تفاومت سیستم های معاملاتی و استراتژی معاملاتی
امروز میخواهیم تقاوت سیستم معاملاتی و استراتژی معاملاتی بهتون بگیم
که خیلی موضوع مهمی هست و خیلی از تریدهای تازه کار و شاید حتی حرفهای تفاوت این دو نمیدونن،
حتما این مطلب تا انتها بخونید.
سیستم های معاملاتی به اینگونه هستند که اکثر تریدر ها در گوگل سرچ میکنند، که چه زمان
یک سهامی را بخرند یا در باینری آپشن BUY و برعکس چه زمانی بفروشند یا در باینری آپشن SELL بزنند.
در واقع اینکه با یک جفت ارز یا یک سهام در چارت چیکار کنیم ، سیستم های معاملاتی می گویند.
اما استراتژی معاملاتی خیلی کامل تر هست و جزئیات بیشتری داره ، که شامل، سیستم مدیرت ریسک،
میزان زمانی برای ترید کردن میزارید چقدر باشد ؟، در چه ساعاتی ترید کنید؟،
رواشناسی ترید و در کدام بازر ها ترید کنید ؟ (بازار آمریکا ویا بازار اروپا) و چیزهای دیگر را شامل میشود
هر کسی که سیستم های معاملاتی را یاد بگیرد باید در کنار فاکتور های قبلی که گفتیم قرار بدهد و
استراتژی مناسب را طراحی کند. این استراتژی ها برای شرایط مختلف بازار متفاوت است و نیاز به آموزش دارد،
تا بتوانید یک استراتژی معاملاتی درست طراحی کنید برای شرایطهای مختلف بازار از آن استفاده کنید
استراتژی معاملاتی به شما میگه که چه زمان وارد بازار شید چه زمان خارج شید،
چه تایم فریمی ترید کنید و خیلی چیزهای دیگر را به شما میگه نه سیستم معاملاتی .
موضوع دیگریای که باید بدانید این هست که چه سبک معاملاتی را انتخاب می کنید،
مثلا سیستم های معاملاتی اندیکاتوری یا استراتژی معاملاتی اندیکاتوری.
سبک های اندیکاتوی درواقع روند محور هستند ، روند را به شما نشان میدهند،
اما نمیتونن به خوبی پایان روند را به شما نشان دهند. یعنی اینکه سیستم اندیکاتوری به شما میگه که این روند ادامه دارد یا خیر.
اما سیستم های پرایس اکشن بر خلاف سیستم های اندیکاتوری هستند ، به این صورت که
آخر روند رو به شما نمایش میدهند. به خاطر داشته باشید که سیستم های پرایس اکشنی هم هست که
هم سو با روند حرکت میکنند اما اکثر آن ها انتهای روند رو نشون میدهند ،
همانند واگراییها، واگرایی های انتهای روند را به شما نشان میدهند و شما باید بر خلاف آن ترید کنید. خیلی مهم هست که تفاوت این دو تا سبک را بدونید.
سیستم های معاملاتی حداقل باید دو نکته را به شما نشان دهند:
1- روند کلی بازار به چه شکل است.یعنی اینکه به شما بگه که بازار صعودی هست یا نزولی (حداقل در آن تایم فریمی که هستید روند بازار و بگه )
دومین نکتهای که باید به شما بگه ماشه چکانی هست یعنی اینکه به شما بگه در زمان خاص وارد بازار بشین را ماشه چکانی میگن اینکه به شما بگه اگر و یا حدودا این اتفاق افتاد وارد بشین نداریم سیستم معاملاتی درست، باید زمان دقیق ورود به بازار و به شما بگه. در تحلیل تکنیکال حدود نداریم و این بازار، بازار شکار لحظههای میباشد
نکته دیگری که باید به آن توجه کنید سیستم های معاملاتی تک تایم فریم یا سینگل هستند
که این روش قدیمی هستند.
یعنی برای سیگنال گیری نیاز نیست تایم فریم های بالا یا پایین تری را چک کنید.
اما در سیستم های معاملاتی جدید که مالتی تایم فریم هستند شما باید حداقل 5 تایم فریم رو چک کنید،
تا بتوانید از آن ها سیگنال درست بگیرید.
نکته آخری باید به آن دقت کنید این هست که خیلی از دوست پکیج هایی رو خریداری میکنند،
یک الی دو ساعت هست و در این یک ساعت، دو سیستم معاملاتی را برایشان توضیح میدهند و انتظار دارند،
که با این دو سیستم معاملاتی بتوانند در هر شرایط بازار ترید کنند ! در صورتی که اینگونه نیست خیلی مهم است که به شما،
استراتژی معاملاتی و استراتژی سازی را توضیح دهند که بتوانید استراتژی طراحی کنید و جزئیات بازار را به شما توضیح بدهند.
زمانی که میخواهید پکیج یا دوره ای رو تهیه کنید حتما به سر فصل های اون دوره دقت کنید تا کامل و اصولی باشه و در هر استراتژی معاملات شرایط بازار
شما بتوانید به سود برسید.
در آخر مشاوران تیم پاورآپ ترید در کنار شما هستند تا شما هر مشکل یا سوالی دارید به شما پاسخ دهند.
استراتژی معاملاتی چیست؟
استراتژی معاملاتی میتواند ساده یا پیچیده باشد و برای طراحی آن، مسائلی از قبیل سبک سرمایهگذاری (سرمایهگذاری استراتژی معاملات رشدی یا ارزشی)، ارزش بازار، تحلیل تکنیکال، شاخصهای بنیادی، صنایع خاص، تنوع سبد سرمایهگذاری، مدتزمان سرمایهگذاری، ریسکپذیری، اهرم مالی و غیره در نظر گرفته شود.
نکته: استراتژی معاملاتی باید بر مبنای دادههای عینی و تجزیهوتحلیل بیطرفانه تنظیم شود و معاملهگر کاملا به آن پایبند باشد. در عین حال، این استراتژی باید انعطافپذیری لازم را داشته باشد و بتوان در شرایط مختلف، آن را بازبینی کرد و در صورت لزوم، بخشهایی از آن را تغییر داد.
انواع استراتژیهای معاملاتی
استراتژیهای معاملاتی انواع مختلفی دارند، اما اکثرشان بر مبنای تحلیل تکنیکال یا بنیادی طراحی میشوند. چیزی که بین استراتژیهای معاملاتی مشترک است این است که همه آنها به اطلاعات و دادههای قابلسنجش تکیه دارند و امکان ارزیابی دقیق آنها بر مبنای اطلاعات تاریخی وجود دارد. به زبان خودمانی، استراتژی معاملاتی نباید به چیزهایی مثل احساسات شخصی، توصیه دیگران، سیگنال خرید یا فروش تحلیلگران معروف، رمل و اسطرلاب و چیزهایی از این قبیل وابسته باشد و بنیان آن باید مفاهیمی باشد که بشود با عدد و رقم آنها را سنجید و مقایسه کرد.
استراتژیهای مبتنی بر تحلیل تکنیکال
آن دسته از استراتژیهای معاملاتی که بر مبنای تحلیل تکنیکال طراحی میشوند از تعدادی از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال برای تصمیمگیری درمورد خریدوفروش بهره میگیرند. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که همه اطلاعات و دادههای مربوط به سهام و اوراق بهادار دیگر در قیمت خلاصه میشود و قیمت همیشه روند مشخصی دارد.
نمونهای از یک استراتژی معاملاتی مبتنی بر تحلیل تکنیکال میتواند خریدوفروش بر اساس «میانگینهای متحرک» باشد. این استراتژی میتواند از دو میانگین متحرک کوتاهمدت و بلندمدت کمک بگیرد و هر جا که میانگین متحرک کوتاهمدت از میانگین متحرک بلندمدت عبور کند، نشانه خرید (یا فروش) باشد.
استراتژی معاملاتی بر مبنای تحلیل بنیادی
همانطور که میشود حدس زد، بنیان استراتژیهای معاملاتی مبتنی بر تحلیل بنیادی شاخصهای بنیادی است. تحلیلگران بنیادی همواره فهرستی از شاخصهای بنیادی دارند و سهمهای مختلف را بر اساس این فهرست میسنجند تا فرصتهای مناسب برای سرمایهگذاری را پیدا کنند. چنین فهرستی میتواند شامل شاخصهایی از قبیل نسبت «P/E» (پیبهای یا قیمت به سود)، رشد درآمد، رشد سودآوری، نسبت بدهی و غیره باشد.
برای نمونه، تحلیلگر بنیادی ممکن است طبق استراتژی معاملاتی خودش، سهامی را که نسبت «P/E» آنها کمتر از ۷ باشد برای بررسی بیشتر مناسب تشخیص بدهد. در مراحل بعدی، این سهمها باید فیلترهای دیگر، مانند ارزش بازار، رشد فروش و غیره، را پشت سر بگذارند و در نهایت سهمهایی که از همه این فیلترها عبور کرده باشند، برای سرمایهگذاری انتخاب میشوند.
استراتژیهای معاملاتی دیگر (تابلوخوانی و…)
یکی دیگر از انواع استراتژیهای معاملاتی، بهویژه در بازار ایران، بر مبنای «تابلوخوانی» طراحی میشود. همانطور که میدانید، تابلو هر سهمی اطلاعات بسیار زیادی از قبیل حجم معاملات، قیمتهای پیشنهادی خریداران و فروشندگان، حجم معاملات حقیقی و حقوقی، تعداد خریداران حقیقی و حقوقی و بسیاری موارد دیگر را در اختیار معاملهگران میگذارند. بعضی از معاملهگران طبق تجربهای که در طول سالهای معاملهگری به دست آوردهاند، بر مبنای فاکتورهای تابلو استراتژیهای معاملاتی طراحی میکنند که بهویژه برای معاملات کوتاهمدت کاربرد دارد.
نمونهای از این نوع استراتژیهای معاملاتی میتواند این باشد که افزایش ناگهانی حجم خرید یا فروش را شرط اصلی برای خرید یا فروش در نظر بگیرد. در مراحل بعدی این استراتژی، ممکن است به نکتههایی از قبیل ارزش بازار و سرانه خرید حقیقی دقت شود و در نهایت سهم مناسب برای خرید انتخاب شود.
بهترین استراتژی معاملاتی برای معامله در بورس ایران
مطمئن باشید که چنین چیزی وجود ندارد! اگر هم وجود داشته باشد، برای همیشه مناسب نخواهد بود. بهترین استراتژی معاملاتی همانی است که معاملهگر بر مبنای عادات و علایق شخصی و متناسب با درجه ریسکپذیری خودش طراحی میکند و با جزئیات آن بهقدری آشناست که میتواند در شرایط مختلف و در صورت لزوم، گوشهوکنار آن را کمی تغییر بدهد تا استراتژیاش همیشه منطبق با شرایط روز باشد.
اما میشود کلیات یک استراتژی معاملاتی منطقی را در ۳ مرحله زیر خلاصه کرد؛
مراحل طراحی استراتژی معاملاتی در بازار سرمایهگذاری
- قبل از هر چیز باید یک «واچلیست» یا «فهرست سهمهای زیر نظر» تهیه کنیم که معمولا شامل پنجاه الی صد نماد برجسته بازار است. باید دقت کنیم که ارزش بازار نمادهای این فهرست در محدودهای باشد که خودمان مشخص میکنیم. مثلا نماد شرکتهایی را در این فهرست قرار میدهیم که ارزش بازار آنها بالای ۱۰ هزار میلیارد تومان باشد.
نکته: سودآوری مهمترین شاخصی است که میتواند سرمایهگذار را در برابر تلاطمهای بازار سرمایه بیمه کند. شرکتی که سود بسازد و این سود را یا بین سرمایهگذاران تقسیم کند و یا با این سود طرحهای توسعهای خود را پیش ببرد، همواره میتواند گزینه مناسبی برای این فهرست اولیه باشد. اما شرکتی که زیان انباشته بالایی داشته باشد و در آینده نزدیک چشماندازی برای رفع مشکلات اساسی آن وجود نداشته باشد (که متأسفانه نمونههای آن در بورس ایران زیاد است) نباید وارد این فهرست شود. - سپس باید نمادهای این فهرست را از نظر بنیادی بررسی کنیم و ببینیم کدام نمادها شرایط مناسبی برای سرمایهگذاری دارند. این بررسی میتواند شامل مقایسه «P/E»، ارزیابی مقدار فروش ماهانه و سالانه، سنجش رشد مقدار فروش، مقایسه حاشیه سود و شاخصهایی از این قبیل باشد.
- گام نهایی خرید سهام منتخب در قیمت مناسب است. بعد از اینکه سهام مورد نظرمان را انتخاب کردیم، باید تلاش کنیم که این سهمها را در قیمتهای مناسب شکار کنیم. البته استراتژی معاملاتی ما باید امکان خرید پلهای را بدهد؛ به این معنا که باید اصول مدیریت سرمایه را هم در استراتژیمان در نظر داشته باشیم و تمام پولمان را در یک معامله خرج نکنیم و همیشه احتمال بدهیم که قیمت سهام مورد نظرمان ممکن است روزهای بعد پایینتر هم بیاید و فرصت مناسبتری برای خرید در اختیارمان بگذارد.
مزایای داشتن استراتژی برای معاملهگر
هدف اصلی استراتژیهای معاملاتی این است که از سوگیریهای رفتاری در تصمیمگیریهای مالی جلوگیری و سودآوری مناسب و پایدار تضمین شود. به بیان سادهتر، استراتژی معاملات وقتی استراتژی معاملاتی مشخصی داشته باشیم و در تمام شرایط به این استراتژی پایبند بمانیم، خطر تصمیمگیریهای هیجانی تهدیدمان نخواهد کرد.
پس میشود مهمترین مزیتهای پایبندی به استراتژی معاملاتی را اینگونه خلاصه کرد:
- جلوگیری از سوگیری رفتاری در سرمایهگذاری
- خریدوفروش سهام بر مبنایی مشخص
- دوری از خریدوفروش هیجانی
- بازدهی مناسب و پایدار در بلندمدت
معایب نداشتن استراتژی معاملاتی
اگر برای خریدوفروش سهام قاعده مشخصی نداشته باشیم، ممکن است بهراحتی دچار ترس یا طمع شویم و نتوانیم سهمی را بهموقع بخریم و بهموقع بفروشیم. مثلا ممکن است سهمی را در نقطه نامناسبی بخریم و بعد از ۱۵درصد افت، آن را بفروشیم و رشد سهم درست بعد از فروش ما آغاز شود. برعکس، ممکن است سهمی را بخریم و بعد از ۱۰درصد زیان، به امید آغاز روند صعودی، آن را نگه داریم و بهمرور بیشتر و بیشتر در ضرر فرو برویم.
همچنین ممکن است بعد از رسیدن به هدف قیمتی مورد نظر، طمع کنیم و به امید سود بیشتر، سهم را بیش از حد نگه داریم. در این صورت ممکن است بهراحتی تمام سودمان را از دست بدهیم. معایب نداشتن استراتژی را میتوانیم به این صورت خلاصه کنیم:
- تصمیمگیریهای هیجانی و دور از منطق سرمایهگذاری
- عدم شناسایی سود در زمان مناسب و از دست دادن سود
- پایبندنبودن به حد ضرر و افزایش زیان
- بازدهی نامناسب و همراه با نوسان
- و در نهایت، از دست دادن آرامش در زندگی شخصی
جمعبندی
در این مطلب با فلسفه استراتژی معاملاتی آشنا شدیم و دیدیم که میشود استراتژیهای مختلفی برای حضور در بازار سرمایه طراحی کرد. با کلیات یک استراتژی معاملاتی مناسب آشنا شدیم و دیدیم که نداشتن چنین طرحی میتواند به از دست دادن سود، ضرر کردن و حتی از دست دادن آرامش ذهنی منجر شود. بیراه نیست اگر بگوییم درک اهمیت استراتژی معاملاتی از داشتن استراتژی مهمتر است، چون اگر چنین نیازی را درست درک کنیم، حتما به دنبال طراحی استراتژی مناسب خواهیم رفت و همواره استراتژیمان را ارزیابی خواهیم کرد تا بتوانیم آن را با شرایط روز متناسب کنیم.
03. استراتژی های معاملاتی
گاهی اوقات شکست اولیه اینسایدبار انجام می شود اما بلافاصله قیمت برمیگردد، یک شکست نامعتبر ایجاد می کند و درون محدوده کندل مادر بسته می شود. در این حالت یک الگوی Fakey داریم.برای راحتی کار اینطور تصور کنید: الگوی اینسایدبار + .
استراتژی معاملاتی Inside Bar
بعضی از افراد علاقه دارند تا همه چیز را مشکل کنند. اما با ساده ترین روش ها نیز میتوانید در بازارها سود کنید. به شرط آنکه نظم داشته باشید و بعد از یک یا دو بار استاپ خوردن پیاپی استراتژی تان را رها نکنید. یکی از استراتژی هایی �.
استراتژی معاملاتی Pinbar
در هر بازاری شما می توانید الگوهای شمعی ژاپنی یا همان کندل استیک ها را مشاهده کنید. معامله کردن بر اساس کندل استیک ها یکی از روش های مرسوم در بازار است. اما مشکلی در این میان وجود دارد.بعضی از تریدرها فقط و فقط با دیدن یک کند.
استراتژی معاملاتی بر اساس Fake Breakout
شکست های دروغین یا Fake Breakouts همانطور که از نامشان پیداست، شکست هایی هستند که نمی توانند خود را بالاتر از یک سطح مهم (حمایتی یا مقاومتی) تثبیت کنند. در واقع شکست هایی که باعث گول خوردن معامله گران می شوند. این شکست ها را باید ح�.
استراتژی های برگشتی پرایس اکشن
یکی از بهترین و قدرتمندترین روش ها برای استفاده از پرایس اکشن، استفاده از سیگنال های برگشتی است که در بازار ایجاد می شود. سیگنال های پرایس اکشن می توانند نشانه های بازگشت قیمت را به تریدر نشان بدهند. استراتژی های بازگشتی پ.
ترید با پرایس اکشن؛ با تایید یا بدون تایید
به عنوان یک معامله گر پرایس اکشن ما دو راه برای ورود یا خروج از معامله داریم؛ 1- با تایید 2- بدون تایید سیگنال های پرایس اکشن.البته توجه داشته باشید که به هیچ وجه منظور ما این نیست که اگر سیگنال تاییدی پرایس اکشن را دریا.
معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت
سطوح حمایت و مقاومت چیست؟سطوح حمایت و مقاومت در ساده ترین شکل با اتصال نقاط Low کندل ها به یکدیگر و یا اتصال نقاط High کندل ها به یکدیگر شکل میگیرند. خیلی خودتان را گیج نکنید. حمایت ها و مقاومت ها در واقع سطوحی هستند که قیمت پس �.
۴ نکته برای معامله در بازارهای خنثی
بازار همیشه دارای روند است. یا صعودی یا نزولی و یا خنثی. اما حقیقتی که وجود دارد این است که حالت خنثی یا رنج (Sideways) نسبت به روندهای صعودی و نزولی بیشتر دیده میشوند. در شرایط رنج بازار، تریدرهای بیشترین خسارت را به خود و سرمای.
هر گونه کپی برداری از محتوا، تولیدات، شکل و سایر اجزای سایت صرفا با موافقت مکتوب مجاز می باشد
استراتژی معاملاتی چیست؟
مهمترین هدف برای طراحی یک استراتژی معاملاتی، دوری از معاملات احساسی است.
معاملهگران از برای یافتن بهترین نقطه ورود و خروج، زمان معامله، حجم معامله و بقیه موارد موردنیاز برای یک معامله استفاده میکنند.
وظیفه اصلی یک معاملهگر یافتن استراتژی همسو با تفکرات و روانشناسی خود است و این موضوع مشخص نمیشود مگر اینکه مدتی را با آن استراتژی معامله کند. پسازاینکه استراتژی موردنظر خود را یافت باید دائم در حال بهینه کردن آن باشد تا بتواند تغییرات بازار را تشخیص دهد و همواره سود ده بماند.(در ادامه مقاله بهبود روش معامله را هم بخوانید)
در انتخاب و استفاده از استراتژی معاملهگر باید پذیرش این موضوع را نیز داشته باشد که با توجه به اینکه بازارها تغییر میکنند گاهی ممکن است استراتژی نیاز به تغییر اساسی و یا حتی کنار گذاشته شدن دارد.
در زیر انواع استراتژی های معاملاتی در بورس و سایر بازارهای مالی را به شما معرفی میکنیم البته این تقسیمبندی با نظر شخصی خودم ایجادشده و میتواند بسته به نظر هر معاملهگری متفاوت باشد.
انواع استراتژی معاملاتی
استراتژیهای معاملاتی به ۴ دسته تقسیم میشوند:
- ابزار محور(اندیکاتوری، اسیلاتوری)
- محاسباتی
- ترکیبی
۱٫استراتژیهای ابزار محور (اندیکاتوری و اسیلاتوری)
اندیکاتورها و اسیلاتورها مجموعهای از فرمولها و ابزارهای ریاضی هستند که بهصورت خطوط یا اعداد روی نمودار ظاهر میشوند و به تحلیلگر کمک میکنند تا روند بازار را تشخیص دهند.
اندیکاتورها انواع مختلف دارند که در اینجا از بسط این موضوع خودداری میکنم.
در پلتفرمهای معاملاتی اندیکاتورها و اسیلاتورهای زیادی تعبیهشده و هرکدام کار مشخصی انجام میدهند. برای استفاده از آنها معاملهگر باید بهصورت دقیق با طرز کار آن آشنا باشد تا بتواند بهدرستی از آنها استفاده کند.
استفاده از اندیکاتور و تفسیر آن بر روی قیمت کار سادهای است. به همین دلیل است که بسیاری از معاملهگران تازهکار از آن استفاده میکنند.
ولی نکات پنهانی در آن است که باید حتماً به آنها توجه کنید.
درصورتیکه شما از طرفداران استراتژیهای اندیکاتوری هستید، حتماً به نکات زیر توجه کنید:
- اندیکاتورهای با استفاده از اطلاعات گذشته، تفسیری از آینده به شما میدهند و استراتژی معاملات این یعنی خطا. چون هرگونه تفسیری از آینده بر مبنای گذشته با خطا همراه است.
- اکثر اندیکاتورها و اسیلاتورها دارای پارامترهای ورودی هستند مثلاً پارامتر Period در میانگین متحرک و یا Deviation در باندهای بولینجر
این پارامترها مقادیر مختلفی را به خود میگیرند و معاملهگر باید پارامترهای مناسب را برای محصول و تایم معاملاتی خود انتخاب کند. در صورت انتخاب نادرست، معامله با خطا انجام خواهد شد و نتیجه آن زیان است.(در ادامه مقاله نحو ترسیم خطوط حمایت و مقاومت را هم بخوانید)
- اندیکاتور، مشتقی از قیمت است یعنی اندیکاتورها بعد از حرکت قیمت، حرکت میکنند و این موضوع تأخیر در تصمیمگیری را به وجود میآورد.
- استفاده از تعداد زیادی از اندیکاتورها بهمنظور تائید بیشتر، تأخیر در ورود ایجاد میکند و این باعث میشود از حرکت اصلی قیمت جا بمانیم و مقداری از حرکت قیمت را از دست بدهیم
- درصورتیکه بیش از یک اندیکاتور استفاده میکنید، باید حتماً دقت کنید که مفهوم هر اندیکاتور چیست، یا برای چه منظوری استفاده میشود؟
مثلاً: اگر از روی چارت قیمت خود میانگین متحرک و مکدی را دارید، باید بدانید که مکدی از ۲ میانگین متحرک تشکیلشده و اگر از مکدی استراتژی معاملات برای تشخیص روند یا تائید روند استفاده میکنید، توجه داشته باشید هر دو اندیکاتور (اسیلاتور) شما حرف تقریباً مشابهی میزنند. در این صورت شما نهتنها ابزار تأییدی به تحلیل خود اضافه نکردید، بلکه تنها باعث تأخیر در ایجاد سیگنال شدهاید.
(توضیح: از مکدی برای تشخیص واگرایی هم استفاده میشود)
۲٫استراتژی پرایس اکشن
علاقهمندان این سبک، فقط بر روی قیمت تمرکز میکنند و عقیده دارند تمام مفاهیم و احساسات و عملکرد معاملهگران در چارت قیمتی خلاصه میشود. آنها اعتقاد دارند هر ابزاری را روی نمودار بیندازند باعث تأخیر در تصمیمگیری میشود و مقداری از سود را از دست میدهند.
این سبک و استراتژی علاقهمندان بسیاری در سراسر دنیا دارد و ازنظر من هم جزو کاراترین استراتژیهای معاملاتی است.
در پرایس اکشن با حال بازار کارداریم. در این روش سؤال این نیست که چه اتفاقی خواهد افتاد، سؤال اصلی این است که چرا این اتفاق دارد میافتد؟
این روش تحلیل میکند چرا سوینگها در بازار شکل میگیرد، چرا قیمت یک حمایت یا مقاومت را میشکند، یا چرا نمیشکند.
با پاسخ به این سؤالها و سؤالهای بسیار دیگر، رفتار مناسب را برای پاسخ به آن چرا ها، اتخاذ میکنند.
۳٫استراتژیهای محاسباتی
این استراتژیها بر اساس فرمولهای ریاضی ایجاد میشوند و نیازی به تحلیل ندارند.
استراتژیهایی مانند مارتینگل و استراتژی گرید، از این نوع استراتژیها هستند. با جستجوی در اینترنت میتوانید درباره این استراتژیها مطالعه کنید.
این استراتژیها به دلیل سادگی و عدم نیاز به تحلیل، طرفداران زیادی دارد ولی معایبی دارد که در زیر به بیان آنها میپردازیم:
- نیاز به محاسبات سریع دارند و محاسبات دستی معمولاً سرعت و دقت کافی ندارند
- مدیریت سرمایه و مدیریت پوزیشنهای باز در آنها بسیار مهم است و در صورت رعایت نکردن این دو مورد زیانهای سنگینی بهحساب وارد میکند.
- در صورت پذیرفتن ریسک بالا میتوان انتظار سوددهی خوبی از آنها داشت در غیر این صورت من اصطلاح “قلک” را برای آن انتخاب میکنم و در صورت رعایت مدیریت ریسک و سرمایه سختگیرانه میتوان رقم محدودی از آنها انتظار سوددهی داشت.
- بهترین راه برای استفاده از این نوع استراتژیها، استفاده از اکسپرت یا معاملات خودکا ر است که هر معاملهگری توان آن را ندارد.
۴٫استراتژیهای ترکیبی:
این استراتژیها ترکیبی از استراتژیهای فوق هستند که معاملهگر میتواند با سلیقه خود آنها را باهم ترکیب کند. مثلاً میتواند از چند اندیکاتور و یا ابزار خاص در استراتژی پرایس اکشن استفاده کند.
و یا میتواند با تحلیلی که در استراتژی معاملاتی در بورس و سایر بازارهای مالی خود دارد از استراتژیهای محاسباتی استفاده کند.
مثلاً من در یکی از استراتژیهای معاملاتی خودم که بالای ۹۰ درصد صحت معامله دارد (از هر ۱۰۰ معامله ۹۰ تای آن با سود بسته میشود) از استراتژی مارتینگل (محدود) در پوزیشنهای زیان ده خود استفاده میکنم.
استفاده از این روش، یعنی ترکیبی، نیازمند این است که بر همه روشهای فوق مسلط باشید و بتوانید نقطهضعف یک روش را با روش دیگر برطرف کنید.
ما در این مقاله بیشتر مورد انواع استراتژی معاملاتی و تعریف استراتژی معاملاتی چیست پرداختیم، شما میتوانید نظرات و تجربیات خود را در این زمینه با ما و سایر دوستان به اشتراک بگذارید.
جهت مطالعه بیشتر این مطلب را مطالعه کنید.
در اخر به شما علاقه مندان به بازارهای مالی توصیه میکنم دوره استاد موسوی به نام دوره روانشناسي معامله گري را حتما تهیه کنید.
استراتژی معاملاتی بین سطوح حمایت(Support) و مقاومت (Resistance)
سطوح حمایت و مقاومت سطوح قیمت افقی هستند که به طور معمول خطوط افزایش قیمتی را به سایر خطوط افزایش قیمت یا خطوط کاهشی را به خطوط کاهشی دیگر متصل می کنند ، و سطوح افقی را در نمودار قیمت تشکیل می دهند.
سطح حمایت یا مقاومت زمانی شکل می گیرد که عملکرد قیمت بازار معکوس شود و جهت را تغییر دهد و یک قله یا فرورفتگی (نقطه چرخشیswing point ) در بازار ایجاد کند. سطح پشتیبانی و مقاومت می تواند محدوده معاملات را مانند آنچه در نمودار زیر مشاهده می شود ، جدا کند و همچنین می تواند در بازارهای رونددار ( trending) به عنوان ریتریس مارکت ظاهر شود و نقاط چرخشی یا سوینگ (swing) را نشان دهد.
قیمت اغلب با این سطوح حمایت و مقاومت در ارتباط است ، به عبارت دیگر ، آنها تمایل دارند که شامل حرکت قیمت باشند ، البته تا زمانی که قیمت از میان آنها عبور کند.
در نمودار زیر نمونه ای از سطح حمایت و مقاومت حاوی قیمت استراتژی معاملات در محدوده معاملات را مشاهده می کنیم. محدوده معاملاتی محدوده ای است که قیمت بین سطوح حمایت و مقاومت به صورت خطی موازی مانند نمونه ای که در زیر می بینیم قرار می گیرد (قیمت بین سطح حمایت و مقاومت در یک محدوده معاملاتی در نوسان است).
توجه داشته باشید که در نمودار زیر ، قیمت در نهایت شکسته و از محدوده معاملاتی خارج شده و از سطح مقاومت بالاتر رفته است ، سپس هنگامی که به پایین برگشت و سطح مقاومت قدیمی را آزمایش کرد ، پس از آن قیمت همان محدوده را حفظ کرد و به عنوان حمایت (support) عمل کرد …
مسیر اصلی دیگری که توسط سطوح حمایت و مقاومت در بازار ایجاد شده است موجب شکل دهی نقاط چرخشی در روند می شوند.
در یک روند بازار ، موجب ایجاد ریتریس در روند می شود و این ریتریسمنت (retracement) موجب ایجاد نقطه چرخشی (swing point) در بازار می شود ، که در روند صعودی مانند قله و در روند نزولی مانند یک فرورفتگی یا دره به نظر می رسد.
در روند صعودی ، قله های قدیمی تمایل دارند که پس از گذر شکسته شدن افزایشی قیمت ، به عنوان پشتیبانی (support) عمل کنند و سپس دوباره بازگردند و آن ها را آزمایش کنند. در روند نزولی ، برعکس است؛ پس از گذر شکسته شدن کاهشی قیمت از آنها ، فرورفتگی های قدیمی به عنوان مقاومت (resistance) عمل می کنند و برای تست آنها دوباره به عقب بر می گردند.
در اینجا مثالی نشان داده شده است که بازار نقاط چرخشی قبلی (پشتیبانی) را در روند نزولی آزمایش می کند ، توجه داشته باشید که با بازگشت بازار به منظور تست سطح پشتیبانی (support) قدیمی ، پس از آن ، سطح به عنوان مقاومت (resistance) جدید رفتار می کند و اغلب قیمت را حفظ می کند. این عاقلانه است که به محض بازگشت و تست نقاط چرخشی قبلی ، به دنبال یک نقطه ورود باشید (به سیگنال فروش پین بار (pin bar) در نمودار زیر دقت کنید) ، زیرا به احتمال زیاد در این سطوح ، روند از سر گرفته می شود و ریسک پایین / پاداش بالا احتمالی را ایجاد می کند :
نحوه معامله به سبک پرایس اکشن (price action) از طریق سیگنال های سطوح پشتیبانی (support) و مقاومت (resistance)
سطوح پشتیبانی و مقاومت “بهترین دوست” معامله گران یا تریدرهایی هستند که از شیوه ی معامله گری پرایس اکشن (price action) استفاده می کنند. هنگامی که یک سیگنال ورود پرایس اکشن در سطح کلیدی از پشتیبانی یا مقاومت تشکیل می شود ، به احتمال زیاد می تواند یک سناریوی ورودی مناسب باشد. سطح کلیدی به شما یک “مانع” می دهد تا ضرر خود را متوقف کنید و از آنجا که شانس زیادی برای تبدیل شدن به یک نقطه برگشت در بازار دارد ، معمولاً یک نسبت پاداش ریسک خوب در سطوح کلیدی پشتیبانی و مقاومت در بازار شکل می گیرد.
سیگنال ورودی پرایس اکشن ، مانند سیگنال پین بار (pin bar) یا موارد دیگر ، «تأییدیه ای» را در اختیار ما قرار می دهند که در واقع ممکن است قیمت از سطح کلیدی پشتیبانی یا مقاومت فاصله بگیرد.
در نمودار نمونه ی زیر ، ما یک سطح کلیدی از مقاومت و یک استراتژی جعلی (fakey ) نزولی را مشاهده می کنیم که در آن شکل گرفته است. از آنجا که این استراتژی جعلی نشان دهنده برگشت یا ریورسال (reversal) شدید و شکست اشتباه مقاومت کلیدی است ، احتمال زیادی وجود دارد که قیمت با توجه به سیگنال پایین بیاید …
نمودار بعدی نحوه معامله پرایس اکشن از طریق سطح پشتیبانی در روند صعودی را نشان می دهد. توجه داشته باشید که هنگامی که ما یک سیگنال خرید پین بار(pin bar) واضح به دست آوردیم ، در واقع دو سیگنال پین بار در این مورد ، روند صعودی آماده از سرگیری است و از سطح پشتیبانی کلیدی به میزان قابل توجهی بالاتر رفته است.
مثال نمودار بعدی به ما نشان می دهد که چگونه بعضی اوقات در بازارهای دارای روند ، یک سطح چرخشی قبلی به عنوان یک سطح پشتیبانی یا مقاومت جدید عمل می کند و سطح مناسبی را برای توجه ما به سیگنال های ورودی پرایس اکشن ایجاد می کند.
در این حالت ، روند در حال صعود است و چرخش افزایشی قبلی در روند صعودی سرانجام “پس از شکسته شدن قیمت بالاتر از آن” ، به سطح حمایت رسیده است. می توانیم ببینیم که وقتی برای بار دوم قیمت بازگشت تا دوباره آزمایش کند ، یک سیگنال پین بار(pin bar) ورودی خوب تشکیل داد تا بازار را تصاحب کند و دوباره از طریق یک سطح برخورد یا تلاقی در بازار مجدداً صعود کند.
سرانجام آخرین نمودار مورد نظر ما نمودار جالبی است. به چرخش کاهشی که در روند نزولی در سمت چپ نمودار رخ داده است توجه کنید. شما می توانید ببینید که چگونه این سطح تا ماه های بعد باقی مانده است ، حتی پس از تغییر روند از کاهش به افزایش. این سطح در ابتدا به عنوان سطح مقاومت عمل می کرد پس از آن که قیمت از طریق آن به سمت پایین شکسته شد ، اما به محض شکسته شدن سطح مقاومت ، ما یک شکل گیری صعودی داشتیم و پس از آن ، همان سطح به عنوان پشتیبانی عمل کرد ، و این همان جایی است که سیگنال کمبو پین بار (pin bar combo) جعلی را در نمودار زیر مشاهده می کنیم :
نکاتی درباره سطوح حمایت (Support) و مقاومت (Resistance)
خود را با تلاش برای ترسیم تمامی سطوح کوچک در نمودارها خسته نکنید. به دنبال یافتن سطح نمودارهای کلیدی روزانه ، همان طور که در مثال های بالا نشان دادیم باشید ، زیرا این ها مهم ترین موارد هستند.
خطوط افقی پشتیبانی یا مقاومتی که شما ترسیم می کنید ، همیشه به طور دقیق به بالا یا پایین بار ها یا میله هایی که با آن اتصال دارند نمی رسند. اگر گاهی اوقات ، خطوط کمی پایین تر یا بالاتر از نقطه ی اصلی باشند اشکالی ندارد. نکته مهمی که باید بدانید این است که این یک علم دقیق نیست ، بلکه یک مهارت و یک هنر است که در طی آموزش ، تجربه و زمان می توانید در آن پیشرفت کنید.
وقتی در مورد یک سیگنال ورودی پرایس اکشن شک دارید ، از خود بپرسید که آیا این در سطح کلیدی پشتیبانی یا مقاومت است یا خیر. اگر در سطح کلیدی پشتیبانی یا مقاومت نباشد ، بهتر است از این سیگنال گذر کنید.
استراتژی معاملاتی قیمت مانند پین بار (pin bar) ، جعلی (fakey) یا استراتژی اینساید بار (inside bar ) ، در صورت ایجاد سطح حمایت یا مقاومت در بازار شانس بیشتری برای موفقیت ایجاد می کند.
دیدگاه شما