنج است و خریدار نقد دارد. می‌رود داخل مغازه و گونی به دست بیرون می‌آید و گونی را به جوانکی می‌دهد که شیرآلات را از کف زمین جمع کند.

«پژو ۴۰۵ اومده، سمند اومده، رانا اومده، ال ۹۰ اومده، پژو ۲۰۶ و ۲۰۷ و ۲۰۸ اومده، بیشتر از همه، پراید اومده. تک میان، با خانواده میان. یه بار که بیان، نشونی رو یاد می‌گیرن. تقصیر ندارن مردم. با حقوق ۵ تومن ۶ تومن چه کنن؟ حداقل میاد زباله می‌فروشه ۲۰۰ تومن ۱۰۰ تومن گیرش میاد. هفته‌ای یه بار بیاد و ۲۰۰ تومن ۳۰۰ تومن زباله بفروشه خرج گوشت و مرغ یه ماه خانواده‌اش در میاد. کار قشنگی نیست. کار تمیزی نیست. کار شرافتمندانه‌ای نیست. ولی وقتی بابا باشی و بچه‌ات حسرت خورش با گوشت داره چه کنی؟ میری بالای سطل با یه گونی و ۴ تا تیکه ضایعات جمع می‌کنی که خرج اون خورش در بیاد.»

گاراژهای خرید بازیافت خلازیر، آن‌هایی که کار می‌کنند، ته و دورافتاده است. هر چه جلوی چشم بوده تعطیل شده، مثل گاراژهای خیابان فرح‌آباد. نزدیک باغ انگوری، چند گاراژ کار می‌کنند.

یکی حلب خالی روغن نباتی می‌خرد، یکی مقوا و کاغذ باطله می‌خرد، بقیه هم درهم از قسم پلاستیک و آلومینیوم. صاحب هر گاراژ، ایرانی است، اما مستاجرانش که همیشه و شبانه‌روزی در گاراژ هستند، افغانی و همه هم بدون کارت اقامت و همه هم جسته از گردنه راهزنی‌های پشت و پیش مرز ایران و افغانستان و همه هم جوان. جوان که فرز و تیز کار کنند.

زباله‌فروشی مردمِ به قول معصوم «معتبر» از چشم این پسرها پنهان نمانده و آن‌ها هم زیاد دیده‌اند این چند ماه ماشین شخصی‌هایی که ۷۰ کیلو و ۵۰ کیلو و ۹۰ کیلو زباله بازیافتی می‌آورد و کف گاراژ خالی می‌کند و بدون کلمه حرفی، وزن بارش حساب می‌شود و پول نقد می‌گیرد و می‌رود. یکی از بچه افغانی‌ها که گونی‌های غول پیکر را هل می‌داد تا ردیف و نظم سِره‌ها از ناسره‌ها به هم نخورد، همان‌طور که مثل ستون خودش را چسباند به دیواره گونی که قدش بلندتر از قامت خودش بود و گونی را روی آسفالت سوخته از شیرابه، به خط کرد گفت: «خرج ۱۱ نفر خانواده من از همین زباله در میاد. ۶ تا آبجی دارم، دو تا داداش، مادر و پدر.»

شما در کدام دهک قرار دارید؟

شما در کدام دهک قرار دارید؟

هموطنان می‌توانند برای استعلام وضعیت دهک‌بندی خود با شماره تلفن گویای ۰۹۲۰۰۰۰۶۳۶۹ تماس بگیرند.

به گزارش ایسنا، در جریان اصلاح نظام یارانه‌ای و آغاز روند پرداخت یارانه جدید بر اساس دهک‌بندی انجام‌شده، مردم با ابهاماتی در مورد مشمول بودن یا نبودنِ خود بر اساس دهک‌های درآمدی مواجه شده‌اند.

سازمان هدفمندی یارانه‌ها اعلام کرده است هموطنان می‌توانند برای اطلاع از دهک‌بندی خود از دو کانال اقدام کنند؛ راه نخست، شماره گویای ۰۹۲۰۰۰۰۶۳۶۹ است که بعد از تماس، با وارد کردند کد ملی سرپرست خانوار و همچنین وارد کردن یک شماره تلفن همراه که به نام سرپرست است، دهکی که در آن قرار دارند اعلام می‌شود.

راه دیگر مراجعه به سامانه hemayat.mcls.gov.ir است که وضعیت دهک‌بندی را مشخص و اعلام می‌کند.

دولت در ساعت ۲۴ روز نوزدهم اردیبهشت در جریان اصلاح نظام یارانه و نرخ ارز ترجیحی، نسبت به پرداخت یارانه‌ای با مبلغ جدید اقدام کرد که طی آن با حذف دهک دهم (پردرآمد)، برای دهک اول تا سوم مبلغ ۴۰۰ هزار تومان به ازای هر نفر و برای دهم چهار تا نهم ۳۰۰ هزار تومان برای هر نفر واریز کرده است.

پرداختِ انجام‌شده برای ۹ دهک، حدود ۷۲ میلیون نفر را پوشش داده که نسبت به جمعیت یارانه‌بگیر که حدود ۷۸ میلیون نفر بودند، حدود شش میلیون نفر کمتر شده است.

طبق قانون بودجه ۱۴۰۱، دولت مکلف به حذف سه دهک بالای درآمدی از دریافت یارانه نقدی است.

اخبار مرتبط

یارانه جدید به حساب خانوارهای معترض واریز شد

معترضان یارانه توجه کنند؛ واریزی شما قابل برداشت نیست

به هوای یارانه حسابتان خالی نشود!

هنوز برای دریافت یارانه فرصت هست

چه کسانی و تا چه زمانی می‌توانند برای یارانه ثبت‌نام کنند؟

بررسی گزارش‌های مردمی در مورد دهک‌بندی یارانه

"من ثروتمندترینم؟ "

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

با عرض سلام 🌙 👈 لطفا راههای پولدار شدن در خانه پیگیری فرمایید 👈 اگر بنا است افزایش یارانه ای(به دلیل افزایش قیمتها) صورت گیرد 🔴اولا به همه ۸۵ میلیون ایرانی پرداخت گردد(بیت المال عمومی) و به دهکهای ۱تا ۴ یارانه بیشتری پرداخت گردد 🔴در ثانی برای هر سرپرست خانوار یک حساب جدید بانکی به نام طلا باز گردد و اعتبار ریالی افزایش یارانه معادل اعتباری آن و به ارزش حال به طلا تبدیل گردیده و واریز گردد. در آن صورت مردم می توانند به بانک مراجعه کرده و هر گرم طلای واریزی را دریافت، یا از پوزهای طلای نصب شده در فروشگاههای معتبر، و در آینده در سراسر کشور به قیمت روز طلا، خرید جاری انجام دهند یا پس انداز طلا انجام دهند و ارزش یارانه شان طی سالهای متمادی حفظ شود، چون معادل خود طلا است. 👈نه مانند سال ۱۳۹۱ که یارانه ۴۵۰،۰۰۰ ریالی واریز شده و ارزش طلا آن موقع ۳،۶۰۰،۰۰۰ ریال بوده و معادل یارانه ۴۵۰،۰۰۰ ریالی آن موقع، با ارزش طلای امروز برابر ۱۶،۰۰۰،۰۰۰ ریال است ولی متأسفانه غیر عادلانه هنوز همان ۴۵۰،۰۰۰ ریال واریز می گردد. 👈این مقدمه ای برای چشاندن حلاوت اقتصاد اسلامی و تشکیل بانکداری اسلامی به جای بانکداری ربایی کنونی و جایگزینی طلا به جای پولهای کثیف ریال و تومان و دلار خواهد شد. 🤲ان شاءالله با اراده و همت مسئولین و حمایت مردم🤲

خیلی قشنگ و عالی گفتی ، اما اینها به عمد به ریال پرداخت می‌کنند که به مرور زمان ارزش ریالی کم بشه و همون بالای ۴۵۰۰۰ تومن رو تکرار کنن . البته بلا برای ما و حلاوت برای روئسا

سایتی را طراحی کنید که هرشخص اطلاعات شخصی وحساب خودش را جهت دریافت یارانه سیصد هزار تومانی ثبت نماید. یارانه را همانند سهام عدالت به مردم بدهید

خدارو شکر نصف مردم شدن دهک دهم!

سلام. روزتان بخیر. مسئولین محترم سازمان حمایت از یارانه! خدا را شکر میکنم که جزو مرفهین جامعه هستم! حقوق بگیر بازنشستگان تامین اجتماعی و جزو حداقل بگیران هستم. ماهیانه مبلغ چهارملیون تومان حقوق دارم. مستاجرم و نه املاک و نه ماشین دارم. فقط از ۷سر عایله یک ماشین دخترم داره و دختر دیگرم مهماندار هواپیما است. شغلشان ایجاب می‌کند که بره ترکیه دوساعت راههای پولدار شدن در خانه بعد برگرده. این شده برای ما کشور خارج کار کردن دخترم و ماشین داری فرزندم ارتباطی به من ندارد. شما عدالت را برقرار کنید ببیند واقعا کی مستحقه؟ سپاسگزارم

آدم دارا تو این مملکت دارائیش رو تو بانک نمیذاره بلکه بصورت طلا و دلار و املاک نگهداری میکنه. خدا از کارنشناساتون نگذره! همسرم راننده تاکسیه و یارانه اش رو قطع کردن چون زنش بعد سی سال خدمت با پاداش بازنشستگیش که زورش به خرید سقفی نرسیده یه ماشین بعنوان پس انداز و کمی پول برای کمک خرجی تو بانک گذاشته. بخدا از دستتون خیلی ناراحتیم. لطفا کسانی رو بزارید که به کمی اینا رو بفهمن

حساب و کتاب این اقایون باشه برای بعد از مرگ. تا اون روز منتظر می مونیم

باسلام. برای من یارنه جدید وایز نشده چون من قبلا جواز صنفی داشتم ولی مغازه ای نداشتم. یعنی هیچ سودی از این جواز نمی بردم و حدود ۵ ماهه که آن را باطل کردم و از اموال درامدی کم شده. خواهشمند است بررسی نمایید. به سایت مربوطه هم اعتراض کردم

من کارگرم و حدود ۷ ساله که یارانه‌ام قطع شده. یعنی جزو اون هفت هشت میلیون مایه دار بودم؟!

حذف یارانه هرگز هرگز هرگز. افزایش آن بلی

من باید در دهک سوم باشم چون مستاجرم و چیزی ندارم

واقعا خنده آدم باید کنه یا گریه. چرا یارانه مکانیک های امداد خودرو رو که هم خودشون بایذ بیمه شونو بدن از جیبشون برا بازنشستگی مجبورن چون شرکت بیمه نمیکنه اینا رو. هم همش تو خیابون و هزینه بنزین به این گرونی. پورسانت میگیرن و درصد از کار هر ماشین که بقیه میره تو جیب شرکت. چرا یارانه اینا رو که مستاجر هم هستن قطع کردید زده شما جزو دهک دهم هستید اونوقت همسایه ما دکتره فقط یه آپارتمان 80متری داره که خالی افتاده بجز چند ماشین و ویلا و کلی خونه که جالبه چون تو بیمارستان کارمند حساب میشن به اینا دادن اونوقت ما که هیچی نداریم قَطع کردن ماشالله همشون هم سهام عدالت دارن. شانس بده خدا فقط

سلام. این چه قانونیه؟ من از سال 92 یارانه ام قطع شده بخاطر چی؟ هرجا میرم جواب سربالا میدن. من نه حقوقی دارم نه چیزی. یکم وجدان داشته باشین. خواهشا پیگیرش باشین من به یارانه احتیاج دارم

عزیزم مسیر اعتراض بازه. اینجا جای گفتن این حرفاست؟ سامانه https://hemayat.mcls.gov.ir/ رو برای همین گذاشتن. اعتراضتون وارد باشه، ماه های قبلی که دریافت نکردید رو هم یک جا میگیرید

ما جزو دهک پر درآمد نیستیم. همسر من بازنشسته است با حقوق ۱.300.000

کارمند، کارگر و بازنشسته ای که با تلاش و زحمت طاقت فرسا تحصیلات، مهارت، تجربه و به تبع آن درآمد نسبی کسب کرده، باید با عدم اختصاص یارانه و پرداختهای کمرشکنی که دولت و دلالان به آنان تحمیل می‌کنند، تنبیه شوند. این شیوه و سیاست ترویج و ترغیب جوانان جامعه برای بی انگیزگی در زمینه کسب سواد و مهارت و لیاقت نیست؟ یعنی هر چه مفلوکتر عزیزتر و درخور امتیاز ؟. واقعا که .

سلام. تو را به خدا قسمتون میدم چرا نظرات ما را به گوش مسولان نمیرسانید تا یه فکری بحال ما روستاییهای بدبخت کنند؟

سلام خسته نباشید ببخشید ما وضعیت بدی داریم چرا یارانه مارو قطع کردین به چ دلیلی

چطور میشود به دهک بندی نادرست اعتراض کرد؟

این شماره که دادن اصلاتماس برقرارنمیشه

این دیگه چه نوع پرداخت یارانه هستش؟ من خونه ندارم. همسرم داره و من دارم وام اونو پرداخت میکنم به عنوان کرایه خانه. از طرفی برای دو مراسم عزای پدر ومادرم چندین میلیون وام گرفتم. کل دریافتی من نزدیک به ۵ میلیونه که پول آب وبرق وگاز و تلفن هستش. حالا من باتوجه به اینکه همسرم نمیخواد کمک خرج باشه چکار کنم؟ یه نفر بیاد راهنمایی کنه که این اقایون چطوری به این نتیجه رسیدن؟ من از ۸۵میلیون جمعیت وضعیت اقتصادی بهتری دارم؟

من جانباز و از کارافتاده هستم. چرا دیگران که ازما بیشتر سرمایه و حقوق بازنشستگی می‌گیرند یارانه به آنها تعلق گرفته ولی به ما قشرآسیب دیده داده نمی‌شود؟

سلام. برای من آخرین یارانه در فروردین سال 1401 وایز شده ولی یارانه جدید اردیبهشت وایز نشده. علتش را میخواستم جویا شوم

من یک زن میانسال تنها هستم و مستاجر مستمری تامین اجتماعی میگیرم حداقل بگیر هستم چرا یارانه منو ندادن

استعلام که میگیریم میگه دهک پایین هستید اما نفری سیصد تومن واریز شده. رفتیم اعتراض ثبت کردیم خانواده پنج نفره را زده خانواده یک نفره! حالا چیکار کنیم؟ این اشتباهات کارمندان است یا اختلالات اینترنتی؟

من یک کارمند هستم با حقوق کارمندی . جزء بیماران خاص هم هستم. مبالغی رو جهت دارو و . هزینه میکنم. آیا من جزء دهک اول تا سوم نباید باشم؟ بیماران خاص جزء کدام دهک هستند؟



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.