اهمیت مدیریت نقدینگی


ا توجه به عزم جدی دولت تدبیر و امید در بهبود مسائل اقتصادی کشور، و نقش کلیدی بازار پول و سرمایه در تحقق این مهم ، اصلاحات ساختاری در این حوزه شدیداً ضروری به نظر میرسد. از این رو اصلاحات ضربتی در بازار پول و سرمایه کشور نیز باید در اولویت قرار گیرد. بطور قطع، این اصلاحات همزمان تقویت موقعیت رقابتی سیستم بانکی و جلب اعتماد مجدد سرمایه‌گذاران را بدنبال خواهد داشت.

برنامه ریزی مالی – تعریف، اهداف و اهمیت

برنامه ریزی مالی به مجموعه ی فرآیندهای برآورد سرمایه مورد نیاز، چارچوب اهمیت مدیریت نقدینگی بندی سیاست های مالی در رابطه با تدارکات، سرمایه گذاری و اداره وجوه یک شرکت گفته می شود. برنامه ریزی مالی به دو بخش برنامه ریزی مالی کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم می شود. برنامه ریزی کوتاه مدت در مورد تجزیه و تحلیل تصمیمات مدیریتی است که نتیجه آن در داراییها و بدهی های جاری مشخص می شود. برنامه ریزی بلند مدت در حقیقت در بودجه بندی سرمایه ای، ساختار مالی، سیاست تقسیم سود و … تاثیر دارد . به طور کلی برنامه ریزی کوتاه مدت، تعیین اولویت های سازمان و چگونگی تخصیص منابع در دسترس جهت به حرکت در آوردن چرخ های فعالیت های عملیاتی سازمان ها می باشد.

در واقع، نقطه شروع برنامه ریزی بلند مدت، برنامه ریزی کوتاه مدت است که توسط مدیریت ارشد سازمان تایید شده و قابلیت اجرایی دارد. مدیران، سرپرستان و کارکنان عملیاتی با بکارگیری از این برنامه ریزی حداکثر مشارکت در برنامه ریزی های بلند مدت و تدوین آرمان ها و اهداف سازمان را خواهند داشت. در برنامه ریزی کوتاه مدت، ماموریت ها، کارکردها، اهداف، نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدید ها مورد شناسایی قرار گرفته و نسبت به اهداف نهایی سازمان به کار گرفته می شوند.

اهداف برنامه ریزی مالی

برنامه ریزی مالی اهداف گوناگونی دارد که از جمله مهم ترین آنها شامل موارد زیر است:

تعیین سرمایه مورد نیاز – این به عواملی مانند هزینه دارایی های جاری و ثابت، هزینه های تبلیغاتی و برنامه ریزی بلندمدت بستگی دارد. نیازهای سرمایه را باید از هر دو جنبه بررسی کرد: الزامات کوتاه مدت و بلند مدت.

تعیین ساختار سرمایه – ساختار سرمایه به روشی که شرکت از طریق آن سرمایه گذاری می کند همچون درآمد کسب شده یا از طریق دریافت بدهی و یا ترکیبی از آنها گفته می شود. هنگام تحلیل ساختار سرمایه نسبت بدهی‌ های کوتاه مدت و بلند مدت در نظر گرفته می‌ شود و در این گونه مباحث هنگامی که به ساختار سرمایه اشاره می‌شود، معمولا به نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام اشاره دارد، که بیان‌ کننده میزان ریسک پذیری یک شرکت است.

تنظیم سیاست های مالی با توجه به کنترل نقدینگی، وام دهی، استقراض و غیره.

یک مدیر مالی اطمینان حاصل می کند که از منابع مالی محدود، حداکثر استفاده را به بهترین شکل ممکن ببرد و بتواند با حداقل هزینه حداکثر بازده سرمایه گذاری را به دست آورد.

Types Of Investments In India 2022 | Best Types of Investments | Max Life Insurance

اهمیت برنامه ریزی مالی

برنامه‌ ریزی مالی فرآیندی است که در آن اهداف، سیاست ‌ها، رویه ‌ها، برنامه‌ ها و بودجه‌ ها در رابطه با فعالیت ‌های مالی یک شرکت تنظیم می ‌شود. این امر کارایی و توانمندی سیاست های مالی و سرمایه گذاری را تضمین می کند. هم چنین برنامه ریزی مالی تضمین می کند که:

اطلاعات برنامه های خانعلی زاده

وبلاگ حاضر مرکز تبادل اطلاعات مدرس دوره های حسابداری دانشگاه ها و موسسات آموزش و دانشجویان می باشد.

مدیریت مالی 2 - جلسه دوم

اهمیت سرمایه در گردش

دلایل اهمیت سرمایه در گردش متنوع می باشد منتها با توضیحات داده شده می تواند شامل موارد زیر باشد :

1. دارایی های جاری با توجه به سیال بودنشان دائم در حال تغییر می باشند و به همین دلیل تغییرات مداوم آن وضعیت سرمایه در گردش را از حالت مطلوب به وضعیت نامطلوب تغییر می دهد . به همین دلیل کنترل و مدیریت سرمایه در گردش می تواند اهمیت داشته باشد .

2. با کمک اطلاعات سرمایه در گردش می توان جریان تخصیص منابع (بدهی و حقوق صاحبان سهام) به مصارف (دارایی ها) را جوری سازمان دهی کرد که برای تامین دارایی های جاری فقط از منابع کوتاه مدت استفاده نمود و منابع بلند مدت را برای تامین دارایی های بلند مدت (ثابت) مورد استفاده قرار داد.

3. اگر مدیریت سرمایه در گردش صحیح نباشد ، احتمال دارد فروش و سود شرکت اهمیت مدیریت نقدینگی کاهش یابد و چه بسا شرکت در پرداخت بموقع تعهدات خود ناتوان بماند.

| سود = ب ت ک ف - فروش |

استراتژی سرمایه در گردش

محافظه کارانه (ریسک گریز) : تا می توانی پول توی صندوق نگه دار تا موقع پرداخت بدهی کسری نداشته باشیم .

متحورانه(ریسک پذیر) : تا می توانی پول را سرمایه گذاری کن تا بازدهی بیشتری بگیری . اما ممکن است موقع بازپرداخت بدهی پول نداشته باشی .

دیدگاه های تدوین استراتژی برای سرمایه در گردش به دوبخش محافظه کارانه و متحورانه تقسیم می شود :

در دیدگاه محافظه کارانه قدرت نقدینگی شرکت به شدت بالا نگه داشته می شود که در نتیجه آن ریسک ناشی از ناتوانی در بازپرداخت بدهی کاهش می باید در مقابل دیدگاه متحورانه به دنبال کسب حداکثر بازدهی از منابع موجود است منتها ممکن است دچار ریسک عدم توان پرداخت بدهی گردد. با توجه به توضیحات داده شده ، استراتژی سرمایه در گردش با توجه به اجزای آن به استراتژی های دارایی بدهی جاری تقسیم می گردد .

استراتژی دارایی جاری

دیدگاه محافظه کارانه و ریسک پذیر همچون سرمایه در گردش وجود دارد . زیرا در برخی از شرکت ها سعی میشود دارایی های جاری با ماهیت نزدیک به نقد نگه داری شوند مثل حساب بانک گواهی سپرده که این دیدگاه محافظه کارانه است در مقابل شرکت های هستند که دارایی های نقد خود را به حداقل و فروش های نسیه را به حداکثر می رساند .

استراتژی های بدهی جاری

در دیدگاه محافظه کارانه علاقه شدید به خیر نقد وجود دارد و بر خلاف آن در دیدگاه ریسک پذیر علاقه شدید به خرید نسیه وجود دارد.

نسبت سرمایه در گردش

این نسبت از تقسیم دارایی جاری به بدهی جاری مورد محاسبه قرار می گیرد . مهمترین ویژگی این نسبت وجود اجزای سرمایه در گردش در محاسبه آن می باشد . با توجه به نحوه محاسبه سرمایه در گردش می توان بیان نمود که :

الف) دارایی جاری از بدهی هایی جاری بیشتر شود یعنی نسبت بزرگتر از یک باشد سرمایه در گردش مثبت خواهد بود .

ب) اگر نسبت جاری برابر یک باشد ، سرمایه در گردش برابر 0 می گردد .

ج) در صورتی که نسبت جاری کمتر یک باشد ، سرمایه در گردش منفی خواهد بود (پول لازم) .

2) این نسبت نشان دهنده این است که چند درصد از دارایی ها امکان تبدیل شدن به نقد شدن را در کمترین زمان خواهد داشت . این نسبت بین 0 تا 1 می باشد. مهمترین ویژگی آن این است که دارایی جاری به عنوان یکی از آیتم های سرمایه در گردش در آن لحاظ می گردد.

ترافیک سنگین تأمین مالی و راهکار مهم مدیریت نقدینگی

ا توجه به عزم جدی دولت تدبیر و امید در بهبود مسائل اقتصادی کشور، و نقش کلیدی بازار پول و سرمایه در تحقق این مهم ، اصلاحات ساختاری در این حوزه شدیداً ضروری به نظر میرسد. از این رو اصلاحات ضربتی در بازار پول و سرمایه کشور نیز باید در اولویت قرار گیرد. بطور قطع، این اصلاحات همزمان تقویت موقعیت رقابتی سیستم بانکی و جلب اعتماد مجدد سرمایه‌گذاران را بدنبال خواهد داشت.

ترافیک سنگین تأمین مالی و راهکار مهم مدیریت نقدینگی

بحث سیطره سیاست‌های مالی دولت بر سیاست‌های پولی که از آن به عنوان نوعی بی‌انضباطی مالی یاد می‌شود از جمله موضوعات اقتصادی کشور است که به کرات از آن سخن به میان رفته و هنوز هم از موضوعات مورد بحث در میان صاحب‌نظران اقتصادی کشور است. به اعتقاد اکثر کارشناسان افزایش پایه پولی، افزایش شدید نقدینگی و نهایتاً تورم بسیار شدید از تبعات این معضل در اقتصاد کلان کشور می‌باشد. وضع نرخ‌های دستوری با وجود تورم بالا نیز پدیده سرکوب مالی و تضعیف موقعیت رقابتی بانک‌ها را در مقابل بازارهای موازی موجب شده است. این پدیده جریان کارای منابع مالی را از بخش واقعی اقتصاد که نقش اساسی در رشد اقتصادی کشور دارد منحرف ساخته و به سوی بازارهای موازی همچون طلا، سکه، ارز و مسکن سوق داده است. عدم تناسب بین نرخ بازده سرمایه‌گذاری در نظام بانکی با بازده سایر بازارهای موازی، بانک‌های کشور را با بحران واسطه زدایی Disintermediation (بهتر است گفته شود واسطه گریزی) مواجه نموده است. بحرانی که در آن به دلیل پایین بودن نرخ سود بانک‌ها و انحراف شدید آن از نرخ تورم، نقدینگی کشور به سمت بازارهای موازی سوق پیدا نموده و موجب عدم تعادل در سیستم بانکی کشور می‌شود. از دیگر تبعات اقتصادی -اجتماعی این بحران، فراگیر شدن رانت‌خواری و آربیتراژ پول ارزان از سیستم بانکی با هدف سفته‌بازی در سایر بازارها است. این پدیده و بحران‌های ناشی از آن ترافیک سنگین تأمین مالی در بخش‌های واقعی اقتصاد را دامن زده و اقتصاد کشور را با پدیده پارادوکس نقدینگی مواجه نموده است.

اثرات این مهم بازار سرمایه کشور و نهادهای فعال در این حوزه از جمله شرکت‌های تأمین سرمایه را نیز متأثر نموده است. در یک بازار سرمایه کارا ابزارهای متفاوتی جهت تأمین مالی بنگاههای اقتصادی شامل ابزارهای بدهی و سرمایه وجود دارد. در بحث ابزارهای بدهی که عمدتاً ابزارهای با در آمد ثابت می‌باشند، قیمت‌گذاری بر اساس نرخ بازده بدون ریسک که عمدتاً نرخ مرجع بانکی است با لحاظ اندکی تفاوت صورت می‌گیرد. با عنایت به عدم تناسب نرخ‌های ابلاغی مندرج در بسته‌های سیاستی و نظارتی بانک مرکزی با نرخ تورم، نرخ‌های اوراق با درآمد ثابت از جمله اوراق مشارکت و صکوک نیز انحراف بسیار فاحشی اهمیت مدیریت نقدینگی اهمیت مدیریت نقدینگی با نرخ تورم داشته و بالتبع به دلیل عدم جذابیت برای سرمایه‌گذاران، فرایند تأمین مالی از طریق بورس را نیز با چالش مواجه می‌کند. در این ارتباط، مهندسی ابزارهای جدید و ساختاریافته مالی که ابزار توسعه بازار سرمایه می باشند نیز تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. در شرایطی که امکان مهندسی ابزارهای نوین با توجه به عدم امکان قیمت‌گذاری واقعی آنها وجود نداشته باشد، انگیزه‌ای نیز جهت مهندسی این ابزارها باقی نمی ماند و بازار با رکود در توسعه ابزارهای مورد نیاز و عدم تمایل به سمت ابزارهای نوین مواجه خواهد شد. از طرفی رشد اقتصادی کشوردر گرو برنامه هایی است که تحقق آنها مستلزم سرمایه گذاری های کلان است؛ به عنوان مثال جهت تحقق برنامه پنجم توسعه 1100 میلیارد دلار سرمایه در بخش‌های مختلف کشور از جمله صنعت ،معدن،نفت و گاز و پتروشیمی و در کل انرژی برآورد شده است، که بدلیل جذاب بودن بازارهای موازی تمایل سرمایه گذاران به ابزارهای موجود در بازار پول و سرمایه ، تامین مالی این حجم از سرمایه را تحت الشعاع قرار داده است. این مهم در کنار مشکل تجهیز منابع توسط سیستم بانکی، باعث ترافیک سنگین تقاضاهای تأمین مالی در شرکت‌های تأمین سرمایه گردیده و آنها را در ایفای یکی از وظایف اصلی خود یعنی تأمین مالی با چالش مواجه نموده است.

با توجه به عزم جدی دولت تدبیر و امید در بهبود مسائل اقتصادی کشور، و نقش کلیدی بازار پول و سرمایه در تحقق این مهم ، اصلاحات ساختاری در این حوزه شدیداً ضروری به نظر میرسد. از این رو اصلاحات ضربتی در بازار پول و سرمایه کشور نیز باید در اولویت قرار گیرد. بطور قطع، این اصلاحات همزمان تقویت موقعیت رقابتی سیستم بانکی و جلب اعتماد مجدد سرمایه‌گذاران را بدنبال خواهد داشت. در نتیجه تحقق اصلاحات پیشنهادی، سیستم بانکی از بحران واسطه گریزی رهایی یافته و می‌توان انتظار داشت که سرمایه گذاران به واسطه گرایی مجدد یا Reintermediation روی اورند که مفهوم ضمنی آن جلب اعتماد مجدد سپرده‌گذاران (سرمایه‌گذاران) به سیستم بانکی خواهد بود. در صورت تحقق این امر و با فرض اصلاحات ساختاری بلندمدت در کشور در خصوص کنترل تورم و نقدینگی و وضع قوانین دقیق برای جلوگیری از رانت‌خواری سوداگرایانه، منابع مالی کشور به سمت بسترهای کارا هدایت شده و شاهد رشد اقتصادی و افزایش اشتغال خواهیم بود.

راهکارهای پیشنهادی جهت اصلاحات ضربتی:

1- با توجه به اینکه سیاست‌های پولی اهدافی چون تسریع رشد اقتصادی، ایجاد اشتغال کامل، تثبیت سطوح قیمت‌ها و نهایتاً ایجاد تعادل در موازنه پرداخت‌ها خارجی را با استفاده از ابزارهایی چون نرخ بهره (سپرده‌ها و تسهیلات)، نرخ‌های سپرده قانونی، نرخ تنزیل مجدد، کنترل کمی و کیفی اعتبارات و نهایتاً عملیات بازار باز دنبال می‌کنند، پیشنهاد می‌شود جهت تحقق اهداف کلان اقتصادی، اصلاحات ضربتی جهت مدیریت نقدینگی در دستور کار قرار گیرد.در این راستا ارتقا و بهبود بازده دارایی‌های سیستم پولی و مالی کشور، با تاکید بر اصلاح نرخ سود بانکی راهگشا خواهد بود.

2- اصلاح سیستم بانک محوری در اقتصاد کشور. علیرغم اقدامات خوبی که طی سال­های گذشته در توسعه بازار سرمایه صورت گرفته است هنوز هم اقتصاد کشور بانک محور می‌باشد. طبق پیش‌بینی‌های صورت گرفته در برنامه پنجم توسعه، سهم بخش بانکی در تأمین مالی طرح‌ها طی برنامه معادل 47 درصد کل تأمین مالی در نظر گرفته شده است، سهم بازار سرمایه نیز در تأمین مالی طرح‌ها 16 درصد براورد شده است. با این حال آمارها نشان می‌دهند که علی‌رغم کاهش سهم سیستم بانکی در تأمین منابع مالی طی برنامه پنجم ، همچنان بخش عمده تأمین مالی در سال‌های اخیر بر دوش نظام بانکی قرار داشته است، به طوری که این سهم در سال‌های 89، 90 و 91 به ترتیب به 86، 79 و 74 درصد بوده است. از طرفی علی‌رغم توسعه بازار سرمایه سهم این بخش طی سالهای فوق الذکر اهمیت مدیریت نقدینگی صرفاٌ از 11 به 14 درصد رسیده است. با توجه به اینکه سیستم بانکی به تنهایی توان پاسخگویی به نیاز فزاینده کشور به تأمین منابع رشد و توسعه را دارا نمی‌باشد پیشنهاد می‌شود جهت هم افزایی بین این دو بازار در اقدامی ضربتی از طریق عملیاتی نمودن نوآوری‌های مالی از جمله بهادار سازی که مدل کسب‌وکار سیستم بانکی را از مدل اعطا –نگهداری به مدل اعطا- انتقال متحول می‌نماید در دستور کار قرار گیرد و از این طریق ضمن ارتقاء انسجام هر چه بیشتر بین سیستم پولی و مالی کشور، جریان منابع به سمت بخش واقعی اقتصاد تسریع شود.

مدیریت مالی چیست و چه جایگاهی در کسب و کارها دارد؟

مدیریت مالی

مدیریت مالی : به نظر شما آیا می‌شود بدون داشتن برنامه‌ریزی زندگی کرد؟ برنامه‌ریزی در هرچیزی بسیار حائز اهمیت است و تنها چیزی است که موفقیت را به همراه دارد.

ولی مهم‌ترین چیزی که بیشتر در زندگی افراد تاثیرگذار است، مدیریت حساب‌های مالی است که باید مورد توجه قرار داده شود. حال باید بدانید که مدیریت مالی تنها در زندگی نیست که اهمیت دارد، بلکه در هر موضوعی که سازنده زندگی افراد باید تاثیرگذار است.

سلامت مالی در شرکت‌ها بسیار حیاتی است و با هدف ضامن شدن برای ارتقا کسب و کار به کار برده می‌شود. در این پروژه باید بدانید که مدیریت مالی چیست و چه جایگاهی در کسب و کارها دارد؟

مدیریت مالی :

مدیریت مالی جایگاه ویژه‌ای در کسب و کار دارد که برای حفظ اهمیت مدیریت نقدینگی و کنترل نقدینگی یک واحد کسب و کار، می‌تواند آن را به هدف نهایی که برای آن تلاش می‌کند یعنی افزایش سود و سرمایه برساند.

برخی از سازمان‌ها از مدیریت مالی در کار و فعالیت خود استفاده نمی‌کنند زیرا تصور می‌کنند که تاثیر چندانی ندارد ولی این اهمیت مدیریت نقدینگی تفکر اشتباه است زیرا مدیریت مالی برای افزایش بودجه، استفاده صحیح از آن، تصمیم‌گیری‌های مالی، بهبود سوددهی، افزایش ارزش شرکت و افزایش پس‌اندازها بسیار به شرکت‌ها و سازمان‌ها کمک می‌کند که بعدها متوجه اهمیت آن خواهید شد.

هدف از تشکیل شدن مدیریت مالی این است که این مدیریت سلامت مالی کسب و کارها را تضمین کند و با کنترل نقدینگی آن‌ها را به سمت پیشرفت سوق می‌دهد.

از جمله مهم‌ترین جایگاه مدیریت مالی در کسب و کارها، تصمیم‌گیری در مسائل مهمی از جمله راه افزایش بودجه، تصمیم‌گیری‌های مالی، بهبود روند سوددهی، افزایش ارزش شرکت‌ها و افزایش میزان پس‌انداز می‌باشد.

یعنی استفاده درست و راهبردی از کاربرد اصول و مفاهیم اقتصادی برای تصمیم‌گیری و حل مسائل که در واقع همان اقتصاد کاربردی است.

مدیریت مالی بهترین نقشه‌ای است که برای موفق شدن در کسب و کارها می‌توان از آن بهره‌مند شد.

در اصل اگر بخواهیم هدف از ایجاد آن را شرح دهیم، باید گفت که این مدیریت برای تهیه، تخصیص و کنترل منابع مالی یک واحد اقتصادی طراحی شده است.

از مهم‌ترین اهداف مدیریت مالی و جایگاهی که در کسب و کار دارد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

مقاله پیشنهادی : مدیریت دانش

اهداف مدیریت مالی

  • اطمینان یافتن از عرضه منظم و کافی بودجه برای یک واحد اقتصادی
  • اطمینان از بازگشت سود کافی به سهامداران که به ظرفیت درآمد، قیمت بازار سهام و توقعات سهامداران وابسته است.
  • اطمینان از استفاده بهینه از منابع مالی، به صورتی که بودجه مختص هر واحد بعد از برنامه‌ریزی با حداکثر ظرفیت و حداقل هزینه به کار برده شود.
  • اطمینان از امینت سرمایه‌گذاری. برای نمونه بودجه شرکت باید در معاملاتی که ریسک پایینی دارند، استفاده شده تا در نتیجه نرخ مطلوب بازگشت سرمایه به وجود آید.
  • برنامه‌ریزی یک ساختار درست سرمایه به صورتی که از سرمایه به درستی استفاده شود که این به منظور برقراری تعادل میان سرمایه سهامداران و بدهی شرکت‌ها انجام می‌شود.

همانطور که ذکر شد، مدیریت مالی جایگاه ویژه و مهمی در کسب و کار دارد که این تاثیرات بسیار تخصصی و مهم است.

مدیریت مالی

جایگاه مدیریت مالی در کسب و کار

۱٫پیشینه کردن سود

سوددهی و به دست آوردن درآمد یکی از اهداف همه شرکت‌ها به حساب می‌آید. نرخ‌های مربوط به حاشیه سود برای اندازه‌گیری مقدار پولی که شرکت از درآمد یا فروش به دست می‌آید به عنوان یک روش بسیار اساسی و تخصصی به حساب می‌آید که به سه دسته مهم تقسیم شده است.

  • حاشیه سود ناخالص:

این براساس تقسیم سود ناخالص بر مبلغ فروش پیدا می‌شود و نشان‌دهنده این است که مدیریت مالی تا چه مقدار توانسته موثر واقع شود.

  • حاشیه سود عملیاتی:

این براساس تقسیم سود عملیاتی بر فروش به دست می‌آید. این نشان‌دهنده این است که مدیریت شرکت در زمینه کسب و کار و طراحی عملیات‌های واحد کسب و کار به چه میزان موفق بوده است.

هر چه مقدار این نسبت بالا باشد، به معنی کنترل مناسب شرکت به روی هزینه مالی است و یا افزایش عالی فروش شرکت را نشان می‌دهد.

این براساس تقسیم سود خالص بر مبلغ فروش حاصل می‌شود و در نهایت این نسبت نتیجه نهایی سوددهی یک شرکت را برای صاحبان شرکت و سرمایه‌گذاران و سهامداران نشان می‌دهد.

۲٫کیمته کردن هزینه‌ها

با استفاده از مدیریت مالی تمام شرکت‌ها به راحتی قادر هستند تا هزینه‌های خود را تحت کنترل درآورند.

این مدیریت به کمک گزارش بخش حسابداری و از طریق تشخیص و ارزیابی تمام هزینه‌ها، هزینه معقول و مناسبی را برای شرکت تعیین می‌کند.

این شرکت‌ها در اصل باید هزینه‌های اضافی را کم کنند و خدمات غیر ضروری خود را از میان بردارند.

برخی از شرکت‌ها به این موضوع اهمیت نمی‌‌دهند ولی باید بدانید که اگر از مدیریت مالی استفاد نکنید، هزینه‌های شرکت بالا می‌رود و در نتیجه سود عملیاتی بالا می‌رود و سپس این شرکت دیگر قادر نخواهد بود تا در برابر رقبا مقابله کند.

ویدئو پیشنهادی :آموزش دوره‌های مدیریتی

۳٫ پیشینه کردن سهم بازار

سهم بازار یک شرکت به وسیله تقسیم کردن مقدار فروش شرکت در یک دوره زمانی خاص به روی کل فروش بازار آن صنعت در همان دوره زمانی به دست خواهد آمد. این محاسبه در نتیجه درک بسیار خوبی از جایگاه شرکت در کل بازار و در مقایسه با رقبا به وجود می‌آورد.

شرکت‌های زیادی هستند که فعالیت خود را هرگز جدی نمی‌گیرند و تصور می‌کنند که هیچگاه زیان اهمیت مدیریت نقدینگی و شکستی در مقابلشان نخواهد بود و تغییرات کوچک را در میزان سهم بازار مورد بررسی قرار نمی‌دهند تا در مورد نحوه افزایش سهم بازار از طریق کاهش قیمت یا تبلیغات اطلاع به دست آورند و تصمیم درستی بگیرند، به این ترتیب همیشه تصمیم‌گیری‌های اشتباهی دارند که به مرور زمان آن‌ها را به سمت تباهی می‌کشاند.

مدیریت مالی

وظایف مدیریت مالی

۱٫ برآورد سرمایه مورد نیاز:

به وسیله برآوردهای لازم برای تعیین کردن سرمایه مورد نیاز شرکت، وابسته به هزینه و سودهای پیش‌بینی شده، برنامه و خط‌مشی آینده، سعی بر این دارد تا درآمد شرکت را افزایش دهد.

۲٫ تعیین ساختار سرمایه:

بعد از تعیین کردن مقدار سرمایه مورد نیاز، باید ساختار آن را نیز انتخاب نمود. این ساختار شامل تحلیل دارایی‌ها، بدهی‌های کوتاه و طولانی‌مدت می‌باشد.

۳٫ انتخاب منابع وجوه نقد شرکت:

مدیر مالی وظیفه دارد تا وجوه نقد اضافی در یک شرکت را توسط صدور سهام، اوراق قرضه، دریافت وام از بانک، موسسه مالی و سپرده عمومی تامین کند.

۴٫ سرمایه‌گذاری وجوه نقد شرکت:

یکی دیگر از وظایف خاص و مهم، تصمیم گرفتن در مورد تخصیص وجوه نقد به معاملات دارای سود است. در این روش امنیت و نظم اهمیت مدیریت نقدینگی در رابطه با سرمایه‌گذاری و برگشت سرمایه ایجاد می‌شود.

۵٫ مدیریت موجودی شرکت:

مدیر مالی باید موجودی نقد شرکت را مورد بررسی قرار دهد و تحت کنترل داشته باشد. بخشی از موجودی نقد شرکت‌ها معمولا به صورت پرداخت حقوق و دستمزد، پرداخت قبوض آب و برق، پرداخت بدهی‌ها، حفظ سهام کافی, خرید مواد اولیه و غیره می‌باشد.

مدیر مالی یک شرکت، علاوه بر برنامه‌ریزی، تهیه و استفاده از وجوه نقد، باید به روی تمام امور مالی نظارت و کنترل کافی داشته باشد. به این ترتیب می‌توان این فعالیت‌ها را به کمک تکنیک‌هایی مانند تحلیل نسبت، پیش‌بینی‌های مالی، کنترل هزینه و سود و سایر روش‌ها انجام داد.

مدیریت مالی در انواع مختلفی تشکیل شده است که با هدف انجام وظایف عالی در همه حرفه‌ها برای کسب و کار می‌باشد.

مقاله پیشنهادی :مدیریت تکنولوژی

انواع مدیریت مالی

  • مدیریت مالی بنگاه‌های کسب و کار

این مدیریت، تصمیم‌گیری‌های مالی است که در واحدهای تجاری انجام می‌شود که وظایف مهمی از جمله حفظ نقدینگی، استقراض از بانک، تحصیل سایر شرکت‌ها و انتشار اوراق قرضه و سهام را به عهده دارد.

بخش سرمایه‌گذاری با قیمت‌گذاری اوراق بهادر و رفتارهای بازار مالی در حال ارتباط است و وظایف مدیر در سرمایه‌گذاری را به عهده دارد. این وظایف شامل ارزش‌گذاری سهام، انتخاب اوراق بهادر برای صندوق بازنشستگی و ارزیابی عملکرد پرتفوی است.

این موسسات مجموعه‌ای از بانک‌ها است که در آن زمینه فعالیت می‌کنند و از دانش مدیریت مالی یکسانی به کار می‌برند.

هر روند و راهی که برای ایجاد نظم و کنترل در یک شرکت طراحی می‌شود، قطعا دارای ویژگی‌های منحصر به فردی نیز می‌باشد. به همین صورت، مدیریت مالی نیز دارای ویژگی‌های مهمی است که باید آن‌ها را به صورت دقیق بررسی کنید و مورد مطالعه قرار دهید.

ویژگی‌های مدیریت مالی

۱٫ برمبنای تحلیل پیش خواهد رفت.

۲٫ برپایه اصول اقتصادی فعالیت می‌کند.

۳٫ از اطلاعات حسابداری در جهت گرفتن تصمیمات عالی بهره می‌برد.

۴٫ در مورد راه و روش سرمایه‌گذاری و افزایش بهره‌وری پول مطالعه می‌کند.

۵٫ دائما در حال حرکت به سمت جلو و موفقیت و حتی در حال تغییر در راه بهتر شدن است.

۶٫ با چشم‌انداز جهانی رو به آینده به پیش خواهد رفت.

مطمئنا هر راه و روشی که برای موفقیت افراد ایجاد می‌شود، بدون داشتن مهارت نمی‌تواند باعث ایجاد توسعه در کسب و کار آن‌ها شود و قطعا دارای مهارت و ابتکاری است که می‌تواند این مسیرها را طی کند.

مدیریت مالی نیز دارای مهارت‌های خاصی است که از طریق آن می‌تواند کنترل و تصمیم‌گیری منحصر به فردی داشته باشد.

مهارت ارتباطی مدیر مالی

یکی از مهم‌ترین بخش مدیریت، داشتن مهارت ارتباطی اهمیت مدیریت نقدینگی است. این مهارت لازمه رسیدن به موفقیت و پیشرفت می‌باشد.

مدیر مالی برای اینکه بتواند ارتباط تاثیرگذار و عالی با سایر مدیران و سازمان‌ها داشته باشد، باید مهارت‌های لازم را به کار بگیرد. از جمله سازمان‌های قانونی مربوطه می‌توان سازمان بیمه، سازمان‌های امور مالیاتی و شرکت‌های حسابداری و حسابرسی را نام برد.

نقش مدیر مالی

  • نظارت بر فعالیت‌های حسابداری طرح‌های طولانی مدت شرکت و حفظ اسناد و مدارک مالی
  • نظارت بر اسناد و اوراق بهادر و حساب‌های بانکی شرکت و جابه‌جایی به موقع حساب
  • نظارت بر تهیه و تنظیم بودجه و کنترل هزینه‌های جاری
  • تامین اعتبارات و وجوه لازم برای سرمایه‌گذاری شرکت در طرح‌های بلندمدت

اگر بخواهید راجب به اینکه مدیریت مالی چیست و چه جایگاهی در کسب و کارها دارد، اطلاعات مفیدی را کسب کنید، باید بدانید که این بسیار پیچیده است و باید در یک فرصت عالی این کار را انجام دهید و همچنین از تمام هوش خود استفاده کنید.

مهم‌ترین اصلی که در یادگیری درست مدیریت مالی اهمیت دارد، درک کامل و عالی از این مدیریت است. به این ترتیب بهتر است این راه و روش را برای موفقیت حرفه خود به کار بگیرید.

نسبت های مالی نقدینگی چیست و چه کاربردی دارد؟

نسبت های نقدینگی

تجزیه و تحلیل نسبت، یک تحلیل کمی اطلاعات از صورت های مالی شرکت یا قیمت سهم است. نسبت‌ها، کلید تجزیه‌وتحلیل مالی هستند، چراکه برای ارزیابی و مقایسه یک شرکت با همتایانشان یا مقایسه با صنعت از نسبت های نقدینگی استفاده می‌شود. نسبت‌ها علائم حیاتی برای اندازه‌گیری سلامت شرکت‌ها را فراهم می‌کنند، به سرمایه‌گذاران اجازه می‌دهند تا به جنبه‌های خاصی از وضعیت عملیاتی شرکت متمرکز شوند. به‌عنوان‌مثال ممکن است شرکتی سودآور باشد، اما مقدار یک نسبت خاص می‌تواند نشان دهد که، مدیریت موجودی عملکرد مناسبی نداشته است و یا شرکت با مشکل نقدینگی روبه‌رو است. نقدینگی طبق تعریف عبارت است از میزان توانایی شرکت در بازپرداخت دیون کوتاه مدت خود. بنابراین نسبت های نقدینگی اطلاعاتی در مورد توانایی شرکت­ ها در پرداخت دیون کوتاه مدت یا عمل به تعهدات کوتاه مدتشان فراهم می‌آورند.

نسبت جاری

یکی اهمیت مدیریت نقدینگی از مهم‌ترین نسبت های نقدینگی، نسبت جاری است که به صورت زیر تعریف می‌شود:

نسبت های نقدینگی

برای شرکت فرضی الف این نسبت را در سال‌های مختلف محاسبه و نمودار آن را ترسیم می‌نماییم:

نسبت های نقدینگی

عدد ۱٫۱۷ برای نسبت جاری را می‌توان به زبان ساده به این صورت تفسیر نمود که شرکت در سال ۸۶ به ازای هر صد تومانی که تا انتهای سال باید پرداخت می‌نموده است (بدهی جاری)، توانایی کسب ۱۱۷ تومان وجه نقد تا انتهای سال را داشته است (دارایی جاری). معمولاً نسبت جاری بین ۱ و ۲ را به عنوان نشانه‌ای از وضعیت مطلوب نقدینگی شرکت در نظر می‌گیرند:

  • نسبت مطلوب باید بیشتر از یک باشد چرا که پایین‌تر بودن نسبت جاری از عدد ۱ بدین معناست که شرکت توان پرداخت دیون کوتاه مدت خود را ندارد چرا که دارایی‌های جاری آن کمتر از بدهی‌های جاری آن است.
  • چرا که بالا بودن بیش از حد این نسبت (مثلاً عدد ۱۰) نشان از بلا استفاده ماندن دارایی‌های شرکت و به اصطلاح خواب سرمایه است؛ چرا که معمولاً سود بنگاه از دارایی‌های غیر جاری آن ناشی می‌شود و نه دارایی جاری.

البته برای تحلیل دقیق‌تر این نسبت باید مشخص نمود که این نسبت از دید چه کسی بررسی می‌شود:

سرمایه‌گذاران کوتاه مدت ترجیح می‌دهند که این نسبت بالاتر باشد زیرا بالاتر بودن این نسبت نشان­‌دهنده ریسک پایین‌تر شرکت است. ولی سهامداران یک سازمان ممکن است به میزان پایین‌تر این نسبت علاقه داشته باشند زیرا نشان می­‌دهد که درصد بیشتری از دارایی‌های شرکت برای رشد کسب و کار مورد استفاده قرار می‌گیرند. اگر نسبت جاری خیلی زیاد باشد، می‌توان استنباط کرد که واحد انتفاعی سرمایه‌گذاری زیادی در دارایی‌های جاری دارد یا از وام‌های کوتاه مدت به اندازه ممکن استفاده نکرده است. از طرف دیگر، یک نسبت جاری نسبتاً کم، معرف این است که یک یا چند دارایی یا بدهی جاری در سطح مطلوب قرار ندارند. بنابراین، کم بودن نسبت جاری می‌تواند به این معنی باشد که افزایش موجودی نقد، اوراق بهادار کوتاه مدت، حساب‌های دریافتنی یا موجودی‌ها ضرورت دارد. به همین ترتیب، در صورت کم بودن نسبت جاری می‌توان نتیجه گرفت که لازم است حساب‌ها یا اسناد پرداختنی یا سایر بدهی‌های ناشی از هزینه های تحقق یافته کاهش یابد.

نسبت آنی (سریع)

یکی از اقلامی که در ترازنامه به عنوان دارایی جاری ثبت می‌شود، موجودی مواد و کالا است که در بسیاری از اوقات قابلیت نقد شوندگی پایینی دارند اما در نسبت جاری به عنوان یکی از دارایی‌های نقد شونده به آن نگریسته می‌شود. برای حل این مشکل از نسبت آنی یا نسبت سریع استفاده می‌شود که توان شرکت را برای انجام تعهدات کوتاه مدت خود از محل دارایی‌های نقدی را اندازه‌گیری می‌کند. نسبت آنی از تقسیم دارایی‌های جاری منهای موجودی های مواد و کالا بر بدهی های جاری به دست می‌آید:

نسبت های نقدینگی

برای شرکت فرضی الف این نسبت را در سال‌های مختلف محاسبه و نمودار آن را ترسیم می‌نماییم:

نسبت های نقدینگی

اختلاف مقدار نسبت جاری و آنی به دلیل موجودی انبار این بنگاه است. دقت نمایید که بالا بودن موجودی مواد و کالا، موجب پایین آمدن ریسک (ریسک عملیاتی، ریسک افزایش قیمت‌ها و …) در شرکت‌ها شده ولی از طرف دیگر مسائلی همچون خواب سرمایه، کاهش بهره‌وری (به دلیل پوشاندن ضعف‌های بخش عملیات) و مواردی از این دست را به دنبال خواهد داشت.

به‌طور کلی در مورد نسبت های نقدینگی (نسبت‌های جاری و آنی) می‌توان گفت:

  • بالاتر بودن این نسبت‌ها از عدد یک به معنای وضعیت مناسب نقدینگی است.
  • صعودی بودن روند نسبت‌های نقدینگی به معنای بهبود وضعیت نقدینگی شرکت در طول زمان است.

نسبت وجه نقد

علاوه بر دو نسبت فوق، نسبت وجه نقد نیز یکی از نسبت های نقدینگی است که به صورت زیر محاسبه می‌شود:



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.