هدف معامله‌گر چیست؟


قیمت ماشه (Trigger Price) چیست و چگونه تعیین می شود؟

قیمت ماشه (Trigger Price) چیست؟

قیمت ماشه یا ترایگر پرایس همان سطح قیمتی است که معامله گر می خواهد توقف ضرر او در آن اجرا شود. گفتیم که به آن قیمت حد ضرر نیز گفته می شود که معمولاً به عنوان درصد قیمت خرید یا فروش معامله گر محاسبه می شود.

برخی از سیستم عامل های معاملاتی به معامله گر اجازه می دهند این قیمت را به صورت درصدی تنظیم کنند (10٪ در مثال بالا) ، در حالی که برخی دیگر از سیستم عامل های معاملاتی به کاربران امکان می دهند رقم دقیق قیمت را وارد کنند (180 دلار در مثال بالا).

با استفاده از قیمت ماشه (Trigger Price)، کاربران نیازی به مراقبت از بازار در تمام مدت و اختصاص تمام زمان خود به نظارت بازار ندارند، در عوض، آنها می توانند پیش نویس سفارشات خود را برای فروش یا خرید در زمان معین انجام دهند که این امر به سودآوری و جلوگیری از ضرر کمک شایانی می کند.

قیمت ماشه (Trigger Price) چیست؟

در کنار سفارشات معمول مانند خرید فروش که توسط هر معامله گر در بازارهای مالی استفاده می شود، ثبت سفارشاتی مانند سفارش توقف ضرر (Stop-loss Order) نیز می تواند به سهولت انجام معاملات کمک کند.

سفارش توقف ضرر برای محدود کردن ضرر سرمایه گذار در موقعیت های خاص طراحی شده است. معامله گران با تنظیم یک قیمت ماشه (Trigger Price) در سفارش، از ضرر بیشتر جلوگیری می کنند. البته نوسانات قیمت کوتاه مدت می تواند قیمت ماشه را فعال کند و فروش غیر ضروری را فعال کند.

سفارش توقف ضرر (Stop-loss Order) چیست؟

منظور از دستور یا سفارش توقف ضرر این است که معامله گر از طریق بستر معاملاتی خود دستورالعمل هایی را ارائه می دهد که وقتی قیمت به یک سطح از پیش تعیین شده می رسد یا پایین تر از آن می رود، سیستم باید دارایی او را به طور خودکار بفروشد. در موقعیت های شورت (Short) (وقتی سود خود را از کاهش قیمت بدست می آورید) ، با افزایش قیمت در سطح از پیش تعیین شده، Stop-Loss فعال می شود.

سطح از پیش تعیین شده می تواند یک قیمت یا یک رقم درصدی باشد. اگر رقم قیمت باشد ، قیمتی است که کاربر می خواهد توقف ضرر او اجرا شود. اگر این رقم درصدی باشد، از درصد ارزش خرید یا فروش معامله گر در آن معامله محاسبه می شود.

بیایید یک مثال سریع برای این مفهوم ببینیم. یک معامله گر ارز دیجیتال X را به قیمت 200 دلار خریده است و دوست دارد بیش از 10٪ این مبلغ را از دست ندهد. 10 درصد 200 دلار 20 دلار می شود. معامله گر این ده درصد که معادل ۲۰ دلار است را از قیمت خرید 200 دلار کم می کند و عدد ۱۸۰ دلار به دست می آید. این بدان معناست که اگر قیمت آن ارز دیجیتال به 180 دلار برسد، معامله گر باید ارز دیجیتال خود را بفروشد. این قیمت حد ضرر یا توقف ضرر معامله گر در این معامله خواهد بود.

تفاوت بین stop-Loss و stop-limit چیست؟

تصور کنید یک معامله گر ارز دیجیتال X را دوباره به قیمت 200 دلار خریداری کرده است. هنگامی که معامله گر یک سفارش حد ضرر و زیان با قیمت 180 دلار (Stop Loss) تنظیم می کند، به سادگی این مفهوم را می رساند که به کارگزار خود می گوید: «اگر می بینید کسی این ارز دیجیتال را با قیمت 180 دلار معامله کرده است، ارز دیجیتال x من را بفروشید».

حال ببینیم Stop-Limit چگونه معنای متفاوتی ایجاد می کند؟

در اصل استاپ لیمیت ترکیبی از یک دستور Stop-Loss و یک حد مجاز است. به زبان ساده، استاپ لیمیت گویای این عبارت است که «اگر می بینید کسی ارز دیجیتال x را با قیمت 180 دلار معامله کرده است، این ارز دیجیتال را از سبد من بفروشید، اما هرگز آن را پایین تر از 160 دلار نفروشید».

Stop-Loss و Stop-Limit می تواند به صورت درصد (از قیمت خرید) و به عنوان یک قیمت دقیق تنظیم شود. این گزینه به کارگزار بستگی دارد ، هیچ استانداردی برای این کار وجود ندارد. کارگزاری ها برای سرمایه گذاران حرفه ای یا معامله گران با تجربه معمولاً امکان تنظیم قیمت های دقیق را فراهم می کنند.

چه زمانی از Stop-Loss استفاده می شود؟

موارد بسیاری وجود دارد که کاربران بهتر است و توصیه می شود که از یک دستور توقف ضرر یا حد ضرر استفاده کنند. اما از کجا بدانیم که این همان زمانی است که باید از آن استفاده کرد؟ ابتدا باید بدانیم که هدف اصلی تعیین حد ضرر چیست: نجات معامله گر از ضررهای بزرگ.

به عنوان یک قاعده کلی باید به خاطر داشت که همه معامله گران به جز سرمایه گذارانی که به صورت بلند مدت معامله و سرمایه گذاری می کنند، بهتر است از این تکنیک استفاده کنند. این یک تکنیک بسیار مناسب معاملاتی است. سرمایه گذاران بلند مدت معمولا از حد ضرر استفاده نمی کنند زیرا در بلند مدت نوسانات کوتاه مدتی آنها را آزار نمی دهد و تصمیمات خرید یا فروش خود را در بازه ی طولانی تری تنظیم می کنند.

به کارگیری این تکنیک همچنین به نوع دارایی ای که معامله گر با آن سروکار دارد نیز بستگی دارد (مانند فارکس، سهام و ارز دیجیتال). به طور مثال حد ضرر و زیان با سهولت بیشتری می تواند در بازار سهام نسبت به اوراق قرضه ایجاد شود.

مزایای استفاده از سفارش Stop-Loss و قیمت ماشه (Trigger Price)

مهمترین مزیت سفارش توقف ضرر این است که اجرای آن هزینه ای ندارد. کارمزد عادی و معمول کاربر تنها پس از رسیدن به قیمت ماشه و فروش سهام باید شارژ شود و از او دریافت می شود.

یک مزیت دیگر در سفارش توقف ضرر این است که اجازه می دهد تصمیم گیری معامله گر در خصوص خرید و فروش از هرگونه تأثیر عاطفی آزاد و جدا باشد. مردم تمایل دارند عاشق سهام یا ارز دیجیتال خود شوند. به عنوان مثال، آنها ممکن است این باور غلط را همیشه در ذهن داشته باشند که اگر فرصت سرمایه گذاری در دارایی دیگری را به خود بدهند قطعا پشیمان خواهند شد یا دوباره به دارایی قبلی خود باز خواهند گشت. اما در واقعیت، این تاخیر در تصمیم گیری ممکن است فقط باعث افزایش ضرر شود.

صرف نظر از اینکه معامله گر از چه نوع سرمایه گذاری باشد، باید بتواند به راحتی دلیل خرید و نگهداری دارایی خود را تشخیص دهد. معیارهای یک سرمایه گذار کوتاه مدت با معیارهای یک سرمایه گذار بلند مدت متفاوت خواهد بود، که این ها نیز با معیارهای یک معامله گر روزانه متفاوت هستند. مهم نیست که چه استراتژی ای انتخاب شده است، استراتژی فقط در صورتی جواب می دهد که معامله گر به استراتژی پایبند باشد. بنابراین ، اگر یک سرمایه گذار سخت گیر در خرید و نگهداری یک دارایی باشد ، سفارشات حد ضرر و زیان و قیمت ماشه او در این مرحله بی فایده است. اما در پایان، اگر قرار است یک سرمایه گذار در مسیر خود موفق باشد ، باید از استراتژی خود اطمینان کامل داشته باشد. این به این معنی است که برنامه و استراتژی خود را ادامه دهد. مزیت سفارشات حد ضرر این است که آنها می توانند به کاربر کمک کنند تا در مسیر خود باشد و مانع از مداخله احساسات او شود.

سرانجام، مهم است که درک کنیم تعیین سفارشات ضرر و زیان و قیمت ماشه تضمین نمی کند که در بازارهای مالی درآمد کسب کنیم. معامله گر هنوز هم باید علاوه بر استفاده از این تکنیک، تصمیمات هوشمندانه در مورد سرمایه گذاری بگیرد. اگر این کار را نکند ، به همان اندازه که این تکنیک ضرر او را متوقف می کند، از راه دیگری ضرر خواهد کرد (فقط با سرعت بسیار کندتر).

سفارشات توقف ضرر و زیان به طور سنتی به عنوان راهی برای جلوگیری از ضرر در نظر گرفته می شود. با این حال ، استفاده دیگر از این ابزار، قفل کردن سود است. در این حالت، گاهی اوقات از دستورات توقف ضرر به عنوان ” trailing stop” یا توقف عقب افتادن یاد می شود. در اینجا ، سفارش ضرر و زیان در درصدی کمتر از قیمت فعلی بازار تنظیم می شود (نه قیمتی که آن را خریداری کرده اید). قیمت توقف ضرر با نوسان قیمت دارایی تنظیم می شود و تغییر می کند (چون به صورت درصدی تنظیم می شود). مهم است که به خاطر داشته باشید که اگر ارزش یک دارایی صعود کند، یک سود بالقوه به دست می آید. اما کاربر هنوز تا وقتی که دارایی را بفروشد پول نقد را در دست ندارد. استفاده از یک trailing stop به معامله گر اجازه می دهد تا سود او ادامه یابد، در حالی که در عین حال، حداقل سود واقعی تحقق یافته را نیز تضمین می کند.

در ادامه برای درک بهتر این مثال را در نظر بگیرید: فرض کنید معامله گر یک دستور trailing stop برای 10٪ زیر قیمت فعلی تعیین کرده است و دراریی او در طی یک ماه به 30 دلار افزایش می یابد. سفارش trailing stop در هر سهم 27 دلار (30 دلار – (٪10* ۳۰دلار)) = 27 دلار قفل می شود. از آنجا که این پایین ترین قیمتی است که دارایی در آن فروخته می شود ، حتی اگر دارایی یک افت غیر منتظره داشته باشد، معامله گر ضرر نمی کند.

البته ، به خاطر داشته باشید که دستور ضرر و زیان همچنان یک سفارش در بازار است و به سادگی در حالت خاموش باقی می ماند و فقط با رسیدن به قیمت ماشه فعال می شود. بنابراین ، ممکن است قیمتی که فروش معامله گر در آن انجام می شود کمی متفاوت از قیمت ماشه تعیین شده باشد.

قیمت ماشه (Trigger Price) چیست؟

معایب سفارشات توقف ضرر

گفتیم که یک مزیت سفارش توقف ضرر این است که معامله گر نیازی به نظارت بر عملکرد روزانه دارایی خود ندارد. این راحتی به خصوص هنگامی که معامله گر در تعطیلات به سر می برد یا در شرایطی است که مانع نظارت بر دارایی خود برای مدت طولانی می شود، بسیار مفید است. اما عیب اصلی این ویژگی این است که نوسان کوتاه مدت قیمت سهام می تواند حد ضرر را فعال کند. نکته کلیدی حل این مشکل، انتخاب درصدی حد ضرر است که به سهام اجازه می دهد روز به روز نوسان داشته باشد و در عین حال از خطر نزول هرچه بیشتر جلوگیری می کند. تعیین سفارش توقف ضرر 5٪ در دارایی هایی که سابقه نوسان 10٪ یا بیشتر در یک هفته را داشته باشد ممکن است بهترین استراتژی نباشد و به احتمال زیاد معامله گر در کارمزد دریافت شده حاصل از اجرای سفارش توقف ضرر، ضرر خواهد کرد.

هیچ قانون درست و سریعی برای تعیین حد ضرر وجود ندارد. تعیین این عدد کاملا به سبک سرمایه گذاری فردی هر معامله گر بستگی دارد. یک معامله گر فعال ممکن است از حد ضرر 5٪ استفاده کند ، در حالی که یک سرمایه گذار بلند مدت ممکن است 15٪ یا بیشتر را انتخاب کند.

یکی دیگر از معایب این روش که باید بدانید این است که هنگامی که دارایی به قیمت ماشه خود رسید، سفارش توقف ضرر به یک سفارش باز تبدیل می شود. بنابراین ممکن است قیمتی که دارایی در آن فروخته می شود بسیار متفاوت از قیمت ماشه که توسط معامله گر تعیین شده، باشد. این واقعیت به ویژه در یک بازار پر سرعت و پر نوسان مانند ارزهای دیجیتال که قیمت دارایی ها می تواند به سرعت تغییر کند، صادق و در عین حال پر ریسک است.

محدودیت دیگر در مورد سفارش توقف ضرر این است که بسیاری از کارگزاران به معامله گران اجازه نمی دهند در برخی از اوراق بهادار مانند سهام تابلوی OTC سفارش توقف ضرر ایجاد کنند.

علاوه بر موارد گفته شده، سفارشات توقف ضرر محدود خطرات بالقوه بیشتری نیز دارند که معامله گران باید با توجه به هر دارایی و میزان نوسان و دامنه تغییرات آن، نسبت به تنظیم یا عدم تنظیم قیمت ماشه، تصمیم درستی اتخاذ کنند.

شرح پارامترها

قیمت ماشه / ماشه (Trigger Price/ Trigger): هنگامی که آخرین قیمت معامله شده به Trigger Price/ Trigger رسید ، سفارش از پیش تعیین شده اجرا می شود.

قیمت سفارش (Order price): قیمتی که کاربران برای قرارداد خرید و فروش وارد می کنند. هنگامی که آخرین قیمت معامله شده به Trigger رسید ، سیستم به طور خودکار سفارش را در Order Price از پیش تعیین شده در دفتر سفارشات انجام می دهد.

مبلغ قرارداد (Contracts Amount): مقدار یا حجمی که کاربران برای فروش / خرید قراردادها وارد می کنند. هنگامی که آخرین قیمت معامله شده به Trigger رسید، سیستم بطور خودکار سفارش این حجم از قراردادهای از پیش تعیین شده را در دفتر سفارش ثبت می کند.

اکنون با یک مثال مفهوم پارامترها را روشن می کنیم:

یک کاربر دارای 100 عدد قرارداد سه ماهه ارز دیجیتالی با موقعیت Long، با متوسط قیمت موقعیت باز 12000 USD است. او فکر می کند حمایت مهم و کلیدی نزدیک به 10000 دلار باشد. اگر قیمت به زیر 10000 دلار برسد ، افت زیادی خواهد داشت. برای جلوگیری از ضرر و زیان بیشتر ، کاربر می تواند از تکنیک Trigger Order برای جلوگیری از ضرر استفاده کند.

حال با جزییات ببینیم این روش چگونه پیاده سازی می شود:

متد سفارش شماره ۱: انتخاب ” Trigger order ” تعیین قیمت ماشه 10000 دلار ، و برنامه ریزی برای فروش 100 عدد قرارداد برای موقعیت Long (تعداد قرارداد) با 9980 دلار (قیمت سفارش) ، پس از وارد کردن اعداد، مرحله بعد کلیک کردن روی ” Close Long”برای ثبت سفارش. هنگامی که آخرین قیمت معامله شده به 10000 دلار برسد ، سیستم سفارش Trigger را اجرا می کند و آن را با قیمت 9980USD ، یعنی سفارش Limit Order به بازار می فروشد.

قیمت ماشه (Trigger Price) چیست؟

قیمت ماشه (Trigger Price) چیست؟

متد سفارش شماره ۲: انتخاب ” trigger order” ، تعیین قیمت ماشه 10000 دلار و انتخاب سطح قیمت مورد نظر از میان 5 قیمت برتر (top 5 optimal BBO price) یا 20 قیمت برتر (top 20 optimal BBO price) و سپس کلیک بر روی گزینه “Close Long “و سپس منعقد کردن قرارداد. وقتی آخرین قیمت معامله شده به 10000USD رسید ، سیستم سفارش Trigger را اجرا می کند و در اسرع وقت با قیمت BBO انتخاب شده سریع معامله می کند تا قیمت بازار را از دست ندهد.

قیمت ماشه (Trigger Price) چیست؟

چگونگی بررسی وضعیت سفارش

پس از تنظیم و بستن قرار دادن سفارش ماشه (Trigger Order)، کاربر می تواند سفارش را در بخش “” Open Orders – Trigger Orders پیدا کند تا وضعیت سفارش را بررسی کند.

نکات مهم

1. هنگامی که قراردادهای مورد نظر در مرحله تحویل ، تسویه حساب یا تعلیق قرار دارند ، کاربران نمی توانند سفارشات ماشه را راه اندازی کنند ، این بدان معنی است که عملکرد سفارش ماشه فقط برای قراردادهای وضعیت معامله (trading-status) موجود است.
2. برای سفارشات ماشه محدودیت سفارش وجود دارد. هنگام عبور از حد سفارش آن نوع قرارداد ، کاربران نمی توانند سفارشات ماشه را چندین بار برای یک نوع قرارداد ثبت کنند.
3. هنگامی که آخرین قیمت معامله شده به “Trigger” رسید، سفارش از پیش تعیین شده اجرا می شود. اما اگر قیمت سفارش از پیش تعیین شده در محدوده قیمت نباشد (یعنی کاربران یک قیمت خرید بالاتر از بالاترین قیمت خرید یا یک قیمت فروش پایین تر از پایین ترین قیمت فروش تعیین کنند)، در این صورت ، سفارش ماشه شکست می خورد .
4. ممکن است سفارشات ترایگر به دلیل نوسانات شدید ، محدودیت قیمت ، محدودیت موقعیت ، حاشیه ناکافی ، نبود موقعیت کافی برای بستن قرارداد، وضعیت غیر عادی ، مشکلات شبکه یا سایر مشکلات سیستم فعال نشود.
۵. قبل از اینکه سفارش فعال شود و تا زمانی که سفارش ماشه در موقعیت های باز / بسته شدن با قیمت و مقدار سفارش از پیش تعیین شده آغاز شود حاشیه یا موقعیت های دیگر مسدود نمی شوند.
۶. هنگامی که سفارش ماشه فعال شد ، به سفارش محدود منتقل می شود و در سفارش دفتر کل با قیمت از پیش تعیین شده توسط کاربر قرار می گیرد.

لطفا توجه داشته باشید که امکان انجام موفقیت آمیز سفارش ماشه، کاملا بستگی به شرایط بازار در آن زمان دارد که آیا می توان در آن موقعیت سفارش را با موفقیت انجام داد یا خیر.

چگونه اهداف معاملاتی مؤثری تعیین کنیم؟

تعیین اهداف معاملاتی می‌تواند تلاش سازنده‌ای برای کمک به شما در جهت‌یابی بازار باشد؛ با این حال، تعیین برخی از این اهداف مفیدتر از سایرین خواهد بود. در این بخش، ما روش‌های درست و غلط را در تعیین اهداف معاملاتی فارکس بررسی خواهیم کرد. به ارتباط میان اهداف صحیح با برنامه معاملاتی شما و نیز چگونگی رصد پیشرفت شما در جهت اهدافتان خواهیم پرداخت.

در ویدیوی بالا، پائول رابینسون به بررسی این مسئله که چگونه می‌توان به بهترین نحو هدف خود را تعیین کرد، می پردازد؛ اینکه چرا پول درآوردن هدف نهایی نیست، خطرات تعیین اهداف بی‌معنا در بازارهای چرخه‌ای چیست و چطور می‌توانیم از اهداف خود در راستای ایجاد نظم و هدف معامله‌گر چیست؟ انضباط کاری استفاده کرد.

چرا باید برای خود اهداف معاملاتی تعیین کنیم؟

تعیین اهداف به دو دلیل اصلی اهمیت دارد. یکی اینکه به شما در پایبندی به برنامه‌ی تجاری‌تان کمک می‌کند و دیگری اینکه شما اجازه می‌دهد تا با مداومت بیشتری به فعالیت معامله‌گری بپردازید. برای افراد تازه‌وارد این امر بیشتر به معنای تمرکز روی هدفی فرایندمحور است تا نتیجه‌محور. به عنوان مثال، داشتن اهدافی مبتنی بر مدیریت دقیق ریسک و آنالیز تکنیکال در معامله یا حتی مواردی همچون بهره‌مندی از ورزش روزانه و یک رژیم غذایی متعادل به پیشبرد تجارتی مداوم‌تر شما کمک می‌کند.

چه مواردی نباید جزء اهداف معاملاتی شما باشد؟

بر خلاف تصور عموم، یک هدف مالی نمی‌تواند یک هدف معاملاتی مفید محسوب شود. دلیل این امر آن است که بازار پویاست و فرصت‌ها را به صورت خطی در اختیار معامله‌گران نمی‌گذارد. برخی از دوره‌های معاملاتی با شیوه‌ی معاملاتی شما سازگاری خوبی دارند و بعضی دوره‌ها نه. در نتیجه حفظ سرمایه مهم‌تر از تعیین اهداف مالی دلخواه‌تان است. چرا که معامله‌گران هیچ‌گونه کنترلی بر روی زمان‌بندی شرایط مطلوب بازار ندارند.

سایر اهداف بیهوده شامل آن‌ دسته‌ای می‌شود که چندان واضح نبوده یا به راحتی قابل‌سنجش نیستند؛ مثلا مواردی از قبیل «بیشتر روش‌مند باشید» یا «ثابت‌قدم‌تر باشید»، «با این استراتژی یا آن استراتژی بهتر معامله کنید». چگونه می‌توان موفقیت در رسیدن به چنین اهدافی را سنجش کرد؟ بهتر است چنین اهداف مبهمی را به اهدافی کوچکتر و فرایندمحورتر تبدیل شوند تا دسترسی به آن هدف معامله‌گر چیست؟ هدف معامله‌گر چیست؟ امکان‌پذیرتر باشد.

اثربخشی اهداف فرآیندمحور

برخلاف اهداف نتیجه‌محور، انواع فرایندمحور می‌توانند به شما در دنبال‌کردن برنامه‌ی معاملاتی‌ شخصی‌تان کمک کنند. تعیین اهدافی که از برنامه‌ی شما پشتیبانی می‌کنند، می‌تواند به شما در حفظ تمرکز بیشتر روی جزئیاتی که منجر به معاملات خوب می‌شوند، کمک کند.

یک راه برای انجام این کار، استفاده از عبارتی نظیر «اگر، پس …» می‌باشد بدین‌معنی که «اگر این [رویداد] اتفاق بیفتد، من این کار را خواهم کرد.» به‌عنوان مثال: «اگر جفت‌ارز یورو/دلار به سطح قیمتی معینی برگردد و یک کندل بازگشتی کلیدی دیده شود، آن وقت وارد معامله خرید خواهم شد.» بسته به شیوه معاملاتی شما، این معیار می‌تواند متغیر باشد؛ اما در هر حال، نکته‌ی مهم این است که کار درست را تنها طبق برنامه‌ی خود انجام دهید.

اگر از این قوانین تبعیت کنید، صرف‌نظر از نتیجه‌ی به‌دست‌آمده، در دراز مدت معاملات سودآوری خواهید داشت. اگر در مورد قوانین مدیریت ریسک تسلط داشته باشید، این شانس را خواهید داشت که با گذر زمان به سودآوری برسید.

لزوما نبایستی معاملات سودآور را «معاملات خوب» و معاملات زیا‌ن‌ده را «معاملات بد» قلمداد کرد. شما می‌توانید یک معامله‌ی «خوب» انجام دهید و در عین حال ضرر کنید یا برعکس یک معامله‌ی «بد» انجام دهید، ولی سود کنید. به یاد داشته باشید، حرکت نسنجیده‌ای که برایتان منجر به سودآوری می‌شود، نوعی «فیدبک منفی» برای شما ایجاد خواهد کرد و برعکس همین را می‌توان در مورد حرکت سنجیده‌ای که به مثابه‌ یک «فیدبک مثبت» است، نیز بیان کرد. بنابراین تا حد امکان، سعی کنید در معاملات خود روی فیدبک مثبت تمرکز کنید.

پیگیری اهداف و سنجش میزان پیشرفت

پیگیری اهداف و سنجش میزان پیشرفت دو فاکتور مهمی است که باید درنظر بگیرید تا اطمینان حاصل کنید راهکار درستی را در پیش گرفته‌اید. یکی از ابزارهای قدرتمند برای کسب اطمینان خاطر از اینکه مطابق برنامه‌ی خود پیش می‌روید، استفاده از چک لیست و ژورنال تجاری است. با این ابزارها، نه تنها توجه شما را بر روی معاملات مناسب متمرکز می‌شود، بلکه نقاط ضعف و قوت‌تان را نیز برجسته خواهید کرد.

به‌عنوان مثال، شاید در پایبندی به نقاط حد ضرر و تارگت‌های خود دچار مشکل باشید. این مشکل بیش‌تر در زمینه‌ی رعایت حجم معاملات به چشم می‌آید. راه حل ساده‌ی این معضل آن است که ریسک هر معامله را کاهش دهید. در این صورت، دیگر به‌دلیل مشاهده‌ی نوسانات بالا در سود و ضررهای خود، اسیر تصمیمات احساسی نخواهید شد.

یک راهکار دیگر استفاده از کارت امتیاز برای هر معامله است. بدین طریق برای هر معامله‌ای که انجام می‌دهید، یک امتیاز به خود اختصاص دهید و حساب‌و‌کتاب کنید که تا چه میزان به برنامه‌ی خود پایبند بوده‌اید. این کار نقاط ضعف شما را آشکار می‌کند و درنهایت با شفافیت بیشتری می‌توانید به ادامه‌ی کار خود فکر کنید.

به‌طور کلی با تمرکز بر روی اهدافی که شما را به سمت «انجام کار درست» سوق می‌دهند، خود را به بهترین نحو ممکن برای سود آوری بلندمدت آماده خواهید کرد. مطمئنا هیچ تضمینی در کار نیست؛ اما اگر بدون هیچ ساختار و برنامه‌ی مشخصی به فعالیت ادامه دهید، موفقیت های کوتاه‌مدت‌تان پایدار نخواهند بود.

خلاصه:

به‌طور خلاصه، اهداف فرایندمحور موثرتر از اهداف نتیجه‌محور عمل خواهند کرد. تبیین چنین اهدافی به شما کمک می‌کند تا به‌جای تمرکز روی اهداف مالی (که شما را به سمت معاملات بیش از اندازه یا معاملات پرریسک سوق خواهند داد)، به یک چارچوب ذهنی مناسب دست یابید و معاملاتی با بهترین عملکرد داشته باشید.

شما بایستی همیشه برای نحوه‌ی ورود و خروج از معاملات، نحوه‌ی مدیریت پولتان، تجارت در بازارها و پارامترهای ریسک‌تان برنامه‌ای مشخص داشته باشید.

تاجای ممکن برنامه‌ای ساده داشته باشید. برای مثال، انتخاب چند اندیکاتور معاملاتی پربازده می‌تواند بسیار مؤثرتر از تلاش برای ترکیب همه‌ی اندیکاتورها با یکدیگر باشد. ساده‌کردن رویکرد تحلیل تکنیکال شما می‌تواند در بهبود روند تبدیل شدن شما به یک معامله‌گر بهتر کمک کند.

داشتن اهداف معاملاتی که مکمل یک استراتژی مستحکم باشد، اعتماد به نفس شما را در انجام معاملات افزایش می‌دهد.

تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس چیست؟

تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس سوالی است که کاربران زیادی با آن مواجه شده اند. اگر در بازار بورس تازه کار هستید و نمی‌دانید از کجا شروع کنید، از دیدن تعداد گزینه‌های زیاد روبه‌رویتان شگفت زده خواهید شد. در واقع، روش‌های بسیار زیادی برای ورود سرمایه گذاری در بازار بورس وجود دارند.

دو مورد از متداول هدف معامله‌گر چیست؟ ترین روش‌ها سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس هستند. شاید قبلا این دو را با هم اشتباه ‌می‌گرفتید یا فکر ‌می‌کردید ‌یک چیز هستند. اما سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس به ‌یک معنی نیستند و هر کدام مزایا و معایب خودش را برای سرمایه گذار دارد. به همین دلیل مهم است که تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس را بدانید.

تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس چیست-1

پیشنهاد می کنم فیلترهای کاربردی بورس شامل بیش از 50 فیلتر کاربردی در سایت دیده بان بازار را مشاهده نمایید

تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس چیست و کدام ‌یک برای سرمایه گذاری بهتر است؟

معامله‌گری در بورس

تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس در ادامه توضیح داده می شود. معامله‌گری‌ یک نوع از سرمایه گذاری است و به معنای خرید و فروش سهام در ‌یک بازه‌ی زمانی کوتاه برای کسب سود سریع است. “کوتاه” ‌یک کلمه‌ی نسبی است که برای دوره‌ی زمانی به طول چند ثانیه تا چند ماه استفاده ‌می‌شود. اما نکته اصلی این است که قصد معامله‌گر فروش سهام است نه نگه داشتن آن.

در معامله‌گری از سفارش توقف استفاده ‌می‌شود. سفارش توقف قیمتی است که حاضرید در آن خرید ‌یا فروش انجام دهید. سفارش توقف ‌می‌تواند از نوع سفارش توقف-محدودیت باشد که در آن هم قیمتی که در آن خرید انجام ‌می‌دهید و هم میزان پولی که برای خرید صرف ‌می‌کنید را مشخص ‌می‌کنید.

نوع دیگر سفارش توقف سفارش توقف-ضرر است که در آن قیمتی که در آن سفارش فروش ایجاد ‌می‌کنید را مشخص ‌می‌کنید. سفارش‌های توقف طراحی شده اند تا بتوانید در قیمت مناسب سهام بخرید و از ضررهای بزرگ جلوگیری کنید (هر چند هیچ کدام این‌ها تضمین شده نیستند).

در معامله‌گری بورس باید سهام‌های زیادی را خرید و فروش کنید و باید معامله‌های پرسودی انجام دهید چون به عنوان ‌یک معامله‌گر به طور مداوم در حال خرج کردن پول برای خرید سهام‌هایی هستید که ‌می‌خواهید بعدا بفروشید.

پیشنهاد می کنم حتما مقاله آموزش تابلو خوانی در بورس را مطالعه کنید

بسیاری از معامله‌گر‌ها انتظار دارند که ماهانه 10% سود کنند. اگر با 50 میلیون تومان در حساب کارگزاری خود معامله را شروع کنید، هدفتان باید این باشد که ماه آینده با معامله‌گری 55 میلیون تومان در حساب خود داشته باشید. این رقم برای ماه بعدی 60 میلیون و 500 هزار تومان است. سود 10% ماهانه در پایان ‌یک سال سرمایه 50 میلیون تومان را به 156 میلیون و 921 هزار تومان دلار تبدیل ‌می‌کند.

با این که 10% هدف شماست، بسته به عملکردتان در معامله‌گری ممکن است کمتر ‌یا بیشتر از 10% هدف معامله‌گر چیست؟ سود به دست بیاورید.

متداول ترین نوع معامله‌گری در بازار بورس معامله روزانه و چند روزه است. چنین افرادی در طول ساعاتی که بازار باز است حجم زیادی از سهام را خرید و فروش ‌می‌کنند به امید این که در هنگام بسته شدن بازار در همان روز و یا چند روز آینده سود کنند.

اما، انواع دیگری از معامله‌گر‌ها نیز وجود دارند که بسته به مدت زمانی که‌ یک سهم را نگه ‌می‌دارند دسته بندی ‌می‌شوند. به عنوان مثال، معامله‌گر‌های نوسانی سهام خود را تنها چند ثانیه و نهایتا چند دقیقه نگه ‌می‌دارند. آن‌ها هم مانند معامله‌گر‌های روزانه تا زمان بسته شدن بازار همه‌ی سهام خود را ‌می‌فروشند در حالی که معامله‌گرهای کوتاه مدت ممکن است سهام خود را بیشتر از ‌یک روز نگه دارند. آن‌ها‌ یک روش بلند مدت‌تر را دنبال ‌می‌کنند و گاهی سهام خود را قبل از فروش چند روز ‌یا چند هفته نگه ‌می‌دارند.

تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس چیست-2

پیشنهاد می کنم مقاله اندیکاتورهای مهم و کاربردی بورس – 6 اندیکاتور مهم بورس را مطالعه نمایید

سرمایه گذاری در بورس

سرمایه گذاری به طور کلی به معنی نگه داشتن سهام برای مدتی طولانی بدون توجه به بالارفتن‌ یا پایین آمدن قیمت آن است. در سرمایه گذاری شما مانند ‌یک سرمایه گذار واقعی در شرکت رفتار ‌می‌کنید نه شخصی که برای مدت کوتاهی بخشی از سهام شرکت را در اختیار دارد.

سرمایه گذاری به معنی نگه داشتن سهام با ارزش برای مدتی بسیار طولانی، حتی گاهی چند دهه، هدف معامله‌گر چیست؟ قبل از فروش آن است. برای سرمایه گذاری به جای پیش بینی این که در چند دقیقه آینده و یا چند روز آینده چه اتفاقی ‌می‌افتد باید دیدگاه بلند مدت تری داشته باشید و عملکرد سالانه شرکت و پتانسل آن برای پیشرفت در سال‌های آینده را در نظر بگیرید.

سرمایه گذاری در بورس به صبر زیادی نیاز دارد. بازار بورس به طور ذاتی پر نوسان و پر ریسک است، پس حتی اگر در طول سرمایه گذاری سهام شما افت کند باید بتوانید آن را به امید رشد در آینده نگه دارید.

پیشنهاد می کنم حتما مقاله کاربردی حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال را مطالعه نمایید

تفاوت سرمایه گذار و معامله‌گر در بورس

بعضی از توضیحات در خصوص تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس در بالا توضیح داده شد. در اینجا باید گفت معامله‌گر به شخصی گفته می شود که به خرید و فروش مداوم سهام در بازار بورس می پردازد. ‌یک معامله‌گر در زمانی که قیمت سهام بالا برود آن را ‌می‌فروشد اما‌ یک سرمایه گذار حتی در طول بالا و پایین رفتن‌های بازار سهامش را نگه ‌می‌دارد.

تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس چیست-3

پیشنهاد می کنم حتما مقاله پولبک در تحلیل تکنیکال – شناسایی پولبک را مطاله نمایید

تفاوت‌های سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس:

کسب اطلاعات و تصمیم گیری

اصلی ترین تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس در نوع تحلیلی است که باید انجام دهید. برای موفق شدن به عنوان ‌یک معامله‌گر باید همیشه پیگیر اخبار و اطلاعات باشید. اما سرمایه گذاران به تحلیل بنیادی احتیاج دارند. تحلیل بنیادی روشی برای اندازه گیری ارزش ذاتی سهام با استفاده از فاکتور‌های مرتبط مالی و اقتصادی است. هدف نهایی تحلیل بنیادی رسیدن به عددی است که سرمایه گذار ‌می‌تواند آن را با قیمت فعلی سهام مقایسه کند تا ببیند آیا ارزش سهام بیشتر ‌یا کمتر از میزانی است که باید باشد.

در حالی که معامله‌گر‌ها به دنبال فرصت‌ استفاده از نوسانات قیمت و شوک‌های بازار هستند. تصمیم گیری معامله‌گر‌ها بر اساس تحلیل تکنیکال است و هدف آن بهره بردن از موج‌های حرکت بازار است که ممکن است مثبت ‌یا منفی باشند.

معامله‌گر‌ها برای تصمیم گیری سریع و پیش بینی این موج‌ها از تحلیل تکنیکال استفاده ‌می‌کنند. تحلیل تکنیکال از قیمت بازار سهام برای پیش بینی الگو‌های آینده و تحلیل تاریخچه‌ی سهام استفاده ‌می‌کند. تحلیل تکنیکال ترند‌های قیمت، حجم‌ها و میانگین‌های جابه‌جایی را در‌یک بازه‌ی زمانی بررسی ‌می‌کند. ‌یک معامله‌گر به فعالیت‌های شرکت ‌یا پتانسیل آن برای پیشرفت در آینده توجهی نمی‌کند.

در حالی که سرمایه گذاران زمان بیشتری برای تصمیم گیری اختصاص ‌می‌دهند. آن‌ها با استفاده از هدف معامله‌گر چیست؟ تحلیل‌های عمیق تر و بنیادی به دنبال درک بهتر شرکت‌ها هستند و به دنبال فرصت‌هایی بلند مدت و سودآور ‌می‌گردند.

تحلیل بنیادی روی صنعتی که شرکت در آن حیطه فعالیت دارد و وضعیت اقتصادی کشور تمرکز ‌می‌کند. تحلیل بنیادی شامل مطالعه‌ی سلامت مالی صنعت و شرکت و پتانسیل رشد شرکت در آینده است و به بررسی گزارش‌های سالانه ‌می‌پردازد.

پیشنهاد می کنم حتما مقاله آموزش ابر ایچیموکو در تحلیل تکنیکال را مطالعه فرمایید

سود معامله گری و سرمایه گذاری

اگر معامله‌گر باشید سودی که به دست ‌می‌آورید سود حاصل از خرید و فروش روزانه‌ و چند روزه سهام است. در حالی که اگر به طور طولانی مدت سرمایه گذاری کنید ممکن است بتوانید سود‌های متنوعی از سهام خود به دست بیاورید. بسیاری از شرکت‌ها به طور فصلی ‌یا سالانه به سهام داران خود سود ‌می‌دهند.‌

یک شرکت همینطور ممکن است بسته به میزان سود آوری اش تصمیم بگیرد سهام خود را تقسیم کند. تقسیم شدن سهام ‌می‌تواند باعث بالا رفتن قیمت آن شود. با سرمایه گذاری طولانی مدت همینطور ‌می‌توانید سود مرکب نیز دریافت کنید. پس یک هدف معامله‌گر چیست؟ تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس در نوع سودی است که می توانید به دست بیاورید.

پیشنهاد می کنم از صفحه پیش بینی بازار بورس که هر روز آپدیت می شود و برای پیش بینی آینده بازار بورس طراحی شده است دیدن کنید

سرمایه گذاری‌ها

معامله‌گر‌ها بیشتر سهام ‌می‌خرند چون ‌می‌توانند آن را به سرعت بفروشند. اما سرمایه گذارانی که روی سود بلند مدت تمرکز ‌می‌کنند ‌می‌توانند سرمایه خود را روی خرید‌های متنوع تری بگذارند. آن‌ها ‌می‌توانند علاوه بر سهام، صندوق های سرمایه گذاری مشترک و ETF‌ ها را نیز خریداری کنند.

سرمایه گذاران همینطور ‌می‌توانند به دیگر بازار‌ها مانند بازار املاک نیز وارد شوند. خرید فروش املاک از خرید و فروش سهام بسیار مشکل تر است اما سرمایه گذاران ‌می‌توانند از این بازار سود خوبی به دست بیاورند.

پیشنهاد می کنم مقاله آموزش فیلتر نویسی در سایت دیده بان بورس را مطالعه کنید

هزینه‌ها در معامله گری و سرمایه گذاری

شما چه برای معامله‌گری و چه برای سرمایه گذاری به حساب کارگزاری نیاز دارید. کارگزاری ‌می‌تواند بسیاری از بخش‌های معامله‌گری مانند تعیین سفارش توقف ‌یا سفارش توقف-محدودیت در بورس را ساده تر کند. اما برای هر کارگزاری باید هزینه ای پرداخت کنید.

کارگزاری‌ها حق کمیسیونی دریافت ‌می‌کنند که از سود شما کم ‌می‌شود. هنگا‌می‌که میزان سود هدف خود را مشخص ‌می‌کنید باید میزان کمیسیون کارگزاری و مالیات خرید و فروش سهم را نیز لحاظ کنید زیرا در بسیاری از اوقات اعداد روی کاغذ تنها تا زمانی که کمیسیون از آن‌ها کم نشده است خوب به نظر ‌می‌رسند.

اگر در ماه چند سهم را معامله ‌می‌کنید کمیسیون زیادتری باید بپردازید. پس یک تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس در میزان کمیسیونی است که به کارگزاری می پردازید.

ریسک معامله گری و سرمایه گذاری

همه‌ی سرمایه گذاری‌ها دارای ریسک هستند. اما ریسک‌های مربوط به سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس متفاوت است. عدم ثبات بازار بورس به این معنی است که اگر چیزی باعث افت قیمت‌ یک سهام برای چند دقیقه شود، معامله‌گر که سهام شرکت را در اختیار دارد دچار ضرر ‌می‌شود.

اگر چیزی باعث افت شدید بازار در ‌یک روز قبل از بازگشت به حالت اولیه در روز بعد شود، کسی که سال‌هاست سهامش را نگه داشته است بالا رفتن قیمت سهام در روز بعد را ‌می‌بیند. اما در ‌یک روز بد در بازار، اگر‌ یک معامله‌گر اشتباهی انجام دهد، متحمل ضرر ‌می‌شود که ‌می‌تواند سود روزانه، ماهانه و حتی سالانه اش را تحت تاثیر قرار دهد.

البته، معامله‌گری ‌می‌تواند روش خوبی برای کم کردن ریسک سقوط کامل بازار در زمان رکود اقتصادی در کشور باشد. چون در این روش معامله گر سهام خود را برای مدت طولانی نگه نمی‌دارید. اما رکود اقتصادی ارزش سرمایه گذاری طولانی مدت را کم ‌می‌کند.

پیشنهاد می کنم حتما مقاله کاربردی آموزش الگوهای کندل استیک در تحلیل تکنیکال را مطالعه فرمایید.

سطح استرس معامله گر و سرمایه گذار

یک از موارد مهم در تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس سطح استرسی است که معامله‌گرها و سرمایه گذاران تحمل می کنند. در واقع، بالا و پایین رفتن‌های قیمت سهم در بازار بورس و ریسک بالای این بازار استرس‌های زیادی برای معامله‌گر‌ها در مقایسه با سرمایه گذاران ایجاد ‌می‌کند.

تعهد شغلی

معامله‌گر‌های بسیار خوش شانس ممکن است بتوانند مخارج زندگی خود را از معامله در بورس به دست بیاورند. در حالی که اگر‌ یک سرمایه گذاری طولانی مدت مناسب انجام دهید، دیگری نیازی نخواهید داشت در کل زندگیتان کار کنید. البته همیشه باید بدانید که عملکرد شرکت و وضعیت بازار چگونه است.

برای معامله‌گری در طول روز باید زمان زیادی صرف کنید. برای این کار باید در مورد شرکت‌های بسیاری تحقیق کنید، تصمیم بگیرید که روی کدام‌ یک سرمایه گذاری کنید و همیشه مراقب حساب کارگزاری خود باشید تا ببینید از معامله‌های مختلف چقدر سود کرده اید. بسیاری از سرمایه گذاران ممکن است مایل به انجام همه‌ی این کار‌ها نباشند. اما بسیاری از افراد حرفه ای در بازار معامله گری را به دلیل مزایای زیاد آن ترجیح می دهند.

تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس چیست-4

پیشنهاد ثروت آفرین : فیلتر طلایی بورس

نتیجه گیری

در مقاله تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس فهمیدیم معامله‌گری و سرمایه گذاری هر دو روش‌های خوبی برای کسب سود از بازار بورس هستند. اما آیا‌ یکی از آن‌ها پر سودتر از دیگری است؟

نه واقعا. هر دوی آن‌ها ‌می‌توانند باعث کسب سود بسیار زیاد ‌یا ضرر‌های زیادی شوند. ممکن است به نظر برسد که با معامله‌گری ‌می‌توانید در لحظه سود بیشتری کسب کنید ولی هیچ چیز ر بازار پرریسک بورس تضمین شده نیست. هدف شما 10% یا 20% سود ماهانه است اما‌ یک روز بد ‌یا چند روز ریزش بازار حتی ‌می‌توانند باعث ضرر شما شود.

معامله‌گری در بورس ریسک‌های بسیار زیادی دارد و سود آن نیز بسیار زیاد و دلچسب است ولی برای این کار باید دانش کافی و توانایی تصمیم گیری سریع داشته باشید.

در سرمایه گذاری طولانی مدت نیز هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد. برای گرفتن بهترین تصمیم ممکن در مورد شرکتی که ‌می‌خواهید روی آن سرمایه گذاری کنید حتما باید زمان زیادی بگذارید و با استفاده از منابع مختلف صورت های مالی شرکت را بررسی کنید.

معیار تصمیم گیری شما برای انتخاب ‌یکی از این روش‌ها برای فعالیت در بازار بورس نباید سوددهی آن‌ها باشد. هر دوی این روش‌ها پتانسل و ریسک بالایی دارند. مهم است که تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس را بدانید،‌ روشی که مهارت بیشتری در انجام آن دارید و انجامش برایتان راحت تر است را انتخاب کنید و تا جایی که ‌می‌توانید قبل از ورود به بازار بورس تحقیق کنید و خودتان را آماده کنید.

امیدواریم مقاله تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس برای سرمایه گذاری در بازار بورس مورد استفاده شما قرار بگیرد. خوشحال می شویم نظر خود را در مورد تفاوت سرمایه گذاری و معامله‌گری در بورس در بخش نظرات وبسایت ثروت آفرین درج نمایید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.