روش هج جهت کنترل ریسک


ریسک غیر سیستماتیک چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

رابطه بین مدیریت ریسک و عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با در نظر گرفتن نقش میانجی سرمایه فکری(IC)

تحولات عمده در محیط کسب و کار، مثل جهانی شدن و سرعت بالای تغییرات در فناوری، باعث افزایش رقابت و دشواری مدیریت در سازمان‏ها گردیده است. در محیط‏ های پیچیده، سازمان‏ها نیازمند مدیرانی هستند که این پیچیدگی‏های ذاتی را در زمان تصمیم‏گیری‏ های مهم‏شان لحاظ و تفکیک کنند. مدیریت ریسک موثر که روش هج جهت کنترل ریسک بر مبنای اصول مفهومی معتبر قرار دارد، بخش مهمی از این فرآیند تصمیم‏گیری را تشکیل می‏دهد(تاری وردی و همکاران، 1391). در اقتصادهای توسعه یافته اهمیت و نقش مدیریت ریسک در تحقق هدف‏های سازمانی به خوبی شناخته شده و بدرستی از دستاوردهای آن بهره گرفته می‏شود. در حالی که در بیشتر کشورهای در حال توسعه این شناخت هنوز به وجود نیامده است و خسارت‏های چشمگیری در نتیجه نبود سیستم‏های مدیریت ریسک وارد آمده است. مدیران در تمامی سازمان‏ها با ریسک سروکار دارند(فارغ، 1393). می‏توان گفت که مدیریت ریسک، فرآیند شناسایی، ارزیابی و انجام اقدامات کنترلی و اصلاح ریسک‏های اتفاقی بالقوه‏ای است که مشخصا پیشامدهای ممکن آن، خسارت یا عدم تغییر در وضع موجود می‏باشد. مدیریت ریسک واحد تجاری، ریسک را مدیریت می‏کند تا اطمینان قابل قبولی برای دستیابی به اهداف تجاری را فراهم آورد.

مدیریت اثربخش ریسک، از رویکردهای جدیدی است که برای بهبود عملکرد سازمان‌ها در شرایط عدم اطمینان محیطی استفاده می‌شود. مدیریت اثربخش ریسک به معنی کاربرد نظام‌مند سیاست‌های مدیریتی، رویه‌ها و فرایندهای مربوط به فعالیت‌های تحلیل، ارزیابی و کنترل ریسک است(عسگر نژاد و امکانی، 1396). تمرکز مدیریت در سطوح بالای سازمان در اکثر اوقات روی علل وقوع ریسک است. مدیریت، ریسک سرمایه‏ گذاری دارایی‏های سازمانی را در مقابل بازگشت بالقوه آن سرمایه‏ گذاری تعدیل می‏کند و با ملاحظات استراتژیک، ریسک را در فعالیت‏های پورتفوی سازمان و سرمایه‏ گذاری‏ها، مدیریت می‏کند. اقدامات مربوط به آزادسازی بازار، جهانی شدن، و از طرف دیگر افزایش رقابت، و تنوع گرایی، شرکت‏ها را در معرض چالش‏ها و خطرات فراوانی قرار داده است. به نوعی که شرایط جدید مستلزم نوآوری مداوم در روش‏های موجود برای مدیریت شرکت‏ها و ریسک‏های مرتبط با آن است، تا بتوان در محیط رقابتی از مزیت‏های لازم برخوردار بود. از سوی دیگر شرکت‏هایی که با فشار مالی رو به‏ رو هستند قادر به تامین وجوه مورد نیاز برای همه سرمایه‏ گذاری‏های مطلوب نیستند. عدم توانایی در تامین وجوه مورد نیاز، از ناتوانی مدیران مالی در مدیریت دارایی‏های نقد ناشی می‏شود. از طرف دیگر ارتباط صحیح بین نظام‏های تولیدی و مالی در هر کشوری از مهم ترین عوامل توسعه و رشد اقتصادی محسوب خواهد شد. بانک‏ها بعنوان بخش اصلی نظام مالی نقش اصلی را در تامین مالی بخش‏های تجاری، تولیدی، مصرفی و حتی دولتی به عهده خواهد داشت(آدم و همکارا[1]، 2015).

در جوامع دانش‌محور کنونی، بازده سرمایه فکری بکار گرفته‌شده بسیار بیشتر از بازده سرمایه‌های مالی به کار گرفته‌شده، اهمیت یافته است(بونتیس[2]، 2016). این به آن معناست که در آینده در مقایسه با سرمایه‌های فکری، نقش و اهمیت سرمایه‌های مالی در تعیین قابلیت سودآوری پایدار، کاهش چشم‌گیری خواهد یافت. این موضوع موجب ایجاد فاصله بین ارزش واقعی شرکت‌ها و سازمان‌ها با آنچه که در محاسبات حسابداری سنتی اعمال می‌گردد، شده است(شمس و خلیلی، 1390). سرمایه فکری شامل دانش، مهارت، ارتباطات و سایر زیرمجموعه‌های تشکیل دهنده آن باشد که به عنوان یک عامل اصلی و کلیدی در برتری و حفظ مزیت رقابتی شرکتها شناخته می‌شود و بسیاری از پژوهشگران معتقدند که نقش سرمایه فکری به عنوان منبع اصلی مزیت رقابتی سازمان ها روز به روز بیشتر می‌شود(مولون[3]، 2017). با توجه به موارد فوق، شناسایی، ارزش گذاری و مدیریت سرمایه فکری به امری بسیار مهم و حیاتی برای شرکت ها تبدیل شد. مدیران باید از میزان سرمایه فکری موجود در شرکت آگاهی داشته باشند تا بتوانند سرمایه فکری شرکت را به نحو مطلوب مدیریت کنند. استفاده کنندگان از صورت‌های مالی نیز باید از میزان سرمایه فکری شرکت آگاهی داشته باشند تا بتوانند آینده شرکت را پیش بینی و تصمیم‌های آگاهانه ای اتخاذ نمایند. پس شناسایی و ارزش گذاری درست و صحیح سرمایه فکری شرکت‌ها هم برای مدیران و هم برای استفاده کنندگان از صورت‌های مالی، امری ضروری هستند که روز به روز بر اهمیت آن افزوده می‌شود(عبدالرحمانی، 2010).

اگر ریسک به خوبی مدیریت نشود، نه فقط به زیان‏های مالی، بلکه به ورشکستگی بانک یا آن موسسه سرمایه‏ گذار منجر می‏شود. با گسترش استفاده از فناوری اطلاعات در سال‏های اخیر اهمیت این ریسک بسیار برجسته شده است. هدف از انجام هر فعالیتی در هر واحد تجاری، دستیابی به بالاترین سطح اثربخشی و کارایی می‏باشد که در اصطلاح به آن عملکرد گفته می‏شود. برای تحقق این هدف، می‏بایست تلاش‏ها را به کار گرفت که یکی از این راهکارها، مدیریت ریسک واحد تجاری می‏‌باشد(کرتز و بون، 2012). مدیریت ریسک فرآیند ارزیابی ریسک و طراحی استراتژی‏هایی برای شناخت ریسک است. محققان اعتقاد دارند که مدیریت ریسک سازمان، رویکرد وسیع‏ تری را برای مدیریت ریسک در مقایسه با جنبه سنتی آن ایجاد می‏کند. با پذیرش رویکرد سیستماتیک و مطابق با مدیریت همه ریسک‏های پیش‏روی یک سازمان، مدیریت ریسک سازمان برای کاهش ریسک کلی ورشکستگی شرکت و همچنین برای افزایش عملکرد و در نهایت افزایش ارزش شرکت ضروری است. از این‏رو تحقیق حاضر بدنبال این است که آیا بین مدیریت ریسک و عملکرد شرکت‏های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با توجه به نقش میانجی گر سرمایه فکری(IC) رابطه دارد؟

با توجه به آزمونهای آماری و تحلیل همبستگی و رگرسیون انجام شده نتایج حاکی از این است که بین ضریب سرمایه فکری با عملکرد شرکت ها رابطه مثبت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر تغییر در ضریب سرمایه فکری در شرکتها تأثیری مستقیم بر عملکرد شرکت ها دارد.

دانيل زيگال و آنيس مالول (2010)، در تحقيق خود بیان نمود که رابطه مثبت و معنادار بين سرمايه فكري و معيارهاي عملکرد شركت بوده است. همچنین محققان دیگر از قبیل الکا برامهنکار (2007)، تان پلومن (2007)، يانگچووديگران (2006)، گارسياومارتينز(2007)، رودزوميهاليك (2007)، زارع(1388)، اصغر نژاد (1387)، شیوا شهریاری (1386) و غیره نیز در تحقیقات خود رابطه مثبت و معناداری را برای اجزا سرمایه فکری و عملکرد شرکت ها بیان نمودند. اما در برخی تحقیقات دیگر مانند تحقیق منوریان و دیگران (1385) که بیان نمود که بین اجزای سرمایه فکری روابط متقابل نسبتاً قوی وجود داشته است ولی این سرمایه­ ها هیچگونه تأثیری بر روی عملکرد سازمانی شعب بانک ملت استان تهران نداشته است. همچنین در تحقیق زارع (1388) رابطه بين سرمايه ساختاري و عملكرد شركت­های رابطه معنادار وجود نداشت.

با توجه به نتایج حاضر سرمایه فکری می تواند تأثیر مهمی بر عملکرد در شرکتها داشته باشد لذا مدیران شرکتها می توانند با تقویت و رونق اجزا سرمایه فکری خود سبب افزایش این نسبت ها و در نهایت عملکرد شرکتها شوند. همچنین در دهه اخیرشرکت ها، توجه ویژه ای را برای اندازه گیری سرمایه های فکری برای ارائه گزارش به طرف های ذینفع ابراز کرده و در پی یافتن روشی برای ارزیابی دارایی های ناملموس داخلی و استخراج ارزش نا محسوس در سازمانها می باشند. در حقیقت سرمایه فکری یک مدل جدید کاملی را برای مشاهده ارزش واقعی سازمانها فراهم می آورد و با استفاده از آن می توان عملکرد و ارزش آتی شرکت را نیز محاسبه نمود.

فاطیما جلیلی – کارشناس ارشد مدیریت مالی – مدیرمالی شرکت آفتاب تجارت سامان

مدیریت ریسک پروژه

مدیریت ریسک پروژه های کتابخانه دیجیتال ،مرتبط است با ساختمان، مهندسی مکانیک،یا علم آماری و یکی از جنبه های مورد استفاده در برنامه ریزی مدیرت پروزه کتابخانه دیجیتال می باشد.

یکی از را های تعریف ریسک این است که ریسک همان مشکل به وجود آمده است واین یک تعریف بسیارساده از ریسک است و یا به عبارتی سئوالی است که یک مدیر پروژه با آن مواجه است ” چه مشکلاتی پیش رو پروژه بوده و چگونه می شود آنرا حل کرد؟”

با توجه به ماهیت حساس این سؤال، ممکن است فکر کنید مدیریت ریسک در دستور کار همه مدیران قرارمی گیرد اما متأسفانه ، اغلب مدیریت ریسک در دستور کار قرار نمی گیرد، بلکه اغلب مدیران پروژه به یک نگاه سطحی به این موضوع بسنده کرده و پس از آن اضافه می کنند یک “حاشیه برای ریسک”. این تکنیک شناخته شده با عنوان”استفاده یک WAGکه کار نمی کند. دلیل ساده است:احتمال WAG با سطح اطمینان ناچیزی برابر با احتمال قابل قبول در سطح اطمینان بالابا این وجود ، اکثر مدیران پروژه به دلیل وجود ریسک های خارج از کنترل آنها از این روش استفاده می کنند.بنابراین به دلیل اینکه مدیر یک پرژه ممکن است تا حدودی در برخورد با این ریسک ها احساس درماندگی کنند ، بهتر است با روش طرح موضوع با یک حدس،تا طرح چند حدس اما بدون نتیجه استفاده شود. این نادرست است چراکه تمام ریسک ها را می توان به طور مؤثر در یکی از چندین راه استفاده کرد.

ریسک ها می توانند:

– کاهش یا حذف مسائل ومشکلات مربوط به فعالیت های طرح پروژه

– انتقال فعالیت ها به دیگران ویا سایر بخش های مرتبط،از جمله یک فروشنده در خارج

– جذب ویا ادغام با برنامه ریزی ساده برای آنها

– اجتناب از بعضی فعالیت ها به بوسیله برقرار کردن کنترل کیفیت در قسمت ها ی مختلف

برخی از این تکنیک ها به راحتی انجام شده و کم هزینه تر و کلی تر از راه های دیگراست.

به عنوان مثال، راه ساده پیشگیری از ریسک کم هزینه تر از زمانی است که بعداز رخدادن آن نیاز به اصلاح دارد.هنگامی که مدیران پروژه در مورد مدیریت ریسک به خوبی فکر می کنند،باعث کاهش ریسک در کل پروژه می شوند.

درک فرآیند مدیریت ریسک مستلزم درک زمینه های عواملی است که منجربه ریسک های پروژه می شود.

در مدیریت پروژه تحقیقات در باره ی عوامل ریسک ها پراکنده بوده و بارها وبارها محققان بدون در نظر گرفتن ماهیت پروژه به همان عوامل ریسک بسنده کرده اند.

Kill و همکاران خاطر نشان کرده اند ،شایع روش هج جهت کنترل ریسک ترین عوامل ریسک در بین پروژه های سازگارعبارتند از

– فقدان تعهد مدیران ارشد به پروژه

– عدم وجود تعهد کار

– عدم دخالت کافی کاربر

– عدم مدیریت پایان انتظارات کاربر

یکی از نکته های ویژه و جالب در اینجا استفاده ” تعهد ” به جای ” پشتیبانی ” است این تمایز بسیار مهم است.این خیلی ساده است که حمایت یک پروژه بوسیله ی انتقال پول یا پر کردن جاهای خالی متفاوت است با نمایندگی که به طور فعالانه برای یک پروژه کار می کند و همچنان این کار را دز زمان طولانی انجام می دهند. مدیران پروژه نیاز به نوع دوم حمایت دارند.

در خلال این پرسش از ریسک ها ،جونز اضافه کرد که پروژه های مربوط به اطلاعات و فن آوری به خصوص در معرض عوامل ریسک زیر قرار دارند:

– خیزش الزامات کاربری

– فشار بیش از حد برنامه به علت انجام کار زیاد در زمان خیلی کم

– کیفیت پایین کار به علت فشار بیش از حد

– تخطی از هزینه ها

– کنترل نا کافی اجزا

بسیاری اما نه همه از عوامل بالا ناشی از عدم ارزیابی کافی ریسک های ذاتی پروژه هاست.

– مک کائل سلسله مراتبی از دسته های ریسک را که مدیران پروژه در هنگام برنامه ریزی پروژه باید به آن توجه داشته باشند برشمرد. با انجام این کار ممکن است آنها از ریسک های مشخص شده جلوگیری کنند.

– مک کائل عضو هیئت شناسایی در پژوهش خود چهار دسته از ریسک های مهم را دسته بندی می کند: وابستگی،الزامات، مسائل مربوط به مدیریت و عدم آگاهی و دانش

– یک مدیر پروژه می تواند ریسک های وابستگی را شناسایی و از آنها اجتناب کند ازجمله وابستگی ها:

– وابستگی های نرم افزاری

– وابستگی هایی که در سراسر توابع تقسیم به وجود می آید

– در دسترس بودن افراد در زمان مورد نیاز برای انجام وظای

– روابط کار فرعی و قابلیت اطمینان از تحویل با توجه به برنامه

ریسک ها به طور معمول توسط عوامل زیر ایجاد می شوند:

– فقدان یک چشم انداز روشن برای پروژه

– عدم توافق بر سرنیاز، به ویژه در درون سازمان

– عدم اولویت بندی در کارها

– توسعه در یک محیط وبه سرعت درحال تغییر در پروژه های سفت و سخت

– فرآیند مدیریت تغییر که مستندات را نا کافی برای مراجعات بعدی ارائه می دهد.

ریسکهای مربوط به مدیریت اغلب خلاصه می شوند به دو دسته:

– برنامه ریزی کلی و کافی نبودن شناسایی وظایف درون پروژه

– دید نامناسب وغیر واقع به پروژه به علت ضعف مدیریت و اعضی پروژه

– مشخص نبودن مالکیت پروژه و فرآیند تصمیم گیری

– تعهدات غیر واقعی که منجربه انتظارات غیر واقعی می شود

– درگیری و ارتباط ضعیف بین کارکنان

جالب توجه است، فن آوری جزء این دسته بندی ریسک قرار نمیگیرد.

تنها در گذشته، عدم آگاهی به علت کمبود آموزش در فن آوری موجب ضعف در درک درست استفاده از ابزارها و تکنیک های فن آوری بوده است . علاوه براین ممکن است به علت نا آشنایی اعضای پروژه و کارشناسان با کاربرد نامناسب روبرو شوند.

اولین گام در ارزیابی ریسک ، شناسایی ریسک می باشد. در شناسایی ریسک ابتدا تیمی از پروژه ریسک ها را با توجه به میزان تأثیر روی پروژه دسته بندی کرده وعواقب ناشی از روخداد ریسک مشخص شده را پیش بینی می کند. برای مثال ، در یک پروزه تصویر برداری دیجیتال ، ارائه نرم افزار توسط فروشنده حائز اهمیت است و تأخیر در تحویل نرم افزار یک ریسک بالقوه می باشد . که در صورت روخداد این ریسک تأخیر در کل پروژه بوجود می آید. لازم به ذکر است اگر ریسکی به یک یا چند ریسک دیگر وابسته باشد بررسی و ارزیابی بقیه ریسکها نیز باید صورت بگیرد.

با شناسایی کامل ریسک ، تجزیه و تحلیل ریسک و احتمال روخداد آن به دست می آید. و ریسک هایی که احتمال روخداد آنها بیشتر است در جدول زمانی پروژه گنجانده می شود.

روش های رسمی که برای تجزیه و تحلیل ریسک استفاده می شود عبارت است از:

تجزیه و تحلیل تصمیم گیری، تجزیه و تحلیل هزینه ، تجزیه و تحلیل برنامه و تجزیه تحلیل قابلیت اطمینان.

با این حال ، بسیاری از پروژه ها کمتر از این روش های رسمی استفاده می کنند.

اولویت بندی ریسک:

یکی از روش های مورد علاقه مدیران پروژه برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی ریسک استفاده از انواع مدل تصمیم گیری مبتنی بر ماتریس است. در این مدل ، تشخیص بر اساس برخی از ضوابط صورت می گیرد ،ازجمله حساسیت وظایف مأموریت اساسی نسبت به وظایف مأموریت پشتیبانی که با توجه به این حساسیت و اندازه گیری احتمال ریسک ها رتبه بندی می شوند.

اثر این مدل رتبه بندی مشابه روش Traeger(2005) در تجزیه و تحلیل استفاده می شود.

بعد اول، تأثیر به طور مستقیم از پژوهش Lansdown(1999) گرفته وبرای ارزیاب تأثیر ریسک از مقیاس پنج نقطه ای استفاده می شود.

1 – ریسک انتقادی – پنج نقطه – شکست برنامه

2 – ریسک جدی – چهار امتیاز – هزینه های عمده را افزایش می دهد و باعث بوجود آمدن نیازهای ثانویه می شود

3 – ریسک متوسط – سه نقطه – هزینه متوسط برنامه افزایش می دهد.

4 – ریسک جزیی – دونقطه – که تنها هزینه های کوچک برنامه را افزایش می دهد.

5 – ریسک ناچیز – یک نقطه – هیچ تأثیر اساسی بر هزینه و یا برنامه ندارد

بعد دوم، احتمال بر اساس کندریک (2003) :

– احتمال بالا – پنج نقطه – احتمال وقوع با 50 درصد یا بیشتر

– احتمال متوسط – سه نقطه – بین 10درصد تا 49 درصد

– احتمال کم – یک نقطه – 10درصد و یا کمتر از 10 درصد برای هر ریسک

بعد سوم ، تحت عنوان تبعیض و بر اساس معیار های کندریک (2003) مدل ساده تصمیم

این مدل چشم انداز طراحی بر اساس تأثیر ریسک به چارچوب کلی پروژه ، به جای نگاه به عنوان یک متغیر مستقل در پروژه را نشان می دهد.

سطح تبعیض عبارتند از :

– بالاترین اثر – یک نقطه – اهداف پروژه در معرض ریسک هستند این ریسک در اثر تغییر اجباری دامنه ، زمان و یا منابع است.

– اثر متوسط – سه نقطه – اهداف پروژه که replanning در این قسمت نیاز است

– اثر کم – پنج امتیاز – بدون هیچ تغییری در طرح بزرگ

با ارزیابی هر ریسک در زمینه سه بعد ، مختصات یک نقطه برای هر ریسک با استفاده از فرمول زیر :

تبعیض/(میزان اثر* احتمال)=عامل ریسک کلی

همه عوامل ریسک پروژه و شدت آنها بررسی شده و در نتیجه ، تأثیر بالقوه آنها بر روی این پروژه به دست می آید.

کنترل وپاسخ ریسک

رتبه بندی ریسک به دلیل ارائه برنامه ای برای مقابله با ریسک در هر مرحله از پروژه الزامی است. به هر ریسک فاکتور ارزشی داده شده و با توجه به کارهایی که بالا ترین ارزش ریسک را دارد نقشه راه پروژه در حال توسعه رسم می شود.

در بسیاری از پروژه ها ، قاعده کلی این است که تیم پروژه تمرکز تلاش خود را بر روی ریسک های بالای 20% قرارمی دهند. اما این دشوار و زمان بر است.و ریسک ها باید گسترده تر شوند. Barki و همکاران در سال 2001 خاطر نشان کرده اند که مدیریت ریسک یک پروژه باید ریسک ها را در سطوح مختلف بررسی کنند و پروژه ها هر چه قدر پر ریسک تر باشند باید وضوح ریسک گسترده تر باشد.

به عنوان مثال ، پیاده سازی اولیه یک مخزن دیجیتالی دارای ریسک کمتری نسبت به انتقال نرم افزاری در بعد معماری است .

انتقال ،ریسک بیشتری نسبت به اجرا دارد ،چرا که انتقال در بدنه مواد ریسک های بالقوه ای وجود دارد که اجرا با آن مواجه نیست. در پیاده سازی اولیه ، تنها مدل مفهومی آن در معرض ریسک است .از آنجا که هیچ بدنه مواد در معرض خطر وجود ندارد یا از دست رفته است، این فعالیت ریسک کمتری نسبت به انتقال اشیاء دیجیتال دارد.

برخی استراتژی های نظارت و اجتناب ازریسک

هر چند که این موضوع کلیشه ای شده اما ای صحیح است که مؤثرترین استراتژی اجتناب از ریسک این است که از ارتباطات در سرتاسر سازمان وتیم پروژه اطمینان داشته باشیم.در بسیاری از موارد ،مدیران موفق پروژه اکثر نیازهای مردم را در یک حلقه نگه می دارند.

برخی از عناصر که می تواند در تسهیل ارتباطات کمک کند عبارتند از:داشتن سیستمی ردیابی که به همه طرف های ذیربط پروژه قابل دسترسی باشد.در پروژه های سیستم های ردیابی ، طرح کلی پروژه و ریسک هامی توانند مستند شوند.با استفاده از این سیستم می توان در هنگام روخداد حوادث ، نقاط عطف را شناسایی و ردیابی کرد .در محیط پروژه این سیستم می تواند اجرا شود و این برای موفقیت پروژه مهم است، زیرا به آن اجازه می دهد تا در یک لحظه از جدول زمانی پروژه ، ریسک ها را شناسایی کنند.

برنامه ریزی انعطاف پذیر، سنگ بنای ارزیابی ریسک مستمر است. اگرچه مدیر پروژه نمی خواهد به طور مداوم در پاسخ به هر رویداد در حال تغییر باشنداما نکته مهم است که برای انطباق بر تغییرات باید اطلاعات جدید در دسترس باشد.

یک روش راحت برای تغییر، طرح استفاده از نمونه سازسی تکاملی و مدل مار پیچی توسعه سیستم (بوهم ،1986).با استفاده از این روش ، تیم پروژه قادر خواهد بود به سرعت نمو نه های اولیه را تولید کرده و به بهترین درک قسمت هایی از سیستم دست یابند و در نسخه های بعدی در پاسخ به مشکلات پیچیده برآید و از ردیابی پروژه و یادگیری از گذشته استفاده نماید.

اغلب این اطلاعات ارزشمند برای پروژه های فعلی و بعدی به جامانده است.

علاوه براین ،با توجه به این نتایج و اصلاحات ،پروژه دارای اطلاعت غنی در مورد چگونگی بهبود درآینده می شود.

و می توان پس از بررسی پروژه و اطلاعات حاصل از آن الگوه های مناسبی را برای پاسخ به مشکلات پیش بینی نشده طراحی کرد.

اما زمانی که همه گفته و انجام داده، ما آمده ایم به برقراری ارتباط دوباره. یکی از مؤثرترین راه برای جلوگیری از ریسک ابتلا به پروژه ،باقی ماندن در ارتباط با حامیان و ترکیبات پروژه است.و حامیان پروژه آنرا” عقل سلیم” صدامی زنند. که این توسط Kill و همکاران(1998) نشان داده شده است که مدیران پروژه در سرتاسر سازمان خود ارتباطات را ایجاد و نگهداری کنندو پروژه را درزمان مقرر تکمیل و رضایت مشتریان خود را جلب نمایند.

به طور خلاصه، مدیریت ریسک پروژه یک کار لازم و حیاتی از پروژه مدیر و تیم پروژه است.درک مدیریت ریسک مستلزم درک عوامل زمینه هایی است که منجربه ریسک های پروژه می شود که اغلب بدون در نظر گرفتن از ماهیت پروژه است.اولین گام در ارزیابی ریسک، شناسایی ریسک است.هنگامی که شناسایی ریسک کامل شد،تجزیه و تحلیل ریسک برای شناسایی احتمال روخداد ریسک های شناسایی شده صورت می گیرد.در حالی که چندین روش رسمی برای تجزیه وتحلیل ریسک وجود دارد ،بسیاری از مدیران پروژه از نوع ماتریسی مبتنی بر فرآیند تصمیم گیری برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی ریسک استفاده می کنند.موفق ترین مدیران پروژه خطوط ارتباطی باز در سرتاسر پروژه با توجه به نیازها تشکیل می دهند.از طریق مدیریت ریسک در روش هج جهت کنترل ریسک یک پروژه ، مدیر و تیم پروژه اطمینان پیدا می کنند که پروژه در زمان مقرر تحویل و در نهایت رضایت مشتری جلب میشود.

مدیریت ریسک در بیمه های زندگی

امروزه رشته های مختلف بیمه ای خصوصاً در بیمه های اشخاص توسعه یافته است. بیمه گران به منظور حمایت مالی درصورت فوت یکی از اعضای خانواده خصوصاً سرپرست خانواده ها به ارائه بیمه های زندگی برای افراد برآمدند. همچنین بیمه زندگی به صورت بیمه عمر و پس انداز توسط بیمه گران به منظور پس انداز در کنار اخذ پوشش بیمه ای به فروش می رسد.

ریسک موجود در بیمه های زندگی، فوت بیمه شده می باشد و لزوم مدیریت آن، بیمه گران را به کسب مزیت رقابتی نائل می سازد.
مراحل این تحقیق شامل تعریفی از ریسک، مدیریت ریسک و اهمیت آن در بیمه های عمر، ریسک های پزشکی که منجر به فوت انسان می شود و ارائه راهکارهایی به منظور کنترل ریسک ها می باشد.

مقدمه :

رشد اخیر علاقه، درک و فهم و مهارت فنی در زمینه تحلیل و ارزیابی ریسک بر افزایش اهمیت مدیریت ریسک موثر بوده است. پرهیز کردن از ریسک و عدم اطمینان کار چندان مشکلی نیست، بلکه مشکل درک و کنترل ریسک و کاهش دادن عدم اطمینان تا سطح مورد قبول در وضعیت مشخصی است.
بیمه یکی از اصلی ترین ابزارهای مدیریت ریسک است که در حیات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشورها نقش مهمی ایفا می کند. رشد اقتصادی در سراسر جهان نیز بر اهمیت نقش بیمه افزوده است.

آمارهای بدست آمده از علل مرگ و میر در دنیا، بیمه گران را در کنترل ریسک های قابل کنترل درخصوص فوت بیمه گذاران کمک می کند. این مقاله می کوشد به شناسایی ریسک های پزشکی در بیمه های زندگی پرداخته و با استفاده از مشاور پزشک معتمد بیمه گر، پیشنهاداتی درخصوص کنترل آنها ارائه دهد. و امید است با انتخاب درست ریسک توسط بیمه گران توسعه این رشته در آینده افزایش یابد.

شرح مقاله :

مقصود از ریسک معمولا اشاره به خطرهایی است که افراد در هر زمان ممکن است به طور عینی در معرض آنها قرار گیرند. همچنین ریسک بعنوان تفاوت در نتایجی که در یک دوره معین می توانست رخ دهد تعریف می شود. اگر فقط امکان وقوع یک پیشامد وجود داشته باشد تفاوت و بنابراین ریسک آن صفر است، اگر امکان وقوع پیشامدهای بسیاری وجود داشته باشد ریسک صفر نیست.

ریسک بعنوان شانس وقوع خسارت یا آمیزه ای از خطرها نیز تعریف شده است. (اوترویل، ۲۰۰۱) مأخذ محاسبه تمامی قراردادهای بیمه و بیمه عمر، موضوع ریسک و برآورد میزان آن است ـ که بر حسب شدت و تواتر آن ـ بر سرنوشت قرارداد اثرگذار بوده و از این رو، بررسی میزان آن در قرارداد و تعیین حق بیمه بر اساس آن از اهمیت به سزایی برخوردار است.

ریسک دلیل وجودی بیمه است و بدون ریسک، بیمه مفهومش را از دست میدهد. در جامعهای که ریسک وجود نداشته باشد، بیمه نیز وجود نخواهد داشت. گاروی در سال ۲۰۰۸ ریسک را این چنین تعریف می کند: ریسک رویدادی است که اگر رخ دهد، بر توانایی پروژه در رسیدن به اهدافش تاثیر می گذارد. در تعریف دیگری، ریسک انحراف در پیشامدهایی است که می توانند در طول یک دوره مشخص در یک موقعیت معین اتفاق بیافتند. (ویلیامز و هاینز، ۲۰۰۱) ریسک مورد توجه بیمه، به مفهوم احتمال وقوع حادثه است. مطابق این مفهوم، ریسک، واقعهای است اتفاقی و احتمالی که منشأ ایراد خسارت خواهد بود.

پس می توان مشخصات ریسک را به موارد زیر خلاصه کرد:

اتفاقی بودن
واقعی بودن
غیرقابل احتراز بودن
زیانبار بودن
ناظر به آینده بودن

ریسک در بیمه های زندگی:

بیمه عمر یک قرارداد خصوصی میان بیمه گذاران و بیمه گران است و جهت حفاظت مالی بیمه گزاران در صورت حیات و حمایت مالی ذینفعان در صورت فوت طراحی شده است. جهت محاسبه حق بیمه، بیمه گران از اطلاعاتی همچون سن، جنسیت، ‌وضعیت سلامتی و سبک زندگی به همراه اطلاعاتی در خصوص تاریخچه سلامتی خانوادگی متقاضی استفاده می کنند.

پس از آن بیمه شدگان در گروههایی متشکل از افراد با ریسکهای مشابه قرار داده می شوند. در نتیجه به دلیل ماهیت بیمه عمر ، فرآیند بیمه گری میان افراد بر اساس شاخصه های فردی و خانوادگی تمایز ایجاد می کند. بنابراین، بیمه‌گر در انتخاب ریسک دقت می‌کند که انتخاب اصلح صورت پذیرد. ( لمنز و همکاران ۲۰۰۴)
ارزیابی ریسک البته در هر یک از بیمههای زندگی متفاوت است و راههای تحصیل آن در هر یک متفاوت است. در بیمههای عمر، حق بیمه بر اساس جدول مرگ و میر محاسبه میشود که برای ریسکهای نرمال است.

از آنجا که مدت قرارداد بیمهی عمر طولانی است و انتخاب نیز فقط یک بار در ابتدای قرارداد انجام میگیرد، بیمهگر باید در انتخاب ریسک دقت کند. چون ممکن است وضعیت سلامت شخص بیمه شده تغییر کند و خطر تشدید شود. این انتخاب ریسک، به خصوص در بیمههای عمر در صورت فوت بیمه شده از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. چون بیمهشدهای که از آینده خود نگران است، ممکن است به فکر تهیه بیمهنامه افتاده باشد، در حالی که در بیمههای به شرط حیات، این امر منتفی است.

بنابراین بیمهگر باید دقت کند تا از صدور بیمهنامههایی که ممکن است با قصدِ سوء و اغفال بیمهگر همراه است خودداری کند.
علاوه بر بیمهگر، واسطههای بیمه (نمایندگان و کارگزاران) نیز باید از نحوهی فروش و انتخاب ریسک در بیمههای عمر، آموزشهای لازم را دیده باشند و به بیمهگر در ارایه اطلاعات کافی برای ارزیابی ریسک کمک کنند.
توانایی پیش بینی بیماریهای مزمن و مرگ و میر می تواند نقش مهمی در بهبود بیمه گری بیمه های زتدگی و تجزیه و تحلیل ریسک و اکچوئری داشته باشد. در دهه های اخیرفروش بیمه های زندگی بسیار رقابتی شده است و برای موفقیت در این بازار مدیریت ریسک بهتر و بیمه گری بهبود روش هج جهت کنترل ریسک یافته ضروری است.

مدیریت ریسک :

به جرأت باید گفت آینده بازار بیمه از آن موسسات بیمه ای است که در استراتژی هایشان استفاده حداکثری از این علم رادر سازمان خود نهادینه نموده باشند و محور کلیه فعالیت های عملیاتی و غیر عملیاتی آنها مهندسی و مدیریت ریسک های استاتیک و دینامیک بصورت سازمان یافته ، هوشمند و سیستمیک می باشد؛ چه در قالب ریسک پروژه ها و در قالب ریسک های مالی ، سرمایه گذاری و منابع انسانی؛ علی ایحال در آینده ای نه چندان دور بدون در اختیار داشتن این تفکر امکان فعالیت و کسب مزیت های رقابتی فراهم نمی گردد. بنابراین قطعاً آینده رهبری و مدیریت بازار بیمه و ایجاد ارزش افزوده شرکت های بیمه متعلق به مدیران ریسک خواهد بود.

مدیریت ریسک فرآیند شناسایی، ارزیابی و کنترل ریسک های اتفاقی بالقوه ای است که مشخصاً پیشامدهای ممکن آن، خسارت یا تغییر در وضع موجود می باشد. (ویلیامز و هاینز، ۲۰۰۱) در تعریف دیگری، مدیریت ریسک فرآیندی است شامل تعریف و شناسایی ریسک، ارزیابی ریسک و مراحل کاهش ریسک به منظور رسیدن به سطح قابل قبول ریسک. (استانبوردر و دیگران، ۲۰۰۲) بیمه یک ابزار عمده انتقال در مدیریت ریسک است، بیمه های خصوصی و دولتی نقشی حیاتی در مدیریت ریسک و در زندگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مردم بازی می کنند.

شاید بتوان دانش مدیریت ریسک را به عنوان لبه علوم جدید مدیریت که تا بحال در صنعت بیمه بدلیل حاکم بودن نظام تعرفه و مدیریت دولتی مهجور واقع شده، تلقی نمود.

متأسفانه تا کنون در کشور ما استفاده از آن بصورت بهینه ومبنای عملیات بیمه گری علمی نبوده و نهایتاً بصورت تجربی و محدود این شیوه به خدمت گرفته شده است.

کارشناسان خبره مدیریت ریسک در بیمه های اموال، با دریافت اطلاعات مورد بیمه و خطرات موضوع بیمه در پیچیده ترین ریسک ها، شرایط لازم برای پذیرش ریسک را به بیمه گذار و بیمه گراعلام نموده و ضمن تعیین دستوراتی برای کنترل ریسک و مستثنی نمودن برخی خطرات وقوع احتمالی خطر را تخمین زده وبرای آن شرایط خاص به بیمه گران توصیه می نمایند وبیمه گران با مطالعه وبررسی گزارش آن ها، نرخ وشرایط بیمه گری را با توجه به محاسبات خاص آکچوئری اعمال می نمایند.

فرآیند مدیریت ریسک:

گام اول: شناسایی خطر( یا ریسک)

شاید یکی از مهمترین وظایف مدیریت ریسک فرآیند شناسایی باشد. ناتوانی در زمینه شناسایی یک یا چند پیشامد بالقوه ممکن است به ورشکستگی مالی منجر شود. مهم آن است که بتوان وجود مشکل را قبل از این که تحقق یابد پیش بینی کرد ،‌اما روش علمی یا رویکرد سیستماتیک برای فرایند شناسایی وجود ندارد. در نهایت، ممکن است ریسک های متعددی ناشناخته بمانند. در خصوص فرآیند شناسایی، رویکردهای متعددی پیشنهاد شده اند که بیشتر آنها بر ارزیابی ویژگی های عملیاتی بنگاه تاکید می ورزند. انجمن های مدیریت ریسک ، موسسات مشاوره مدیریت و شرکت های بیمه ،‌لیست بررسی ریسک های بالقوه را توسعه داده اند که عمدتاً بر اساس رویکرد پرسشنامه ای تنظیم شده اند. در رویکرد پرسش نامه ای ، بازرسی معمولاً یک مکمل ضروری است.

گام دوم: اندازه گیری ریسک

وقتی که ریسک ها شناسایی شدند، ‌مدیر ریسک باید آنها را ارزیابی کند. فرآیند ایجاد داده ها ،‌همان اندازه گیری ریسک است. این یعنی سنجش اندازه بالقوه خسارت و این که احتمال وقوع آن چقدر است. داده های مورد نیاز ،‌مربوط به دو بعد از ریسک است:
۱- فراوانی پیشامدها
۲- شدت خسارت هایی که رخ خواهد داد.

اطلاعات با هدف توصیف یک پدیده، ارزیابی و پیشگیری جمع آوری می شود. معمولاً مطلوب آن است که داده ها از طریق مهیا کردن توزیع های فراوانی خلاصه شوند. ارائه داده ممکن است اطلاعات خیلی مفیدی از علت ها یا نتیجه یک پدیده نشان دهد.

مشکلی که در فرآیند ارزیابی وجود دارد این است که حادثه ممکن است به ایجاد هزینه های مستقیم یا غیرمستقیم منجر شود. خسارت های مستقیم شامل هزینه های مالی مستقیم مربوط به ۱٫اموال در معرض خطر ۲٫مسئولیت در معرض خطر و ۳٫افراد در معرض خطر است و خسارت های غیرمستقیم در پی خسارت های مستقیم ایجاد می شوند.

گام سوم: ارزیابی ریسک داده های مربوط! به فراوانی و شدت خسارت چیزی فراتر از شناسایی! خسارت های مهم را انجام می دهند. این داده ها در تعیین! روش برخورد با وضعیت نیز بسیار مفیدند.! هدف های ارزیابی ریسک این است که میزان جدی! بودن ریسک تعیین و معلوم شود که آیا افراد در معرض !آن قرار دارند یا جامعه. یک جنبه از اندازه گیری ریسک! به این فرض اساسی مربوط می شود که توانایی پیش بینی! تحقق ریسک تا حد زیادی به کمیت و قابل اطمینان! بودن اطلاعات در مورد پدیده تحت بررسی! وابسته است. با وجود این ، در برخی موارد منحصر به فرد بودن! وضعیت به نحوی است که اندازه گیری و بنابر این !ارزیابی ریسک را مشکل می کند.

گام چهارم:

کنترل ریسک خواه بنگاه تصمیم گرفته باشد که ریسک! را قبول کند یا نه ، بنگاه دو احتمال را نیز باید! در نظر بگیرد: ۱- کاهش فراوانی پیشامد و! ۲- کاهش شدت خسارت هایی که حادث خواهند شد. !باید به نفع بالقوه حاصل از کنترل ریسک در مقابل هزینه ها وزن! داده شود. اگر نفع مورد انتظار برابر یا بیشتر از هزینه !نباشد بهتر است که بنگاه در آن فعالیت! وارد نشود. اگر کاهش هزینه های مستقیم و غیرمستقیم قابل تخمین باشد،! لزوماً منافع مورد انتظار بلند مدت ( مانند! کاهش عدم اطمینان ، بهبود درک عمومی یا درک مصرف کنندگان! و افزایش روحیه و کارایی کارکنان ) ضرورتاً قابل اندازه گیری نیست.

مهم این است که به هزینه نهایی کاهش ریسک! توجه شود،‌زیرا با کاهش ریسک هزینه نهایی افزایش می یابد. معیار معمول! مورد استفاده برای تصمیم گیری به سطح! ریسک ” قابل قبول ” بستگی دارد و باید “‌به همان پایینی بهترین! تکنولو‍ژی قابل اجرا” یا ” به همان پایینی بهترین تکنولوژی در دسترس! “‌باشد. ” حد تغییر صفر ” دلالت بر این دارد! که ریسک قرار است مستقل از هزینه کاهش یابد. اقدام های! کنترل ریسک و خسارت به روش های مختلف و بسته به! موارد زیر طبقه بندی می شوند:!۱ – اقدام های پیشگیری از خسارت هستند یا کاهش خسارت! ۲- علت یا محل استقرار ریسک ۳- زمان بندی حادثه برنامه های !پیشگیری از خسارت برای کاهش یا! حذف احتمال خسارت یعنی فراوانی ریسک است.

امکان خسارت هرگز به طور کامل قابل حذف نیست! اما برای کاهش پیامدهای ریسک رویکرد مهمی است .! فعالیت های پیشگیری از خسارت، برنامه های ایمنی، اداره آتش نشانی! ،‌نیروهای ارتش و پلیس چند نمونه از فعالیت هایی است که برای پیشگیری از ریسک انجام می گیرد.

برنامه های کاهش ریسک برای کاهش شدت خسارت است.! بر طبق زمان بندی حادثه ، مرحله پیشگیری از خسارت قبل! از حادثه انجام می گیرد، در حالی که کاهش! خسارت در طول دوره حادثه یا بعد از آن صورت می پذیرد. !برنامه های اضطراری اغلب برای توسعه شیوه هایی است !که اقدامات بعد از خسارت را گوشزد می کنند و موجب کاهش احتمالی! آتی آسیب دیدگی و مرگ اشخاص و خسارت اموال می شوند.

برنامه های کنترل ریسک اساساً برای برخورد کردن با موارد زیر طراحی می شود:

۱- محافظت از اموال : محافظت از همه اموال فیزیکی شرکت
۲- ایمنی و سلامت افراد: پیشگیری از آسیب دیدگی و حفظ سلا مت همه کارکنان
۳- ایمنی تولید:‌ طراحی، ‌تولید و توزیع فراورده های سالم برای مصرف عمومی
۴- حفاظت محیط زیست:‌حذف یا کاهش آلودگی و آب و دفع مواد زاید

مدیریت ریسک پزشکی در بیمه های زندگی:

مدیریت ریسک پزشکی یک ابزار مهم جهت به کار بستن! استراتژی انتخاب ریسک می باشد.هم پزشکان! و هم تصمیم گیرندگانی که پزشک نیستند نقش مهمی !در مدیریت ریسک پزشکی دارند. شرکتهای بیمه ملزم به شناسایی !، تجزیه و تحلیل ، راهکارهای مدیریت و کاهش ریسک می باشند.! ( بتیستا و همکاران،۱۹۸۹) در مورد بیمه های! عمر احتمال وقوع خطر فوت بیمه شده جزء سوالات اولیه¬ی پذیرش! ریسک توسط بیمه گر است و بیمه گران با دریافت پرسشنامه !سلامتی، انجام معاینات توسط پزشک! معتمد خود، دریافت نتایج آزمایشات پزشکی و سایر اقدامات تشخیصی تلاش !می نمایند تا حد زیادی از سلامت بیمه شده! و قطعی نبودن خطر فوت فرد متقاضی بیمه در اثر موارد !قابل تشخیص (دردوره بیمه¬) اطمینان حاصل نمایند.

می توان گفت فرق عمده بیمه های عمر با دیگر! انواع بیمه در این است که احتمال وقوع خطر موضوع بیمه حتمی! است ولی زمان آن مشخص نیست وهیچ کس نیزتاکنون نتوانسته! زمان فوت ویا مدت حیات انسان را تعیین نماید. لذا مدت بیمه نامه !فرد متقاضی تاثیر زیادی در پذیرش ریسک آن دارد.

مدیریت ریسک در بیمه های زندگی! مدیریت ریسک در بیمه های زندگی! مدیریت ریسک در بیمه های زندگی! مدیریت ریسک در بیمه های زندگی! مدیریت ریسک در بیمه های زندگی! مدیریت ریسک در بیمه های زندگی! مدیریت ریسک در بیمه های زندگی! مدیریت ریسک در بیمه های زندگی! مدیریت ریسک در بیمه های زندگی! مدیریت ریسک در بیمه های زندگی! مدیریت ریسک در بیمه های روش هج جهت کنترل ریسک زندگی!

اصول مدیریت ریسک

اصول مدیریت ریسک

اصول مدیریت ریسک چارچوبی برای اقداماتی است که بایستی در زمان مقرر انجام شوند. پنج مرحله اساسی برای مدیریت ریسک وجود دارد که از این مراحل به عنوان فرایند مدیریت ریسک یاد می شود. پروسه اصول مدیریت ریسک با شناسایی خطرات آغاز می‌شود، سپس به تحلیل ریسک‌ها پرداخته شده و در نهایت به اولویت‌بندی ریسک‌ها منجر می‌شود، راه حلی برای رویارویی با ریسک پیاده شده و سرانجام ریسک کنترل می‌شود. در سیستم‌های دستی هر مرحله مستندات و مدیریت زیادی را شامل می‌شود. اکنون اجازه دهید ببینیم که چگونه این مراحل در یک محیط دیجیتالی انجام می‌شوند.

شناسایی مراحل و اصول مدیریت ریسک:

مرحله 1: خطر را مشخص کنید.

اولین قدم شناسایی ریسک‌هایی است که تجارت در محیط عملیاتی خود در معرض چنین خطراتی قرار می‌گیرد. انواع مختلفی از خطرات وجود دارند: خطرات قانونی، خطرات زیست محیطی، ریسک‌های بازار، خطرات نظارتی و موارد دیگر. شناسایی عوامل خطرزا بسیار اهمیت دارد. در یک محیط دستی، این خطرات به صورت دستی ذکر می‌شوند. اگر سازمان راه حل‌ها و اصول مدیریت ریسک را داشته باشد، تمام این اطلاعات مستقیماً در سیستم کامپیوتری وارد می‌شوند. مزیت رویکرد سیستمی این است که این خطرات اکنون برای همه ذینفعان سازمان از طریق دسترسی به سیستم قابل مشاهده است. به جای این که این اطلاعات حیاتی در قالب گزارش‌هایی از طریق ایمیل انتقال داده شوند، هر کسی که به دنبال شناسایی خطرات موجود است، می‌تواند به سیستم موجود در سیستم مدیریت ریسک دسترسی پیدا کند.

مرحله 2: خطر را تحلیل کنید.

پس از شناسایی خطر، باید تجزیه و تحلیل انجام شود. دامنه خطر باید مشخص شود. همچنین درک ارتباط بین ریسک و عوامل مختلف در سازمان مهم است. برای تعیین شدت و جدی بودن ریسک، لازم است میزان تاثیر ریسک روی عملکرد تجاری ارزیابی شود. خطراتي وجود دارند كه در صورت تحقق مي‌توانند كل مشاغل را متوقف كنند، در حالي كه خطراتي نيز وجود دارند كه اثرات بسیار ضعیفی دارند. در یک محیط مدیریت ریسک دستی، این تجزیه و تحلیل باید به صورت دستی انجام شود. هنگامی که یک راه حل مدیریت ریسک به مرحله اجرا روش هج جهت کنترل ریسک برسد، یکی از مهمترین مراحل اساسی تهیه نقشه خطرات مربوط به اسناد، سیاست‌ها، رویه‌ها و فرآیندهای تجاری است. این بدان معنی است که سیستم از قبل دارای یک چارچوب ریسک نقشه برداری شده خواهد بود که خطرات را ارزیابی می‌کند و به شما اجازه می‌دهد تا اثرات گسترده هر ریسک را بدانید.

 اصول مدیریت ریسک

مرحله 3: خطر را ارزیابی یا رتبه بندی کنید.

ریسک‌ها باید در رده بندی و اولویت بندی قرار بگیرند. بسته به شدت خطر، بیشتر راه حل‌ها و اصول مدیریت ریسک دارای رده های مختلفی از ریسک هستند. ریسکی که ممکن است باعث ایجاد برخی نارضایتی‌های کوچک شود، کم اثر ارزیابی می‌شود اما ریسک منجر به فقدان و کمبود، فاجعه بارترین نوع خطر رتبه‌بندی می‌شود. رتبه‌بندی ریسک‌ها بسیار مهم است زیرا به سازمان اجازه می‌دهد تا یک دیدگاه کل نگر از خطرات در معرض کل سازمان به دست آورد. تجارت ممکن است در برابر چندین خطرات سطح پایین آسیب پذیر باشد و البته ممکن است نیازی به مداخله مدیریت سطوح بالا نباشد. از سوی دیگر، رویارویی با ریسک‌های سطح بالا تنها نیاز به مداخله فوری سطوح بالای مدیریتی دارد. تحلیل کمّی میزان ریسک برای بخش‌های مدیریتی بسیار اهمیت دارد.

اصول مدیریت ریسک

معرفی راهکارها و اهمیت اصول مدیریت ریسک:

مرحله 4: خطر را درمان کنید.

هر خطری باید تا حد ممکن از بین برود یا مهار شود. این کار با ارتباط با کارشناسان حوزه‌ای انجام می‌شود که خطر به آن تعلق دارد. در یک محیط دستی، این کار مستلزم تماس با هر یک از ذینفعان و سپس تشکیل جلساتی است تا همه بتوانند در مورد موضوعات صحبت و گفتگو کنند. مشکل این است که بحث در مورد موضوعات مختلف از طریق ایمیل، در میان اسناد و صفحه گسترده و بسیاری از تماس‌های تلفنی مختلف ممکن است شکسته شده و منحرف شود. در یک راه حل مدیریت ریسک، می‌توانید اعلان‌ها را از طریق سیستم به کلیه ذینفعان مربوطه ارسال کنید. بحث در مورد خطر و راه حل احتمالی آن می‌تواند در درون سیستم صورت گیرد. مدیریت عالی همچنین می‌تواند به راه حل‌های پیشنهادی و پیشرفت‌هایی که از درون سیستم انجام می‌شود، دسترسی روش هج جهت کنترل ریسک پیدا کند. به جای تماس با همه افراد برای به روزرسانی، افراد می‌توانند به طور مستقیم از طریق راه حل مدیریت ریسک به روز رسانی شوند.

مرحله 5: ریسک را رصد و بررسی کنید.

همه خطرات قابل حذف نیستند؛ بعضی از خطرات همیشه وجود دارند. ریسک‌های بازار و خطرات زیست محیطی فقط دو نمونه از مخاطراتی هستند که همیشه باید مورد نظارت قرار گیرند. تحت سیستم‌های دستی، نظارت از طریق کارمندان کوشا اتفاق می‌افتد. این متخصصان باید اطمینان حاصل کنند که مراقب همه عوامل خطرزا هستند. در یک محیط دیجیتالی، سیستم مدیریت ریسک کل چارچوب ریسک سازمان را تحت نظر قرار می دهد. تغییر هر عامل یا خطر فوراً برای همه قابل مشاهده است. رایانه ها همچنین در کنترل مداوم خطرات نسبت به افراد بسیار بهتر عمل می کنند. نظارت بر خطرات همچنین به کسب و کار شما اجازه می دهد تا از استمرار آن اطمینان حاصل کنید.

اصول مدیریت ریسک

لزوم درک مدیریت ریسک:

مدیریت ریسک یک روش مهم تجاری است که به مشاغل کمک می‌کند تا خطرات موجود در محیط کسب و کار را شناسایی، ارزیابی، پیگیری و کاهش دهند. مدیریت ریسک در مشاغل در اندازه‌های مختلف اعمال می‌شود. مشاغل کوچک این کار را به صورت غیر رسمی انجام می‌دهند، در حالی که شرکت ها آن را رمزگذاری می‌کنند.

مشاغل می‌خواهند از رشد خود اطمینان حاصل كنند. مدیریت ریسکهایی که در کسب و کار تأثیر می‌گذارند، بخش مهمی از این ثبات هستند. ندانستن خطرات مؤثر در تجارت می‌تواند ضررهایی را برای سازمان به همراه داشته باشد. غافل بودن از ریسک رقابتی می‌تواند منجر به از دست رفتن سهم بازار شود، عدم آگاهی از ریسک مالی می‌تواند منجر به خسارات مالی شود، عدم آگاهی از ریسک ایمنی می‌تواند منجر به تصادف و غیره شود.

مشاغل، منابع مدیریت ریسک اختصاصی دارند. مشاغل کوچک ممکن است فقط یک مدیر ریسک یا یک تیم کوچک داشته باشند در حالی که شرکت‌ها دارای بخش مدیریت ریسک هستند. افرادی که در این حوزه فعالیت می‌کنند و با اصول مدیریت ریسک آشنایی داشته باشند، بر سازمان و محیط آن نظارت دارند. آن‌ها به فرایندهای تجاری که در سازمان دنبال می‌شوند نگاه می‌کنند و بر عوامل بیرونی موثر بر سازمان نظارت می‌کنند.

ریسک غیر سیستماتیک چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

تحولات اخیر در بازارهای جهانی باعث شده تا سرمایه گذاران در مورد ریسک و چگونگی تاثیرگذاری آن بر روی سرمایه هایشان، تجدید نظر کنند. یک تفکر اشتباه آن است که وجود ریسک برای سرمایه گذاران چیز بدی است اما این ایده واقعاً صحیح نیست؛ ریسک روشی برای کسب پول توسط سرمایه گذاران بوده و امروزه بخش اجتناب ناپذیر تجارت و معاملات است. بیشتر افرادی که در بازارهای مالی موفق می شوند، کسانی هستند که می دانند چگونه به طور مؤثر، به مدیریت ریسک ها بپردازند.

ریسک غیر سیستماتیک چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

ریسک غیر سیستماتیک چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

ریسک غیرسیستماتیک

مدیریت ریسک با درک انواع ریسک های مرتبط با یک ابزار تجارت، صنعت، یا بازار کلی و در نتیجه استراتژی های توسعه، شروع می شود. سرمایه گذاری در بازارهای مختلف مانند بازار بورس با دو نوع ریسک مواجه است:

ریسک سیستماتیک ( Systematic Risk ) و ریسک غیرسیستماتیک ( Unsystematic Risk ) که درک هر دو آن ها برای مفاهیم مدیریت پورتفولیو مهم است و ما در این مقاله به تشریح مفهوم ریسک غیر سیستماتیک می پردازیم.

ریسک غیرسسیتماتیک Unsystematic چیست؟

ریسک غیرسیستماتیک که به آن ریسک متنوع سازی، ریسک خاص یا ریسک باقیمانده نیز گفته می شود، در واقع کل سیستم مالی را شامل نمی شود بلکه ریسک خاص شرکت یا صنعتی است که در آن سرمایه گذاری می کنید. این ریسک با نوع خاصی از ابزار مالی همراه است و می تواند از طریق تنوع سازی کاهش یابد. چنین ریسکی در روش هج جهت کنترل ریسک یک سازمان وجود دارد اما برنامه ریزی نشده است و می تواند هر زمان اتفاق افتاده و منجر به بی ثباتی بالا در قیمت ابزارها شود. این ریسک عمدتا با اشتباهات در قضاوت و سوء مدیریت در یک سازمان مرتبط است.

به عنوان مثال، یک تولیدکننده تلفن همراه ممکن است در بخش تحقیق و توسعه بازار سرمایه گذاری کند و انتظار افزایش تقاضا برای تلفن های همراه کوچک و یا ساعت های هوشمند را در آینده داشته باشد. برای این کار، شرکت تصمیم می گیرد تغییرات زیرساختی ایجاد کند و برای توسعه محصولات کوچک تر سرمایه گذاری کند. با این حال، در سال آینده، تقاضا برای تلفن های همراه و ساعت های بزرگ تر افزایش می یابد.

ریسک غیر سیستماتیک چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

در این زمان، به نظر می رسد موجودی و تغییرات ایجاد شده در زیرساخت ها هدر رفته و محصولات به فروش نمی رسند.کاهش تقاضا برای محصولات این شرکت بر قیمت سهام آن تاثیر خواهد گذاشت. در حالی که رقبای آن ممکن است شاهد رشد باشند، این شرکت به دلیل ارزیابی ضعیف و تصمیم گیری توسط مدیریت، متحمل ضرر می شود. (1)

گاهی مواقع نیز وجود یک رقیب جدید در بازار می تواند باعث ایجاد ریسک غیرسیستماتیک برای یک شرکت شود. اقدام های این رقیب می تواند خرید سهم قابل توجهی از سهامی که شرکت در آن سرمایه گذاری کرده باشد. تغییر قانون و مقررات مؤثر بر یک صنعت (که منجر به کاهش فروش می شود) ، تغییر در مدیریت، یادآوری یک محصول جدید و تاکتیک اتحاد کارمندان در مقابل مدیریت ارشد برای رسیدگی به مظالبات آن ها، مثال روش هج جهت کنترل ریسک های دیگری برای ریسک غیرسیستماتیک هستند.

اگر شرکتی مجبور شود معایب هر یک از محصولات خود را یادآوری کند، می تواند منجر به ایجاد ریسک غیر سیستماتیک شود. (مانند گوشی گلکسی نوت 7 سامسونگ که قابل اشتعال بودن باطری توسط سامسونگ یادآوری شد) . (2) و (3)

بسیاری از ریسک های مربوط به شرکت های فردی به طور ناگهانی رخ می دهد و پیش بینی آن ها غیرممکن است. سرمایه گذار در شرکت ها باید بداند که در صورت وقوع درآمدهای بد، قیمت سهام آن ها کاهش خواهد یافت. این موضوع در مورد افشای تقلب و یا درآمدهای غیر قانونی نیز صدق می کند. ورشکستگی، ریسک دیگری است که سرمایه گذاران هنگام ورود برای خرید سهام شرکت ها باید در نظر داشته باشند.

بسیاری از مردم نمی دانند سهم بزرگی از ارزش سهام از سکتور آن گرفته شده است. زمانی که فردی در یک سهام سرمایه گذاری می کند، باید سکتور سهام را در نظر داشته باشد. ریسک یک بخش، از قیمت مواد خام گرفته تا کاهش درآمدها، باید برای هر سرمایه گذاری در نظر گرفته شود. (بخش یا سکتور به معنی آن است که گروهی از سهام موجود در یک صنعت مشابه، متعلق به یک سکتور یا بخش هستند؛ مانند بخش یا سکتور فناوری که شامل شرکت هایی مانند اپل و مایکروسافت است) . (4)

ریسک غیر سیستماتیک چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

انواع ریسک غیرسیستماتیک

1) ریسک کسب وکار

این نوع از ریسک غیرسیستماتیک به دلیل مشکلات داخلی و خارجی در یک شرکت ایجاد می شود. عوامل قانونی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که یک شرکت را در معرض شکست و سود کمتر قرار می دهند یک ریسک کسب و کار هستند. مقررات، محیط اقتصادی، سیاست های پولی توسط دولت ها، تصمیم های سیاسی، اولویت مصرف کننده، رقابت، هزینه های ورودی، اقتصاد کلی، و عوامل دیگر می توانند توانایی یک کسب و کار برای برآورده کردن اهداف مالی یا اهداف تعیین شده را تهدید کنند و یک راه مهم برای اینکه از این نوع ریسک در امان باشیم، اجرای استراتژی مدیریت ریسک است.

۲) خطرات مالی

این نوع ریسک در نهادهای دولتی، تجاری و شخصی اعمال می شود و به احتمال از دست دادن پول سهامداران مربوط می شود. در واقع این ریسک با ساختار سرمایه یک سازمان مرتبط است. شیوه ای که در آن یک شرکت، بودجه مورد نیاز برای رشد خود را افزایش می دهد، تاثیر مستقیمی بر درآمد و ثبات آینده یک نهاد تجاری دارد. به یاد داشته باشید که سرمایه ضعیف می تواند برای یک شرکت زیان آور بوده و منجر به درآمدهای غیرعادی و نامنظم شود. ریسک عملیاتی، ریسک نقدینگی، ریسک کشور، ریسک ارزی و ریسک اعتباری تحت عنوان ریسک مالی قرار دارند. (2)

عوامل موثر بر ریسک غیرسسیتماتیک

ریسک تجاری
ریسک مالی
ریسک استراتژیک
ریسک عملیاتی
ریسک قانونی

چگونه می توان ریسک غیرسیستماتیک را کنترل کرد و یا کاهش داد؟

یکی از راه ها و شاید تنها راه برای مدیریت ریسک غیرسیستماتیک یک پورتفولیو، از طریق تنوع پورتفولیو است. مهم است که یک شرکت در چندین دارایی سرمایه گذاری کند تا تحت تاثیر رویدادهای بازار قرار نگیرد. بنابراین باید پورتفولیو، سهام و اوراق بهادار خود را بر روی انواع دارایی هایی که کمتر تحت تاثیر حوادث واحد قرار دارند، تنظیم کنید.

فرض کنید روش هج جهت کنترل ریسک شرکت AB صاحب سهام در صنعت داروسازی بوده و یک رویداد ناگهانی منجر به اعتصاب و ناآرامی بزرگی شده است؛ این امر باعث سقوط و کاهش قیمت سهام می شود. اگر شرکت فقط در سهامی خاص سرمایه گذاری کرده باشد، باید با ضررهای بزرگی مواجه می شد، اما چون شرکت AB ، پورتفولیوی خود را متنوع کرده و همچنین در سهام صنعت حمل و نقل نیز سرمایه گذاری کرده است، ضرر خود را کاهش داده و آن را از طریق سایر صنایع جبران می کند. بنابراین هر چه تنوع اوراق بهادار بیشتر باشد ریسک غیرسیستماتیک، کوچک و کوچک تر می شود و ریسک کل پورتفولیو به ریسک سیستماتیک نزدیک تر می گردد.

ریسک غیر سیستماتیک چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

فراز و نشیب های ارزش یک پورتفولیو با تنوع متعادل می شود. اما تنوع شرکت را در برابر ریسک سیستماتیک، نوع دوم ریسک، محافظت نمی کند. البته باید توجه داشت که برخی وقایع مانند تورم، جنگ، نوسان بهره و. بر کل اقتصاد تأثیر می گذارد و نه بر روی یک شرکت یا صنعت خاص. در این مواقع، حتی دارایی های متنوع نیز نمی توانند از انواع ریسک فرار کنند و جنبه های منفی زیادی برای تنوع وجود دارد. (2) و (4)

مزایا و معایب ریسک غیرسیستماتیک

مزایا

مربوط به کسب وکار خاص یا صنعت خاص است و بر کل اقتصاد تاثیر نمی گذارد. از آنجا که ماهیت این ریسک، کسب و کار محور است، خطرات را می توان با اتخاذ چند معیار، بر خلاف ریسک های سیستماتیک کنترل کرد. با منحرف کردن پورتفولیو یا کسب و کار، فرد می تواند از خطر اجتناب کند و در این صورت، بروز ریسک غیر سیستماتیک اثر بدی بر کل اقتصاد ندارد.

بر خلاف ریسک های سیستماتیک، ریسک‌های غیرسیستماتیک عمدتاً متاثر از عوامل درونی هستند و با انجام اقدامات داخلی قابل حذف شدن هستند. تاثیر آن ها نسبت به ریسک سیستماتیک کم تر است؛ در حالی که در برخی موارد، تاثیر ریسک می تواند بسیار خطرناک باشد. در مورد ریسک سیستماتیک تعداد زیادی از افراد و سرمایه ها درگیر می شوند درحالی که در ریسک غیر سیستماتیک، تعداد افراد و مقدار سرمایه درگیر، کم تر است.

معایب

حتی اگر کل اقتصاد نیز خوب پیش برود، یک سری از ریسک های غیرسیستماتیک می توانند به عنوان خطر برای صنعت خاص یا کسب و کار عمل کند؛ همچنین سودآوری ممکن است به دلیل مجموعه ای از اختلالات در کسب وکار تحت تاثیر قرار گیرد. گاهی اوقات به دلیل بحران ژئوپلیتیکی، نمی توان از ریسک ها اجتناب کرد و زمان زیادی طول می کشد تا مشکلات حل شوند. در حالی که به دلیل بهره وری پایین، سرمایه گذاران و تاجران کمبود تقاضا برای محصول به دلیل عدم دسترسی را احساس می کنند.

تغییر تقاضا یا تغییر در اولویت سلیقه مصرف کننده ممکن است زمانی رخ دهد که محصول برای مصرف کننده در دسترس نباشد. به عنوان مثال، دسترسی پایین به چای و محصولات مبتنی بر چای، باعث تغییر سلیقه مصرف کننده به سمت محصولی مانند قهوه می شود. ماهیت ریسک در موارد غیر سیستماتیک، تکراری نیست و بیشتر اوقات، امکان ریسک جدید وجود دارد.

وضعیت بحرانی ممکن است یک یا چند کسب و کار را مختل کند. بسیاری از کارگران و کارفرمایان به دلیل این نوع ریسک به شدت تحت تاثیر قرار می گیرند. در حالی که در مورد ریسک سیستماتیک این شرایط را می توان به دلیل چالش های شناخته شده مرتبط با آن، مدیریت کرد. سیاست گذاران باید مجموعه وسیعی از منابع را برای حل این وضعیت به اجرا در آورند. گاهی اوقات بودجه لازم برای اقدامات در مقایسه با موضوع، بسیار پرهزینه است.

نتیجه گیری و جمع بندی

هر نوع سرمایه گذاری ریسک های ذاتی خود را دارد که نمی توان به طور کامل از آن اجتناب کرد و بخشی از هر نوع سرمایه گذاری مالی محسوب می شود. ریسک سیستماتیک در برابر ریسک غیرسیستماتیک، بینش هایی ایجاد می کند که باید در حین انجام هر نوع سرمایه گذاری پذیرفته شوند. (3)

یک سرمایه گذار باید هوشیار باشد و وقایع و سبد سهام را به صورت مداوم و فعال رصد کند تا در صورت بروز وضعیت نامطلوب، بتواند ضرر را به حداقل برساند. متنوع ساختن پورتفولیو، شما را در برابر ریسک غیرسیستماتیک تا حدود بسیار زیادی محافظت می کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.