سرخوردگی در معامله گری


بهترین روش، کاهش حجم معامله، ایجاد سبد خرید و رعایت اصول مدیریت ریسک براي جلوگیری از افت زیاد سرمایه است.

پنج گام که هر معامله گر موفق پیموده است

این اولین گامی است که بر می دارید هنگامی که شروع به معامله گری در بازارهای مالی می کنید. شما می دانید که این یک راه خوب برای پول درآوردن است چرا که شما خیلی در مورد آن شنیده اید و اینکه افراد زیادی در آن میلیونر شده اند. متاسفانه، درست مانند زمانی که می خواهید رانندگی یاد بگیرید فکر می کنید که آسان خواهد بود، مگر چقدر می خواهد سخت باشد؟ قیمت یا بالا می رود یا پایین، پس چه راز بزرگی می تواند وجود داشته باشد، بزن بریم پول در بیاریم!

متاسفانه درست مانند زمانی که اولین بار پشت ماشین می نشینید، سریعا می فهمید که هیچ ایده ای ندارید که چه باید بکنید. معاملات زیادی انجام می دهید و ریسک های زیادی می کنید. وقتی وارد یک معامله می شوید بازار در خلاف جهت شما بر می گردد بنابراین شما دوباره خلاف جهت وارد می شوید و بازار دوباره بر می گردد … و دوباره، و دوباره.

شما ممکن است یک موفقیت اولیه داشته باشید، که این حتی بدتر است، چرا که به مغزتان می گوید این واقعا ساده است و شما شروع به ریسک بیشتر می کنید.

برای اینکه ضررها را جبران کنی هربار که می خواهید وارد معامله شوید حجم را دوبرابر میکنید. این کار بعضی وقت ها جواب می دهد ولی در بیشتر موارد آسیب جدی به شما می زند. در این مرحله شما کاملا نسبت به بی کفایتی خود در معامله گری بی توجه هستید. این مرحله ممکن است یک یا دو هفته طول بکشد ولی بازار معمولا سریع است و شما وارد مرحله بعد می شوید.

گام دوم: آگاهی از بی کفایتی

مرحله دوم جایی است که شما می فهمید معامله گری به این سادگی ها هم نیست و شما احتمالا باید یک سری کارهایی انجام دهید. شما آگاهانه می فهمید که یک معامله گر بی تجربه هستید. شما مهارت یا بینش کافی برای سوددهی مستمر ندارید.

شما آماده می شوید که کلی سیستم و کتاب تهیه کنید، و تمام وب سایت ها از سراسر دنیا را بخوانید. و جستجوی خود را برای یافتن سیستم جادویی آغاز می کنید. در این دوره شما شبیه کوچ نشینان خواهید بود، شما دائما در حال پریدن از این روش به آن روش به صورت روزانه یا هفتگی هستید و هیچ سیستم را به مدت کافی تست نمی کنید که ببینید آیا واقعا جواب می دهد یا خیر. هر بار که با اندیکاتور تازه ای آشنا می شوید به وجد می آیید که این همان چیزی بود که دنبالش می گشتم.

شما سیستم های اتوماتیک را در متاتریدر تست می کنید، شروع می کنید به کار کردن با میانگین های حرکتی، خطوط فیبوناچی، مقاومت ها و حمایت ها، پیوت ها، فراکتال ها، واگرایی ها، DMI، ADX و صدها چیز دیگر به امید یافتن سیستم جادویی. شما دائما در حال جستجوی قله و کف حرکت ها هستید و می خواهید نقطه دقیق بازگشت را با اندیکاتورهای خود بیابید و در نهایت خود را در میان معاملات ضررده می بینید و حتی حجم آنها را اضافه می کنید چرا که مطمئن هستید تحلیلتان درست است.

شما وارد فروم ها و چت روم ها می شوید و می بینید معامله گران دیگر در حال سود کردن هستند و می خواهید بدانید چرا شما نمی توانید. کلی سوال می پرسید، بعضی از آنها انقدر احمقانه هستند که وقتی به آن زمان برگردید تعجب می کنید. در نهایت شما به جایی می رسید که می گویید تمام افرادی که سرخوردگی در معامله گری می گویند ما موفق هستیم دروغگو هستند. آنها نمی توانند آن مقدار که می گویند درآمد داشته باشند چرا که شما مطالعه کردید و نتوانستید. شما به اندازه آنها می دانید پس آنها دروغ می گویند. ولی روزها می گذرد و آنها آنجا هستند و حساب هایشان درحال افزایش است درحالی که شما ضرر می کنید.

شما مثل یک پسر بچه عمل می کنید. معامله گران موفق به شما به رایگان پند می دهند ولی شما یک دنده هستید و فکر می کنید همه چیز را می دانید. شما هیچ نصیحتی را نمی پذیرید و معاملات بیش از حد روی حسابتان انجام میدهید با آنکه همه به شما می گویند از روی عصبانیت این کار را می کنید ولی شما بهتر می دانید. در ادامه شما پیشنهاد های معاملاتی دیگران را هم مدنظر قرار می دهید ولی برایتان جواب نمی دهد و برای تهیه سیگنال پول می دهید ولی باز هم ضرر می کنید.

این مرحله ممکن است سالیان سال ادامه پیدا کند. در حقیقت با توجه به تجربه شخصی و صحبتی که با معامله گران دیگر شده، این مرحله به راحتی بیش از یک سال تا نزدیک ۳ سال ممکن است ادامه پیدا کند. همچنین این مرحله ای است که احتمالا شما به خاطر سرخوردگی محض این کار را رها خواهید کرد.

حدود ۶۰ درصد معامله گران تازه کار فارکس در ۳ ماه اول این کار را رها می کنند که البته این چیز خوبی است اگر قرار بود همه موفق شوند که همه ما میلیونر بودیم. ۲۰ درصد دیگر تا یک سال ادامه می دهند و سپس در ناامیدی ریسک هایی می کنند که مطمئنا حسابشان را نابود می کند که البته این اتفاق می افتد. و چیزی که ممکن است شما را شگفت زده کند این است که ۲۰ درصد دیگر حدود ۳ سال در این بازار باقی می مانند و فکر می کنند که دیگر به نقطه امن رسیدند ولی حتی بعد از ۳ سال تنها ۵ تا ۱۰ درصد باقی می مانند و شروع می کنند به کسب درآمد واقعی و ثابت.

به هر حال اینها آمار واقعی هستند، نه حدس هایی که از ذهنم آمده، پس اگر ۳ سال است که در بازار هستید فکر نکنید که دیگر به نقطه امن رسیدید.

افراد زیادی با من بر سر این زمان ها بحث کردند، و نکته جالب اینکه هیچکدامشان بیشتر از ۳ سال معامله گری نکردند، اگر شما فکر می کنید که بیشتر می فهمید از کسی که بیشتر از ۵ سال است که معامله گری می کند بپرسید چه مقدار زمان برده تا معامله گر حرفه ای شوید. مسلما استثناهایی هم وجود دارد ولی من تا به حال ندیدم.

در نهایت شما شروع به بیرون آمدن از این مرحله می کنید. شما احتمالا بیش از آن چیزی که فکرش را می کردید از زمان و پول صرف آن کردید. احتمالا ۲ یا ۳ حساب بزرگ را از دست داده اید و چند بار رهایش کردید ولی معامله گری دیگر در خون شماست.

یک روز، در یک لحظه شما وارد مرحله سوم می شوید.

گام سوم: لحظه اکتشاف

در پایان مرحله دوم شما شروع می کنید به فهمیدن اینکه، چیزی که تفاوت ایجاد می کند سیستم معاملاتی شما نیست. شما می فهمید که حتی با یک میانگین حرکتی ساده هم می توان پول درآورد اگر از لحاظ روانی و مدیریت سرمایه درست عمل کنید. شما شروع می کنید به خواندن کتاب هایی در زمینه روانشناسی معامله گری و شخصیتی که در آن کتاب ها بیان می شود را در خود می بینید و نهایتا لحظه اکتشاف فرا می رسد.

لحظه اکتشاف باعث ایجاد ارتباط نورونی جدید در مغز می شود. شما ناگهان می فهمید که نه شما و نه هیچ کس دیگر نمی تواند به درستی پیش بینی کند ۱۰ ثانیه دیگر چه اتفاقی در بازار می افتد چه برسد به ۲۰ دقیقه دیگر.

با توجه به درک این موضوع، شما دیگر برایتان مهم نیست دیگران چه فکری می کنند، این خبر خاص چه تاثیری می گذارد، و آن اتفاق چه تغییری در بازار ایجاد می کند. شما تبدیل به شخصی مستقل با روش معاملاتی خاص خود می شوید.

شما شروع به کار کردن با تنها یک روش معاملاتی می کنید که در وجودتان ذوب شده، احساس خوشحالی می کنید و حد ریسک خود را تعیین می کنید.

شما شروع می کنید به انجام هر معامله ای که سیستم معاملاتی به شما نشان می دهد و درصد موفقیت خوبی هم دارد. وقتی معامله در ضرر می رود شما عصبانی نمی شوید چرا که می دانید شما نمی توانید ۱۰۰ درصد درست پیش بینی کنید، و ایراد از شما نیست. معامله بعدی یا معامله بعد از آن درصد موفقیت بیشتری دارد چرا که شما سرخوردگی در معامله گری میدانید سیستمتان کار می کند.

بررسی موفقیت تک تک معاملات را متوقف می کنید و شروع به نگاه به نتایج هفتگی یا ماهیانه می کنید چرا که می دانید یک معامله ضرر ده باعث نمی شود که سیستم معاملاتی شما ضعیف باشد.

شما در یک لحظه می فهمید که معامله گری تنها در مورد یک موضوع است – ثبات در لبه معاملاتی شما (فراچارت: اصطلاح trading edge را خیلی ساده بخواهیم تعریف کنیم به معنای شرایط و استراتژی ورود و خروج از معاملات می باشد) و نظم در انجام همه معاملاتی که سیستم معاملاتی شما سیگنال می دهد چرا که احتمال موفقیت به نفع شماست.

در مورد مدیریت سرمایه، لوریج مناسب، ریسک و غیره می آموزید و در این زمان کاملا در آن حل می شوید و یک سال قبل را بیاد می آورید که افرادی همین نصیحت ها را با خنده به شما می کردند. آن زمان شما آماده نبودید، ولی الان هستید. لحظه اکتشاف زمانی حاصل می شود که شما واقعا بپذیرید که نمی توانید بازار را پیش سرخوردگی در معامله گری بینی کنید.

گام چهارم: شایستگی خودآگاه

شما هر زمان که سیستمتان می گوید وارد معامله می شوید. شما ضرر را به راحتی همانند زمانی که سود می کنید می پذیرید.

می گذارید معاملات در سودتان به سوی هدف تعیین شده بروند و ریسک هایش را هم می پذیرید چرا که می دانید سیستمتان بیشتر سود می دهد تا ضرر و وقتی معامله در ضرر می رود شما به راحتی آن را می بندید.

شما الان در نقطه ای هستید که در اکثر روزها سر به سر سرخوردگی در معامله گری هستید، شما هفته هایی دارید که ۱۰۰ دلار سود کردید و هفته هایی که ۱۰۰ دلار ضرر کردید – به طور کلی سر به سر هستید و ضرر نکردید. شما اکنون آگاه هستید که معاملاتی انجام میدهید که عموما خوب هستند. شما هنوز باید روی سیستمتان کار کنید ولی همین طور که ادامه میدهید شما شروع می کنید به اینکه به صورت ثابت بیشتر سود کنید تا ضرر.

روز را با ۲۰ دلار سود شروع می کنید، در ادامه ۳۵ دلار ضرر می کنید و هیچ احساس ناراحتی از آن ندارید چرا که می دانید دوباره این پول به شما بر می گردد. شما حالا شروع می کنید به پول درآوردن هر هفته به صورت ثابت، یک هفته ۲۵ دلار، یک هفته ۵۰ دلار و …

این مرحله حدود ۶ ماه طول می کشد .

گام پنجم: شایستگی ناخودآگاه

دیگر همه چیز عالی است. درست مانند رانندگی کردن، هر روز پشت میزتان می نشینید و معامله می کنید. شما همه چیز را به صورت ناخودآگاه انجام می دهید. در حالت اتوماتیک قرار گرفته اید. شما شروع می کنید به انجام معاملات بزرگ و در یک روز ۲۰۰ پیپ میگیرید و این شما را بیشتر از اینکه یک پیپ گرفته باشید خوشحال نمی کند.

شما افراد تازه کار را در فروم ها می بینید که داد می زنند: “برو دلار برو” مثل اینکه سوار بر اسب هستند و می خواهند مسابقات ملی را برنده شوند. شما خودتان را در آن ها می بینید البته خیلی سال پیش.

این است سر منزل مقصود در معامله گری، شما در کنترل احساسات خود استاد شده اید و حالا یک معامله گر موفق هستید با حسابی که به سرعت در حال افزایش است.

معامله گری دیگر برای شما هیجان انگیز نیست، در واقع می توان گفت کمی خسته کننده است، مانند هر چیز دیگر در زندگی که در آن استاد می شوید و یا به عنوان شغل انجام می دهید، بعد از مدتی خسته کننده می شود. شما دارید کارتان را انجام می دهید.

شما تمام مدت به دنبال اصلاح سیستم معاملاتی خود هستید که بیشترین سود را ببرید در حالی که ریسک خود را افزایش نمی دهید. سیستم معاملاتی شما تغییر نمی کند، فقط در حال بهتر شدن است. این همان چیزیست که به آن می گویند: “شهود”.

شما حالا با سری برافراشته می توانید بگویید که یک معامله گر حرفه ای هستید، البته در واقع انقدر هم برایتان مهم نیست که به همه بگویید چرا که این هم یک شغل است مانند شغل های دیگر.

امیدوارم از خواندن این مقاله که سفری بود به ذهن یک معامله گر لذت برده باشید و همچنین نکات مفیدی به دست آورده باشید.

به یاد داشته باشید تنها ۵ درصد موفق می شوند، ولی دلیل آن توانایی آنها نیست بلکه پافشاری آنها و توانایی آنها در تغییر ادراک و الگوهای قدیمی است چرا که با تجربه ای جدید مواجه می شوند که کاملا با تجربیات و الگوهای قدیمی شکل گرفته در مغزشان متفاوت است.

بازندگان افرادی هستند که می خواهند سریع پولدار شوند ولی بعد از حضور در بازار بعد از ۶ ماه چشم بندی به چشم خود می زنند که نمی توانند واقعیت ها را ببینند، و می گویند من به این روش می خواهم ببینم و همین درست است و حاضر به پذیرش اطلاعاتی که باعث تغییر دیدگاهشان میشود، نیستند.

من خوشحالم که به شما بگویم که من هم با طرز تفکر “پولدار شدن سریع” وارد معامله گری شدم. ولی الان معامله گری را “پولدار شدن آهسته” می بینم.

اگر شما به فکر رها کردن معامله گری هستید من فقط یک نصیحت برای شما دارم:

از خودتان بپرسید: “چند سال حاضر هستی به دانشگاه بروی اگر بدانی در آینده شغلی خواهی داشت که در نهایت سالانه یک میلیون دلار درآمد دارد؟”

من چگونه می توانم به انضباط بیشتری برسم؟

من چگونه می توانم به انضباط بیشتری برسم؟

اینجا گزیده ای از یک ایمیل است که من به تازگی دریافت کردم:

ایمیل (گزیده):

هنوز یکی از موانع بزرگ من، انضباط است. من فکر می کنم ممکن است در این زمینه به قدری کمک نیاز داشته باشم. آیا شما کسی را می شناسید که به طور موفقیت آمیزی به منضبط شدن افراد کمک کرده باشد؟

پاسخ:

انضباط ضعیف معمولاً به عنوان یک مسئله روانی در نظر گرفته می شود، اما همیشه این طور نیست. اثر مسئله روانی بیشتر از اثر دیگر عواملی که موجب انضباط ضعیف می شوند، نیست. بیایید به چند علت احتمالی نگاهی بیندازیم.

فقدان یک استراتژی با امید مثبت معتبر!

یک استراتژی نامعتبر به نتایج متناقض و متغیر همراه با یک منحنی سرمایه قابل زوال، راکد یا امواج نوسانی شدید، منجر می شود. این به سرخوردگی و عدم اعتماد به استراتژی منجر می شود. نتیجه نهاییِ سرخوردگی و عدم اعتماد، به کار سرخوردگی در معامله گری گرفتن غیر مداوم برنامه معاملاتی است که نتایج وخیمتری را به دنبال دارد. به کارگیری غیر مداوم استراتژی دلیل نتایج ضعیف در نظر گرفته می شود، به این صورت که خطاهای شناختی متعدد به ما فقط معاملات برنده ای را که باید می گرفتیم را نشان می دهد و به ما ثابت می کند که اگر انضباط بیشتری در اجرای برنامه معاملاتی مان داشتیم دچار معاملات بازنده نمی شدیم. ما به دنبال پاسخهایی در متون روانشناسی معامله گری هستیم تا راههایی برای تمرکز بیشتر و افزایش انضباط پیدا کنیم.

در این حالت، مادر مشاهده درست مشکل اشتباه کرده ایم. بهاین صورت که یک رویکرد معتبر برای معامله گری بازارها نداریم.

آیا شما مطمئن هستید که استراتژی تان معتبر است و یک پیشروی برایتان فراهم می کند؟ چگونه؟

فقدان باور به استراتژی تان!

بر فرض که شما یک استراتژی با امید مثبت دارید، آیا آن را به خودتان اثبات کردید؟ آیا شما به اندازه کافی تست رو به عقب و رو به جلو به عمل آوردید تا باور مطلق به این واقعیت داشته باشید که این استراتژی کار می کند؟ اغلب انضباط ضعیف، نتیجه نهایی عدم اعتماد است. و اعتماد تنها از طریق تجربه کردن موفقیت به دست می آید. تجربه موفقیت در یک محیط مجازی (شبیه سازی)، نخست اقدامات تضمینی است که به عنوان امری واقع بینانه و ممکن ساخته شده است.

بسیاری از افراد ادعا می کنند که شما باید از یک محیط شبیه سازی اجتناب کنید چرا که آن نمی تواند بسیاری از چالشهای روانشناختی وابسته به داشتن پول در ریسک را ارائه دهد. این نکته ای نهفته و گمشده است. چرا با پول واقعی در یک محیط معامله گری واقعی ریسک کنید اگر شما حتی نمی توانید با استراتژی در یک محیط مجازی معامله کنید، جایی که شما با آن چالشهای اضافه مواجه نمی شوید. شما ابتدا به خودتان اثبات کنید که شما می توانید آن را در یک محیط شبیه سازی آسانتر انجام دهید. سپس فقط چالشهای اضافه را بیفزایید.

بنابراین، آیا شما به استراتژی تان اعتقاد دارید؟ آیا شما با آن، موفقیت را تجربه کرده اید؟ یا اینکه شما به وقت بیشتری نیاز دارید تا به خودتان اثبات کنید که استراتژی تان در مدیریت ریسک و فرصت کافی، خوب عمل می کند تا در بازارها به شما آسیبی وارد نکند.

در اینجا برخی عناصر روانشناختی وجود دارند اما مسئله نتایج انضباط ضعیف نیست. بلکه انضباط ضعیف، نتیجه فقدان باور است. و باور نیاز دارد که از طریق آزمایشهای بیشتر ایجاد شود.

وضعیت نادرست

حتی زمانی که یک معامله گر یک استراتژی درست و اثبات شده ای دارد، انضباط ضعیف ممکن است نشانه این باشد که استراتژی برای شخصیت و شیوه زندگی ما مناسب نیست. فردی که به شدت خصوصیات شخصیتی دمدمی مزاج (مثل خودم) دارد، نباید برای نگه داشتن معاملات برای چند روز یا چند هفته تلاش کند. کسانی که به تصمیم گیریهای بیشتر فکر شده و مستدل نیاز دارند نباید در نمودار زیر یک دقیقه اسکالپ کنند. افراد با مشاغل تمام وقت نباید با استراتژی هایی که به مراقبت صفحه نمایش هشت ساعت در یک روز نیاز دارند، معامله کنند.

همانطور که در مقاله قبلی بحث شد، استراتژی متناسب با شخصیت و روش زندگی خود را پیدا کنید.

عدم توانایی برای انطباق با تغییر شرایط بازار!

حتی زمانی که یک معامله گر یک استراتژی درست و اثبات شده ای دارد، و به آن استراتژی باور دارد، و برای شخصیت و شیوه زندگی اش مناسب است، انضباط ضعیف ممکن است باز هم نتیجه ورود معامله و تصمیمات مدیریتی ضعیف باشد، که از تشخیص غلط یا عدم انطباق با تغییرات زمینه بازار ناشی می شود.

تمایلات بازار در طول زمان تغییر خواهند کرد. نوسانات در سرخوردگی در معامله گری طول زمان تغییر خواهند کرد. سرعت فرایندها در طول زمان تغییر خواهد کرد. نقدینگی در طول زمان تغییر خواهد کرد.

محیطهای متفاوت به رویکردهای متفاوت نیاز دارند. برخی از آنها از طریق ورودهای سفارش محدود، به بهترین نحو ممدیریت می شوند. برخی دیگر به توقف ورود (با بازار) نیاز دارند، وگر نه از سویی دیگر در معرض خطر قرار می گیرید. برخی محیطها به حد زیان تنگ نیاز دارند. برخی دیگر به حد زیان وسیعتر به منظور اجتناب از خروج زود هنگام در شرایط متلاطم بازار، نیاز دارند. برخی محیطها به هدفهای تهاجمی قیمت نیاز دارند. برخی دیگر صبر بیشتر و توانایی گسترش هدفها و یا تعقیب حد زیان، را می طلبند.

مانند این است که در برخی شرایط بهتر است هیچ استراتژی خاصی به کار گرفته نشود. همچنین در شرایطی که میزان ریسک متناسب نیست بهتر است کار نکنید.

ناتوانی برای انطباق با شرایط در حال تغییر، منجر به تصمیمات بهینه ای کمتر می شود (در مقایسه با نتایج مورد انتظار، نتایج تاریخی و ظرفیتهای بالقوه موجود در بازار)، باعث سرخوردگی، به کار گیری غیر مداوم برنامه (انضباط ضعیف)، و تنزل بیشتر نتایج، خواهد شد. مشهودترین جنبه، به کار گیری غیر مداوم برنامه ماست، بنابراین «انضباط» یک بار دیگر عاملی برای سرزنش ما می شود؛ در حالی که انضباط ضعیف ما ناشی از مسائل اساسی دیگری است.

عدم توانایی تان در تشخیص و تطبیق با تغییرات شرایط بازار جای درست تری برای سرزنش شدن است. و محل بهتری برای تمرین و مطالعه است. تمرکزمان باید به هدف تمرین سنجیده و بدون عجله در تشخیص شرایط بازار و تصمیم گیری صحیح در آن شرایط استراتژ یو حد ریسک باشد.

مدیریت نامناسب ریسک!

ما باید همیشه در محدوده ریسک قابل تحملمان معامله کنیم. افزایش ریسک به بالاتر از حد تحمل فعلی مان ما را به سمت افزایش نوسانات عاطفی از طریق بالا و پایینهای بیش از حد، سوق می دهد. این به نوبه خود منجر به نفوذ عواطف در تصمیم گیری مان، به کارگیری غیر مداوم برنامه معاملاتی و تغییرات بزرگ در نتایج می شود. باز هم به نظر می رسد انضباط ضعیف یک مسئله روانی نباشد، بلکه نتیجه ریسک نامناسب است.

بنابراین اندازه معامله مناسب و حد زیان مناسب را قرار دهید. پول در معرض ریسک در صورت وقوع یک معامله زیانده نباید شما را نگران کند.

علاوه بر این، یک انفجار بزرگ، رنج عاطفی ایجاد می کند. عوامل وابسته به این انفجار معامله ممکن است به درد هیجانی تبدیل شود؛ که زمانی که در آینده همان عوامل در جریان باشند، به شروع مجدد این درد منجر می شود. به طور کلاسیک در اینجا سرخوردگی در معامله گری سرخوردگی در معامله گری ناتوانی در شروع معامله معتبر ایجاد می شود که به دلیل ترسی است که در معاملات گذشته ایجاد شده است، معاملاتی که باخت و درد عاطفی زیادی را ایجاد کردند.

بنابراین ریسک را مدیریت کنید تا حال خود را مدیریت کنید. هدف داشتن نوسانات کوچک در منحنی نقدینگی به جای حرکات بزرگ به بالا و پایین است.

قبل از اینکه شما به عملکرد روانشناسی برای بهبود ثبات خود نگاهی بیندازید، باید از قرار گرفتن این اصول پایه ای معامله گری و استراتژی مطمئن شوید.

تنها پس از آن ما می توانیم در مورد ارتقاء عملکرد شما صحبت کنیم.

متاسفانه داشتن اصول معامله گری و استراتژی بالاتر در موقعیت، موفقیت را تضمین نمی کند، اگر کسی بی انضباط باشد، به طور مداوم در پیشبرد مستمر طرح اش شکست می خورد.

  • انجام ناکامل یا عجولانه یک روال پیش از سشن (دوره معاملاتی).
  • رد شدن از مرور پس از دوره معاملاتی و فرایندهای یادگیری.
  • دنبال نکردن برنامه اساسی مان در طول دوره معاملاتی، چه به واسطه تخطی عمدی (البته همیشه توجیه شده) چه به واسطه بی نظمی / خطای بی توجهی (در تمام مراحل تصمیم گیری- ورود، توقف یا حرکت هدف، حجم موقعیت، محدودیتهای ریسک سشن، مقیاس گذاری در/بیرون و الی آخر).

این چیزی است که ما معمولا به عنوان انضباط ضعیف یا به کارگیری غیر مداوم برنامه مان می بینیم. و به این ترتیب معامله گر بی انضباط ما، شروع به یافتن راه حل می کند. آنها ابزارها، فنون و استراتژیها را برای «رسیدن به انضباط بیشتر» جستجو می کنند.

باز هم هرچند، تمرکز معامله گر ما خارج از هدف است. اینجا راهی برای «رسیدن به انضباط بیشتر» وجود ندارد. بلکه ما نیاز داریم روی این موارد کار کنیم:

الف) ایجاد عادات رفتاری مناسب.

ب) ایجاد روال و استراتژی به منظور نگهداری از حالت مناسب برای کارایی بهینه.

مدیریت عادات و حالت!

آنها اهداف ما هستند.

با عادتهای که در موقعیت برای تکمیل روالهای پیش و پس از دوره معاملاتی تان و با وفادار ماندن به قوانین و رفتارتان در طول دوره معاملاتی، به علاوه مدیریت حالت به منظور محدود کردن واکنشهای عاطفی نامناسب به نتایج معامله گری و تأثیر منفی در تصمیم گیری مان، نتیجه نهایی آن خواهد بود که ما «معامله گری منضبط» می نامیم.

انضباط بهتر است به عنوان نتیجه دیده شود.

شما به انضباط بیشتری نمی رسید.

شما عادتهای بهتر و مدیریت عاطفی بهتری را ایجاد می کنید… و نتیجه، انضباط بهتر خواهد بود.

هفته آینده ما این مقاله را ادامه خواهیم داد، پیگیری عادتها و مدیریت حالت.

کنترل احساسات در معاملات + هشت نکته کلیدی برای کنترل احساسات

وقتی از بازارهای مالی سرخوردگی در معامله گری حرف می­زنیم، اولین کلید واژه‌ه­ایی که به ذهن هرکسی می‌­آید ریسک است. شاید شما هم این تجربه را داشته باشید یا حداقل در بین اطرافیان­تان مشاهده کرده باشید که ورود به بازارهای مالی کار ساده‌ای نیست و به­ واسطه تنش‌هایی که این بازار ایجاد می­کند خیلی‌­ها ترس از دست دادن سرمایه­ دارند. در این مقاله ما قصد داریم با معرفی بهترین روش‌های کنترل احساسات، شما را در مسیر رسیدن فرصت های بازار همراهی کنیم.

هیجان در کنار ریسک پذیری در ذات بازارهای مالی است. چراکه هرکجا صحبت از سود باشد احساسات افراد به بالاترین حد خود می­رسد، به این خاطر است که کنترل احساسات در ترید بسیار اهمیت پیدا می‌کند. کنترل احساسات در ترید بدین معنی است که در زمان‌هایی که بازار قصد دارد ما را به دام بیاندازد، احساساتی مثل ترس، هیجان، طمع ،انتقام از بازار، ناامیدی و . حس‌هایی از این دست که در روند تمرکز و کنترل نتیجه معاملات تاثیر گذارند به سراغ ما می­‌آیند،هنر یک تریدر این است که بتواند همه این حواس و هیجانات را مدیریت کند و بهترین تصمیم را در موقعیت پیش آمده بگیرد.

وقتی که روی حواس خود در هنگام معامله در بازارهای مالی کنترل کافی را داشته باشیم، دیگر اثرات طمع، ترس، امید، حرص، پشیمانی، احساس جاماندگی از بازار و … در معاملات ما به شدت محدود می‌شود و این موضوع در روند سودآوری، کنترل ضررها و همین طور مدیریت آرامش در زمان معامله تاثیر بسزایی خواهد داشت.

طبیعتا اهمیت کنترل احساسات در معامله گری از مهم ترین ویژگی‌های ترید موفق است. به طور مثال در زمان معامله در بازار، بهترین راه کنترل احساسات و حرکت درست در آن زمان است، نادیده گرفتن احساسات نتیجه‌ای جز تصمیم گیری اشتباه و شکست نخواهد داشت.

اصل بازارهای معاملاتی شامل سه بخش تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال و روانشناسی بازار است. در این میان تریدرهای تازه کار یا کم تجربه معتقدند که آموختن مسائل مختلف تحلیلی و پرداختن به این مورد خود راهی برای موفقیت آنها خواهد بود. اما سوال اساسی اینجاست که این باور تا چه حد درست است؟

روش های کنترل هیجان در ترید

باید بدانید که اگر قصد کنترل احساسات در معامله گری را دارید، اول روش‌های معاملاتی با آموزش دیدن از مراجع معتبر یادبگیرید. سپس در خود کنکاش کنید و احساسات مختلف و ویژگی‌های شخصیتی خود را بیشتر شناخته و نگاهی حرفه‌ای تر و تخصصی تر به آنها داشته باشید. هر چند که در ابتدای امر شاید پذیرش این موضوع برای شما سخت باشد. انسان‌ها ذات خود را به وضوح می­شناسند اما به دلیل عدم توجه به ذات وجودی خود آن را از یاد برده‌اند درحالی که با استمرار و نگرش عمیق به درون مجدد به شناخت می­رسند. نتیجه این شناخت تعیین کننده ثمره تصمیمات ما چه به عنوان یک تریدر چه در هر جایگاهی خواهد بود.

چه زمان میتوان کنترل احساسات در معامله گری داشت

چه زمان میتوان کنترل احساسات در معامله گری داشت

از آنجایی که سرعت پردازش منطق در انسان همیشه کندتر از احساسات است و هر زمان در معرض ریسک و یا خطر قرار می گیریم، به طور ناخودآگاه به احساسات رجوع کرده و کاملا احساسی و یا به عبارتی ذاتی تصمیم می‌گیریم. حال در بازار سرمایه با توجه به وجود دو آیتم سرعت و ریسک، این ذهن احساسی انسان است که وارد عمل می‌شود و بر تصمیم گیری ها تاثیر مستقیم می‌گذارد.

اضطراب در معامله گری

یکی از احساسات تاثیرگذار در معاملات مختلف، احساس اضطراب است که در برخی مواقع بسیار غالب نیز است. در واقع احساس اضطراب در معامله گری به دو نوع مفید و مضر دسته بندی می‌شود. در این راستا ترسی مفید است که از ریسک پذیری‌های فرد که به صورتی غیر منطقی هستند، جلوگیری می‌نماید. دسته دوم ترس‌های مضر هستند. که باعث می‌شوند سرخوردگی در معامله گری تا فرد معاملات صحیح را انجام ندهد و متاسفانه این نوع ترس بیشتر گریبانگیر افراد بی تجربه و تازه کار می‌شود. و این تا زمانی ادامه دارد که بتوانند مدیریت سرمایه و ریسک را به خوبی داشته باشند. در آن زمان است که فرد در کنترل احساسات در معامله گری موفق ظاهر شده است .

امید به شرایط

امید حس خطرناکی برای معامله ‌گر محسوب می‌شود! شاید درک و تشخیص این حس کار آسانی برای معامله گر نباشد، به این خاطر ‌که به صورت کلی حس امید، حس خوبی است. ولی در حرفه معامله‌ گری می­تواند کشنده باشد. امید بدین معنی است که شخص انتظار دارد که اتفاقی بالاخره بیفتد. زمانی که معامله ‌گر تحت تأثیر حس امید معامله می ‌کند، اغلب به این نتیجه می‌رسد که حتما سود می‌کند. شاید این حس موجب گردد تا معامله ‌گر دستور حد ضرر را تغییر دهد. چراکه امید دارد که بازار به نفع او تغییر می‌کند. حس امید می‌تواند به حس طمع تغییر یابد و معامله‌ گر به سودهای سریع یا غیر واقعی امیدوار شود. در حقیقت زمانی که معامله سود خوبی دارد، به امید سودهای بیشتر از بستن آن خودداری می‌کند! این که تریدر امیدوار باشد هر معامله‌ای که باز می‌کند با سود بسته خواهد شد، دیدگاه غلطی است. تریدری که به یک معامله امید دارد، چنانچه با زیان از بازار خارج شود، دچار سرخوردگی می شود. ناراحتی، خشم و پشیمانی از پیامدهای امید واهی است. تریدر باید همواره دیدگاه واقع ‌بینانه داشته باشد و کاملا درک کند که هر معامله ‌ای قرار نیست در بهترین سناریو به اتمام برسد در عملکرد معامله‌ گران موفق و حرفه‌ای همیشه هردو نتیجه سود و زیان را شاهد هستیم پس نتیجه می­گیریم این برآیند معاملات است تعیین کننده میزان موفقیت در بازار است.

طمع برای سود

طمع برای سود

همه ما معنی طمع را می­دانیم و گاهی با آن موجه هم شدیم. در واقع طمع، تمایل بیش از حد انسان به تصاحب پول یا ثروت است. در معاملات، طمع از موارد فریبنده در تصمیم گیری‌ها برای معاملات است. بدین شکل که تریدر خواسته غیر واقعی از معاملات داشته باشد. چنانچه شما هم در حین فعالیت در بازار احساس کنید که از معامله انتظار سود غیرمعمولی دارید و یا قصد دارید سود خوبی را در زمان کم به دست آورید، اطمینان داشته باشید که طمع به سراغ شما آمده است. از اولین پیامدهای طمع، تغییر حجم معاملات است، بدین صورت که شما ریسک معاملات را افزایش می‌دهید. تشخیص چنین حسی کار آسانی نیست، چنانچه حس کردید مشکلی با افزایش ریسک معاملات ندارید، بدانید که طمع باعث زیان و ضرر شما خواهد شد.

هر چقدر هم که استراتژی شما سفت و سخت باشد، حس طمع می‌تواند شما را متقاعد کند که سیستم معاملاتی و استراتژی معاملاتی خود را بی خیال شوید! هر چند حرف زدن از تشخیص طمع کار آسانی است، ولی در عمل شاید معامله ‌گر حتی متوجه این حس هم نباشد. خروج از معامله‌‌ای که سود خوبی را نشان می‌دهد، کار آسانی نیست. در واقع معامله را باید دقیقا زمانی بست که سود خوبی دارد و وضعیت معامله هم امیدوار کننده است. بسیاری از معامله‌ گرانی که با سود کم تری از بازار خارج می‌شوند، افرادی هستند که معامله را بیش از حد معمول باز نگه داشته‌اند، حد سود را تغییر داده‌ اند و یا اهداف غیر واقعی برای معامله تعیین کرده‌اند. همه این عوامل نتیجه حس طمع است. مطلب مرتبط: فارکس چیست؟

ترس از دست دادن سرمایه

تمامی معامله‌ گران حرفه‌ای و تازه کار در دوره‌ای از کار خود ترس را حس می‌کنند. ترس می‌تواند اثرات خوب و بد داشته باشد، بر خلاف حس طمع که همواره به ضرر معامله ‌گر خواهد بود. ترس حس قوی ‌تری است. در واقع ترس یک واکنش غریزی برای حفظ بقاست. ترس از دست دادن سرمایه موجب می‌شود تا معامله ‌گر در همه معاملات خود از حد ضرر استفاده نماید که در این مورد به نفع تریدر است. در عین حال به ضرر تریدر هم تمام شود. تریدری که ترس دارد احتمالا از ورود به بازار خودداری می‌کند و فرصت‌‌ها را از دست می‌دهد.اما راهکار ما در جهت کنترل ترس برای شما چیست؟ ابتدا باید درک کنید که معامله قبلی شما تاثیری بر نتیجه معامله بعدی ندارد. و دوم این که باید میزان حجم معامله‌ای که با آن راحت هستید را پیدا کنید. گوش دادن به اخبار یا گزارش‌‌های اقتصادی هم می‌تواند معامله ‌گران را بترساند. در واقع بررسی اخبار و گزارش‌‌های اقتصادی بسیار لازم است، ولی چنین اطلاعاتی برای ورود لحظه ‌ای به بازار یا بستن معاملات فعلی کاربردی ندارند.

پیشمانی از نتیجه

پیشمانی از نتیجه

حس پشیمانی وقتی به سراغ معامله ‌گر می‌آید که معامله‌ای را با زیان بسته باشد و یا این ‌که فرصت معاملاتی خوبی را از دست داده باشد. معامله ‌گران مبتدی بیش از حد به معاملات قبلی خود تمرکز می‌کنند. یک تریدر باید این را در نظر داشته باشد که هیچ ‌گاه دو معامله یکسان نیستند، از همین روی توجه بیش از حد به معاملات قبلی کار سودمندی نیست. شما هیچ وقت قادر نیستید نتیجه معاملات قبلی خود را عوض کنید، ولی می‌توانید با ارزیابی آن‌ها از اشتباهاتی که پیش از این انجام داده‌ اید، خودداری نمایید. یک ترید برای موفق شدن در بازار باید در لحظه زندگی کند و روی معاملات آینده تمرکز کند تا فکر کردن به فرصت‌های از دست رفته. مطالعه کنید: بهترین میزان سرمایه برای ورود به فارکس چقدر است

احساس جاماندگی از بازار

احساس جاماندگی از نتیجه سودهای از دست رفته یکی دیگر از مواردی است که در مبحث کنترل احساسات در ترید جای می‌گیرد. به بیان دیگر احساس جاماندگی از بازار موجب می‌شود که تصمیمات ما محدودتر شود و بخواهیم خودمان را قانع کنیم که همچنان فلان جفت ارز ارزش معامله خرید یا فروش را دارد و این در حالی باشد که اگر این جفت در شرایط مساعدی از لحاظ روانشناسی یا تحلیل‌های منطقی بازار نباشد، ما با هر معامله‌­ای که روی این جفت ارز انجام می­‌دهیک متحمل ضرر کلانی می­شویم. این را در نظر داشته باشید که فرصت‌های سرمایه گذاری و خرید و فروش همواره در بازارهای مالی وجود دارند و اصلا نباید فکر کنیم که اگر موقعیتی را از دست دادیم دیگر فرصت مناسبی پیدا نخواهیم کرد و چرا از افرادی که سرمایه گذاری های پرسودی دارند عقب تر هستیم!

احساس جاماندگی از بازار

چکیده­ ای از موارد پیشنهادی برای کنترل احساسات در ترید

در صورتی که ادعا دارید که یک تریدر حرفه‌ای هستید، باید بدانید که این بازار قطعا همیشه رو به رشد و صعودی نخواهد بود. و بر اساس شرایط این روند تغییر کرده و در برخی مواقع نزولی هم می‌شود. حال اگر شما وارد این بازار هیجانی شده‌اید، چند مورد برای کنترل احساسات در معامله گری و در نتیجه بدست آوردن سود بیشتر به شما توصیه می‌شود:

  • در قدم اول باید بدانید که از درگیر شدن احساسات خود جلوگیری کرده و هیچ معامله‌ای را به طور کاملا احساسی انجام ندهید. همیشه و قبل از هر حرکت باید بازار را به طور کامل و دائم رصد نمایید.
  • شاخص‌های فاندامنتال و اخبار مربوط به آن را به طور کامل بررسی کرده و در جریان کامل آن باشید. دقت کرده و تیزبین باشید تا بتوانید به موقع فرصت‌ها را شناسایی و از آنها به بهترین شکل ممکن استفاده نمایید.
  • در صورتی که احساس کردید باید کمی از بازار فارغ شوید پس آن زمان باید از آن دور شده و ذهن خود را مشغول و معطوف کار دیگری کنید. این کار باعث می‌شود تا ذهن شما باز شده و با برگشت مجدد دقت و ریزبینی بیشتری داشته باشد.
  • در نهایت هر زمان که فرصت خوبی برای انجام معاملاتی که در نظر دارید پیدا کردید، با در نظر گرفتن تمام نکات، معامله خود را انجام دهید.

نکات کنترل احساسات در ترید

هشت نکته طلایی کنترل احساسات در ترید

  • با احساسات خود مقابله کرده و طمع نکنید.
  • ورزش کنید و انرژی درونی خود را از این طریق کنترل کنید.
  • کارها را تقسیم بندی کرده و اولویت ها را در ذهن داشته باشید و در نهایت مدیریت زمان را فراموش نکنید.
  • از ضرر نترسید زیرا می‌تواند فرصتی برای یادگیری بیشتر باشد.
  • برنامه ریزی کنید و زمانی را حتما برای استراحت در نظر بگیرید.
  • نباید منبع درآمد اصلی خود را از معاملات در نظر بگیرید.
  • زمان مشخصی را برای انجام معاملات انتخاب نمایید زیرا این موضوع خود به کار شما نظم می‌دهد.
  • همیشه به دنبال یادگیری مسائل و موارد مختلف و جدید در این عرصه باشید و سطح اطلاعات خود را بالا ببرید.

نتبجه گیری

در این مقاله با تعدادی از تاثیرگذارترین موارد در نتیجه معاملات آشنا شدیم و به این نتیجه رسیدیم که لازمه کنترل و بهبود شرایط، شناخت هر فرد نسبت به قابلیت‌ها و احساسات خود در جریان هیجانات است. هر فردی متناسب با خلقیات و استعداد‌هایی که دراد میتواند در حرفه‌ای کسب درآمد کند اما مسئله مهم این است که برخلاف تبلیغات گسترده برای تریدر شدن، خیلی از افراد جامعه بدون شناخت از استعداد هایشان بدون تحقیق قدم در مسیر ترید می‌گذارند و درصورتی که موفقیتی کسب نکنند، سایر اطرافیان خود را نیز نسبت به این حرفه منصرف میکنند. تیم زدبورس در این مسیر با ارائه خدماتی چون مشاوره تلفنی و آنلاین، پشتیبانی 24 ساعته ، ارائه وبینارهای فارکس و اخبار فارکس از معتبر ترین سایت‌های بین المللی ، سیگنال فارکس و نقطه زنی‌های حرفه‌ای توسط تریدرهای با سابقه ی تیم و آموزش فارکس اصولی و حرفه‌ای بازار با شما هم قدم است تا ضمن شناخت توانایی خود برای حضور در بازار، بهترین خدمات را دریافت کنید و از هر لحظه حضور در کنار تیم ما سود ببرید.

رایج ترین اشتباهات در بازارهای مالی بین المللی

اشتباهات معامله گران در بازارهای مالی می تواند بسیار ضرر ده از نظر مالی و روحی باشد و معامله گر را دچار سرخوردگی کند. ما در این مقاله به چندین مورد از رایج ترین این موارد اشاره می کنیم.

۱. معامله بدون برنامه ریزی

برای اینکه به شما در رسیدن به هدف خود کمک کنم، برای تبدیل شدن به یک معامله گر بسیار سودآور در فارکس، شما به یک برنامه معامله گری و یک رویدادنگار معاملات نیاز دارید.

این می‌ تواند یک طرح ساده از شرایط ورود و خروج شما و قوانین مدیریت ریسک باشد، و باید هر جایی که می‌ توانید به آن مراجعه کنید، ثبت کنید و پیشرفت خود را بررسی کنید. برنامه معامله گری شما و رویدادنگار فارکس شما، بهترین دوست شما خواهد بود و رویدادنگار شما مانند یک مربی شخصی ساختگی خواهد بود که شما را به ماموریت خود معطوف خواهد کرد، زمانی که نیروهای بازار شما را دیوانه می‌ کنند.

۲. قرارندادن حد ضرر

معامله گری بدون حد ضرر معادل با تمیز کردن پنجره‌ های طبقه بالا ساختمان امپایر استیت بدون مهار است.مطمئنا روزهایی وجود خواهد داشت که شما قادر به انجام کار و تمیز کردن پنجره ها خواهید بود، اما زمانی سقوط می کنید. همیشه تصمیمات درست را اتخاذ نخواهید کرد. و این کاملا طبیعی است. اما برای اینکه مطمئن شوید که بعد از ضرر، یک روز دیگر نیز قادر به زنده ماندن و مبارزه هستید، نیاز به یک نقطه حد ضرر است.

اشتباهات معامله گران

۳. معاملات انتقام جویانه

گاهی اوقات معاملات انتقام جویانه، دو برابر یا حتی سه برابر اندازه پوزیشن معامله ی باخت قبلی می باشد. معامله گران انتقام جو این کار را با این امید انجام می‌ دهند که این حساب با سرعت هرچه بیشتر به مناطق مثبت باز گردد. به جای معامله گری انتقام جویانه، تلاش‌ ها و انرژی خود را روی تجزیه و تحلیل آنچه که اشتباه کردید، متمرکز کنید و آنچه را که می‌ توانید برای بهبود معامله بعدی خود انجام دهید را مشخص کنید.

۴. اجازه به ادامه ی ضرر

یکی دیگر از اشتباهات معامله گران در فارکس انجام می دهند این است که به معامله خود، به جای اینکه ضرر را سریعا متوقف کنند، اجازه میدهند تا تمام مسیر خود تا حد ضرر را سپری کند.

اگر به معاملات بازنده خود اجازه ادامه حرکت دهید و معاملات سودآور خود را زودهنگام متوقف سازید، شما با بازندگانی که بزرگ‌ تر از برندگان هستند، سر و کار خواهید داشت. این دقیقا به ضرر شما است.

۵. داشتن انتظارات عجیب

داشتن اهداف در معامله گری می‌ تواند به شما کمک کند تا با انگیزه و با انضباط بمانید. بدون آن‌ ها، چگونه باید بازی خود را ادامه دهید؟ اما همانطور که در مقاله خود در مورد تعیین اهداف کارساز اشاره کردم، مهم است که اطمینان حاصل کنیم که این انتظارات واقع‌ بینانه هستند.

نکته مهم این است که شما انتظارات و اهداف واقع‌ بینانه را تعیین کنید، و در عین حال گام‌ های مشخصی بردارید تا بتوانید به این اهداف دست یابید.

با اعتراف به اشتباهات و خطاهای خود، شما در حال حاضر یک قدم نزدیک‌ تر به تبدیل شدن به یک معامله گر بهتر هستید حالا وقت آن است که از آن‌ ها یاد بگیریم و آن عادت‌ های بد معامله گری را به عادات خوب تبدیل کنیم.

روانشناسی معامله گری در بازار های مالی

روانشناسی معامله در بازار های مالی

همواره خرید و فروش در بازارهای سرمایه با مسائل گوناگون روانشناسی همراه بوده و عدم اطلاع و درک درست از این مقوله، سبب بروز مشکلات فراوانی برای فرد معامله گر (تریدر) خواهد شد.

بسیاری از افراد علی رغم استفاده از روش های صحیح تحلیل تکنیکال، کارنامه موفقی در پایان سال از خود بجای نمی گذارند و یا حتی پس از ضررهای متوالی دچار آسیب های شدید روحی و فکری می گردند. شاید بارها از بسیاری از تریدرها شنیده باشید که در زمان انجام معاملات در سود بوده اند ولی در پایان با ضرر آن معامله را به اتمام رسانده اند بدون اینکه دلیل این اتفاق را بدانند.

راه حل این مسئله در شناخت و اجرای قوانین روانشناسی معامله است. همه ی ما در زندگی روزمره ی خود با موارد بسیاری مواجه می شویم که به طور اکتسابی یاد گرفته ایم که چگونه آن ها را مدیریت کنیم، اما بدلیل نداشتن ارتباط مستقیم با پول در معاملات مالی توان مدیریت خود را از دست می دهیم و به مشکلات متعددی برخورد می کنیم. در چنین شرایطی است که برخلاف دانش تحلیلی خود، هرآنچه انجام می دهیم بازهم نمی توانیم به سود مناسبی دست پیدا کنیم. درحالی که مشاهده می کنیم در همان بازار، در همان زمان و در همان محدوده قیمت، تریدرهای دیگر سودهای بسیار خوبی نصیب خود می کنند.

شاید از خود بپرسید که چرا با وجود اینکه دانش تحلیلی بالایی دارید، نمی توانید مثل سایر تریدرها از بازار بهره ببرید؟ برای پاسخ به این سوال باید ابتدا با مفهوم روانشناسی آشنایی داشته باشید.

روانشناسی چیست؟

اساسا روانشناسی دانشی است که به بررسی رفتار و فرآیندهای روانی می‌پردازد. هر دانشی دارای اهدافی مشخص است که دانشمند به دنبال دستیابی به آن هستند. بنابر این اهداف اساسی دانش روان‌شناسی را می توان در پیش‌بینی، توصیف، تبیین و کنترل رفتار خلاصه کرد.

بر همین اساس، زمانی که در مورد روانشناسی معامله گران صحبت می کنیم، در واقع هدف ما بررسی و آنالیز مکانیزم ها و الگوهای رفتاری آن هاست. در قدم اول، الگوهای رفتاری آن ها را توصیف می کنیم. سپس با استفاده از توصیف ارائه شده، پیش بینی می کنیم که تریدرها در زمان های خاص چه رفتاری از خود در بازار نشان می دهند؟

فقط در این صورت است که می توانید الگوهای رفتاری غلط را شناسایی کنید و در جهت رفع آن الگوهای اشتباه اقدام کنید. با توجه به گستردگی مبحث روانشناسی، نمی توان انتظار داشت که مرکز تحقیقات بلاک چین که هدف اصلی آن تحقیق، آموزش، سرمایه گذاری و کمک به جامعه تریدر است، به بررسی تخصصی و عمیق الگوهای رفتاری بپردازد. اما، ذکر این نکته حائز اهمیت است که بسیاری از الگوهای رفتاری اشتباه تریدرها، از روش زندگی آن ها در کودکی تا جوانی ریشه می گیرد و تصحیح این الگو ها نیازمند رعایت اصول و داشتن انظباط شدید از سوی خود تریدر است.

اهمیت روانشناسی در معامله گری (ترید)

هنگامی که بازار را از دید تکنیکالی بررسی می کنید، راهکارهای تصحیح اشتباهات آسان به نظر می رسد، مثلا معامله ای را در نظر بگیرید که سریع از آن خارج شده اید، کافیست با بررسی عوامل تکنیکالی، دلایل خروج خود را دوباره بررسی کنید، از اندیکانور ها و اسیلاتورهای متفاوتی استفاده کنید و به مرور زمان نقطه ی خروج خود را در جای بهتری انتخاب کنید. اما شرایطی ایجاد می شود که با وجود داشتن بهترین استراتژی های معاملاتی بازهم معاملات شما سودآور نیست. راه حل این مشکل در درون خودتان قرار دارد، شما با دشمنی زیرک مواجه هستید، این دشمن همان روان شماست.

به همین علت است که برطرف کردن مشکلات فکری کار چندان ساده ای نیست. چرا که مشکل اصلی در غالب تعصب ها و موارد پیش پا افتاده پنهان گشته است. البته این پنهان شدن جزئی از سیستم دفاع روانی افراد در برابر آسیب پذیری به حساب می آید، با این حال در زمان های خاص آسیب فراوانی سرخوردگی در معامله گری به افراد وارد می کند. نکته دیگر این است که روان افراد توسط احساسات آن ها کنترل می شود. درواقع رابطه تنگاتنگی میان احساسات، روان افراد و الگوهای رفتاری آن ها وجود دارد. پس می توان پیش بینی کرد که اگر شما برروی کنترل احساسات خود تسلط پیدا کنید، معاملات بهتری را نسبت به قبل انجام خواهید داد.

از آنجایی که در هنگام انجام معامله تمام احساسات افراد نظیر خشم، عصبانیت، ترس و امید به اوج خود می رسند، کنترل این احساسات نقش بسزایی در موفقیت تریدرها ایفا می کند. از سوی دیگر طمع، نداشتن سرعت عمل و اعتماد به نفس بالا از جمله احساسات مخربی است که معامله گر را به ورطه ی نابودی در بازارهای مالی می کشاند. بنابر این دانستن نقاط ضعف الگوهای رفتاری و کنترل احساسات، از ضررهای سنگین و ورشکستگی تریدرها جلوگیری می کند.

احساسات در معامله گری

چرخه احساسات در معامله گری

بطور کلی 6 احساس غالب در تریدها وجود دارد که در ادامه به بررسی هر یک می پردازیم:

احساس هیجان و اظطراب:هر گونه احساس برانگیزاننده، در زمانی انجام معامله، نشانه ای است که شما قسمتی از راه را اشتباه رفته اید. در واقع زمانی که در معاملات خود مضطرب هستید معمولا بیانگر این است که قوانین معاملاتی خود را نقض کرده اید، پوزیشن خرید یا فروشی به اشتباه گرفته اید و یا نباید آن معامله را انجام می دادید. در این حالت اگرسطح هیجانات خود را بررسی کنید و از خود بپرسید که چرا احساس اضطراب یا هیجان دارم، این کار به شما کمک می کند تا از معاملاتی که از همان اول نباید واردش می شدید، خارج شوید.

احساس ترس:

ترس یکی از احساسات رایج در بین معامله گران است. احساس ترس به اشکال مختلفی در بین معامله گران وجود دارد، و می تواند دلیل بسیاري از اشتباهات رایج معامله گري باشد. ترس زمانی ایجاد می شود که معامله گر وارد زیان شده باشد. ترس از ضرر کردن سبب می شود که معامله گر ضرر خود را با تاخیر شناسایی کند، و متعاقب آن ضرر بیشتری متحمل شود. همچنین ترس از بازگشت سود باعث می شود که معامله گران از معاملات خود خیلی سریع خارج شوند و به سود مطلوب خود نرسند.

در هنگامی که معامله ای وارد ضرر می شود، معامله گر باید تلاش کند که وضعیت خود را بهبود ببخشد و بجای اینکه خود را سرزنش و ملامت کند هر چه زودتر به دنبال راهکاری برای ضرر کمتر باشد. با این حال انجام اقدامات بی نظم، سریع و بدون برنامه ریزی مناسب نیستند . اقدامات باید منطقی و به تدریج در راه رسیدن به خروج از بحران باشد. معامله گر نباید وحشت کند و سریعا برای جبران ضرر خود معامله دیگری را بدون برنامه ریزی شروع کند، چراکه تکرار این اتفاق سبب از بین رفتن سرمایه افراد خواهد شد.

احساس طمع:

طمع حس غالب افرادیست که وارد بازارهای مالی می شوند. اگر شما در زندگی روزمره خود بیش از حد محتاط هستید، قاعدتا فرصت های زیادی را در معاملات سودآور بازار از دست خواهید داد، بنابراین بهتر است که وارد بازارهای مالی نشوید، چرا که بازارهای مالی ریسک پذیری خاص خود را می طلبد. طمع جزو ذات انسان است و در برخی اوقات باعث می شود تا وارد معاملاتی شویم که جز ضرر چیزی برای ما به همراه ندارد. همچنین طبع سبب چشم پوشی معامله گران بر اصول مدیریت ریسک و سرمایه می شود و ذهنیت قماربازي در معامله گران را تقویت می کند که در نتیجه آن معامله گري بدون توجه به قوانین اصولی و بر مبناي احساسات نادرست اتفاق می افتد.

احساس امید:

امید به کسب سود بیشتر یکی دیگر از احساسات محرک معامله گران است. اگر به زنجیره احساسات یک تریدر دقت کنیم، در می یابیم که احساس امید، طمع و ترس معمولا پشت سر هم بوجود می آیند. تریدرهایی که در معاملات خود در ضرر هستند، نشانه هایی از امید را در خود مشاهده می کنند، این تریدرها به معاملات خود فرصت بیشتري می دهند چرا که امید دارند که جهت حرکت قیمت تغییر می کند و وارد سود می شوند. با این حال اگر امید و انتظار معامله گران از حدی بیشتر شود، توانایی تحلیل درست و درک شرایط موجود از بین می رود، به طوری که معامله گران تصور می کنند می توان به سود های کلان در مدت کوتاهی دست یافت.

مثال دیگر از امید زمانی است که معامله گر براي جبران ضررهای خود وارد معاملاتی می شود که با استراتژی معاملاتیش انطباق ندارد. بنابر این امید و انتظار باید به صورت معقول و منطقی در نظر گرفته شود تا قابل دستیابی باشد، لذا انتظار بی جا و رویاپردازانه نتیجه ای جز نابودی و شکست نخواهد داشت.

اصولا امید داشتن در موارد زیر بسیار اهمیت دارد:

  1. امید در زمان ورود به بازار : معامله گران به امید کسب سود وارد بازارهای مالی می شوند و اگر چنین امیدی در ابتدای ورود به بازار وجود نداشته باشد مطمئنا انگیزه ای جهت ورود به بازار وجود نخواهد داشت.
  2. امید در زمان ضرر کردن : بدترین شکل احساس امیدواری این است که معامله گر وقتی در ضرر است به تغییر روند قیمت امیدوار باشد و بدون رعایت حدضرر اقدام به نگه داری دارایی خود کند.

احساس خستگی:

درست است که خستگی بیشتر به عنوان یک وضعیت جسمی به حساب می آید، اما می توان آن را به نوعی در طبقه بندی احساسات قرار داد. احساس خستگی سبب می شود تا تمرکز تریدرها به پایین ترین حد ممکن برسد.

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که بارها در یک جفت ارز اقدام به پوزیشن گیري کرده باشید بدون آنکه بدانید دنبال چه بوده اید و یا شرایط ورود به یک معامله را بدلیل حواس پرتی از دست داده اید، تمامی این ها نشان دهنده ی پایین بودن تمرکز است که در نتیجه خستگی بوجود می آید. بر همین اساس پیشنهاد می کنیم که در ابتدا اولویت های خود را مشخص کنید و در حین معامله همه ی فعالیت های جانبی را کنار بگذارید.

احساس نا امیدي:

نا امیدي اغلب به دلیل احساسات اشتباهی که در فوق اشاره شد بوجود می آید. درواقع هنگامی که معامله گران معامله اي را از دست می دهند، هیجانات بر آن ها غلبه می کند تا پوزیشن دیگری برای ورود به معامله پیدا کنند، در این حالت استراتژی معاملاتی خود را فراموش کرده و پوزیشن اشتباهی انتخاب می کنند که سبب ضرر کردن آن ها می شود، در نتیجه احساس نا امیدی و سرخوردگی به سراقشان می آید که این احساس نا امیدی تمام الگوهای رفتاری اشتباه را تشدید خواهد کرد.

نتیجه گیری

احتمالا هر تریدری می داند که آشنایی با مباحث روانشناسی اثرات بزرگی بر روي عملکرد معاملاتیش خواهد داشت. با این وجود احساسات از راه هاي بسیار پیچیده اي تصمیمات معامله گري را تحت تاثیر قرار می دهند و در نگاه اول چندان واضح به نظر نمی رسند. واضح ترین مسئله ی نشان دهنده تسلط ترس بر تصمیمات معامله گري شما این است که در پیاده سازی نقشه معاملاتی خود دچار شک و تردید می شوید.

اگر متوجه شدید که با وجود شرایط مناسب برای ورود به یک معامله، بطور مداوم فرصت هاي معاملاتی خود را از دست می دهید، باید تلاش کنید تا ریسک پذیری خود را بالا ببرید. از بین بردن امکان به خطر انداختن پول و کاهش سطح ریسک سرمایه، معمولا به شما کمک می کند تا اشتباهات ناشی از ترس را در معاملات خود کاهش دهید اعتماد به نفس لازم را بدست آوردید.

همچنین قوانین خود براي ورود به معامله را مکتوب کنید و به صورت یک چک لیست قبل از ورود به معامله آنها را یک به یک چک کنید، این کار نیز کمک می کند تا ترس از ورود به معامله را از بین ببرید اگر شما درباره کیفیت استراتژی معاملاتی خود دچار خوش بینی مفرط باشید، احتمالا تعداد معاملات بیشتری را انجام خواهید داد و حواستان به این نکته نیست که امکان دارد معامله ها شکست هم بخورند. از این گذشته، معامله گرانی که سرمایه کمتری دارند، احتمال بیشتری وجود دارد تا در یک معامله پر ریسک شرکت کنند، چرا که می خواهند با انجام آن معامله ی پر ریسک میزان سرمایه خود را افزایش دهند. در این فرآیند احساسات غالب عبارتند از طمع و اعتماد بنفس بیش از حد و نادانی!

بهترین روش، کاهش حجم معامله، ایجاد سبد خرید و رعایت اصول مدیریت ریسک براي جلوگیری از افت زیاد سرمایه است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.