تعریف شاخص اقتصادی


تولید ناخالص داخلی (GDP) چیست؟ آموزش نحوه محاسبه و انواع آن

تولید ناخالص داخلی

تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product) که با GDP شناخته می‌شود، یکی از شاخص‌های مهم کلان اقتصادی به شمار می‌آید و اهمیت ویژه‌ای دارد. دلیل این اهمیت به 2 بخش زیر تقسیم می‌شود:

  1. شاخصی کلیدی در ارزیابی و تجزیه و تحلیل عملکرد اقتصادی
  2. مبنای محاسبه بسیاری از متغیرهای کلان اقتصادی (تورم، رونق اقتصادی و…)

تولید ناخالص داخلی چیست؟ (GDP)

در تعریف GDP که در ادامه ارائه می‌شود، باید به 3 نکته مهم توجه ویژه‌ای داشت:

به جمع ارزش ریالی (دلاری) کل کالاها و خدمات نهایی تولید شده توسط واحدهای اقتصادی مقیم یک کشور، در دوره زمانی معین (غالباً فصلی یا سالانه) تولید ناخالص داخلی می‌گویند. درواقع زمانی که ما از GDP صحبت می‌کنیم، به‌دنبال این هستیم تا بدانیم در طول یک سال، چه میزان کالا یا خدمت نهایی در مرزهای یک کشور تولید شده و ارزش ریالی یا دلاری که این کالا و خدمات تولید کرده، چه میزان است. در برآورد و تعریفی که از GDP ارائه می‌شود، توجه به واژه نهایی بسیار مهم است؛ چراکه در محاسبه این شاخص، کالاها و خدماتی استفاده می‌شوند که به مصرف نهایی می‌رسانند و دیگر در جریان تولید و خدمات استفاده می‌شوند. به مثال زیر توجه کنید:

شرکت بهساز تولیدکننده لاستیک خودروست و قراردادی یک ساله با شرکت تندرساز می‌بندد که یک شرکت تولیدکننده خودروست. درآمدی که شرکت بهساز از محل فروش لاستیک‌های خودرو به دست می‌آورد، در GDP محاسبه نمی‌شود؛ زیرا لاستیک در خودروسازی یک محصول نهایی نیست؛ به بیان دیگر زمانی که قیمت خودرو تندرسازان را در GDP محاسبه می‌کنند، سهم قیمت لاستیک خودرو به‌صورت غیرمستقیم در GDP لحاظ شده است و اگر سهم فروش لاستیک به شرکت تندرسازان بار دیگر محاسبه تعریف شاخص اقتصادی شود، به این معناست که فروش شرکت بهسازان، به‌صورت دو برابر در GDP محاسبه شده است. توجه به این نکته ضروری است که اگر بخشی از محصول شرکت بهسازان به فروشگاه‌های لوازم یدکی خودرو فروخته شود، عدد معادل این فروش در محاسبات GDP لحاظ می‌شود؛ زیرا به‌صورت مستقیم به دست مصرف‌کننده نهایی می‌رسد.

انواع GDP

برای محاسبه GDP، روش‌های متفاوتی وجود دارد که عبارت‌اند از:

1- تولید ناخالص داخلی اسمی (Nominal GDP)

براساس این روش، GDP اسمی برحسب قیمت‌های فعلی بازار محاسبه می‌شود. درواقع به ارزش بازاری کلیه کالاها و خدمات نهایی تولیدشده در یک منطقه جغرافیایی و در یک بازه زمانی GDP اسمی می‌گویند که تورم در رقم آن وجود دارد.

2- تولید ناخالص داخلی واقعی (Real GDP)

براساس این روش، تورم از رقم مربوط به GDP کم می‌شود و بررسی می‌کند که قیمت‌های سال مورد بررسی در مقایسه با سال پایه تعیین‌شده، چه میزان تغییر کرده است. با توجه به این امر که نرخ تورم از رقم مربوط به GDP کم می‌شود، عددی که از این روش به دست می‌آید از GDP اسمی کمتر است.

3- نرخ رشد تولید ناخالص داخلی

این شاخص بیانگر میزان افزایشی است که در خروجی‌های سه‌ماهه یک اقتصاد رخ می‌دهد و میزان شتاب رشد اقتصادی هر کشور را نشان می‌دهد؛ به این ترتیب می‌توان آن را شاخصی برای بررسی وضعیت سلامت اقتصاد یک کشور در نظر گرفت. برای محاسبه نرخ رشد تولید ناخالص داخلی، از GDP حقیقی استفاده می‌شود و به این ترتیب اثر تورم از محاسبات حذف شده و به یک نرخ رشد حقیقی در اقتصاد دست می‌یابیم.

4- سرانه تولید ناخالص داخلی

یکی از بهترین راهکارها برای مقایسه وضعیت اقتصادی کشورها با یکدیگر، سرانه تولید ناخالص داخلی است که از تقسیم GDP حقیقی بر جمعیت هر کشور به دست می‌آید. به این ترتیب، تأثیری که جمعیت زیاد و عرضه نیروی کار یک کشور بر بدنه اقتصادی می‌گذارد، تعدیل می‌شود و به عدد اصلاح‌شده و منطقی‌تری برای محاسبه و بررسی‌های اقتصادی دست می‌یابیم.

5- تولید ناخالص داخلی اسمی (Nominal GDP)

روش‌های محاسبه GDP

برای محاسبه GDP، 3 رویکرد وجود دارد:

1- روش تولید محور یا ارزش‌افزوده

در این تعریف شاخص اقتصادی روش بررسی می‌شود که برای تولید یک کالا یا خدمت، چه میزان هزینه شده است و مشتریان برای به دست آوردن کالا یا خدمت تا چه میزان تمایل دارند هزینه کنند. به این ترتیب، از چندین بار محاسبه قیمت‌ها جلوگیری می‌شود.

2- روش درآمدمحور

براساس این روش، مجموع درآمدهایی که مردم یک کشور در ازای تولید کالا و خدمات در طول یک سال به دست می‌آورند، محاسبه می‌شود.

3- روش هزینه‌محور

به‌طور معمول از این روش برای محاسبه GDP کشورها استفاده می‌شود؛ زیرا پارامترهای مهمی مانند سرمایه‌گذاری و خالص صادرات را نیز بررسی می‌کند. به معادله زیر توجه کنید:

  1. Consumption (C): بیانگر مصرف بخش خصوصی است.
  2. Investment (I): بیانگر کل مبلغ سرمایه‌گذاری بخش خصوصی است.
  3. Government (G): بیانگر کل هزینه‌های دولت است.
  4. Export (E): بیانگر صادرات یک کشور است.
  5. Import (M): بیانگر واردات یک کشور است.
  6. (X-M): بیانگر خالص صادرات یک کشور است.

استثنائات در محاسبه GDP

مواردی که در زیر شرح داده می‌شود، به موضوعاتی اشاره دارد که فعالیت اقتصادی داخل مرزهای یک کشور و در یک بازه زمانی رخ می‌دهد، اما در محاسبه GDP یک کشور لحاظ نمی‌شود. از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. فعالیت‌های خودکفایی که دستمزدی به این فعالیت‌ها تعلق نمی‌گیرد؛ مانند انجام کارهای داوطلبانه. به مثال زیر توجه کنید:

آقای غفاری به‌عنوان پرستار در بیمارستان مشغول به کار است. درآمد سالانه خدمات نهایی که وی به ازای پرستاری از بیماران در بیمارستان به دست می‌آورد، در محاسبه GDP لحاظ می‌شود. در تیرماه پدر آقای غفاری به بیماری کووید 19 مبتلا شده است؛ به همین دلیل او به‌مدت یک ماه از بیمارستان مرخصی می‌گیرد تا از پدر در منزل پرستاری کند. با وجود اینکه آقای غفاری از تخصص خود برای پرستاری از پدرش استفاده می‌کند، رقمی با عنوان ارائه خدمات نهایی آقای غفاری در GDP کشور در ماه تیر ثبت نمی‌شود. دلیل این امر، این است که این ارائه خدمت آقای غفاری به یکی از افراد خانواده بوده و هیچ دریافت مالی به‌دلیل پرستاری یک‌ماهه از پدرش نداشته است؛ بنابراین در محاسبه GDP نیز لحاظ نمی‌شود.

  1. کالاهایی که برای فروش در بازار تولید نمی‌شوند و به مصرف شخصی می‌رسند.
  2. بازار سیاه یا زیرزمینی که دراصطلاح آن را قسمت اقتصاد خاکستری نیز می‌گویند؛ زیرا براساس قوانین کشورها، انجام این فعالیت‌ها مورد قبول نیست یا جرم انگاشته می‌شود، اما این فعالیت‌ها به‌صورت زیرزمینی و مخفیانه انجام می‌شود و افراد به درآمد می‌رسند؛ مانند فعالیت زیرزمینی خوانندگانی که مجوز رسمی برای فعالیت خود ندارند.
  3. کالاها و خدمات واسطه‌ای که از آن‌ها برای تولید کالاها و خدمات نهایی استفاده می‌شود؛ مانند رقمی که در ازای فروش لاستیک خودرو به شرکت خودروسازی به دست می‌آید، ولی در محاسبات GDP برای پرهیز از خطا لحاظ نمی‌شود.
  4. پرداخت‌های انتقالی
  5. مبادله کالا و خدمات بدون مبادله پول که در اصطلاح تحت عنوان معاملات تهاتری شناخته می‌شود.
  6. دارایی‌های سرمایه‌ای

به مثال زیر توجه کنید:

آقای غفاری قصد سرمایه‌گذاری دارد و تصمیم می‌گیرد اوراق قرضه خریداری کند. خرید اوراق قرضه به این معناست که پیش‌قسط وامی را پرداخت کرده است؛ بنابراین یک فعالیت تولیدی و خدمات نهایی محسوب نشده و در محاسبه GDP لحاظ نمی‌شود.

  1. فروش کالاهای دست‌دوم. مقدار GDP کالاهای خریداری‌شده دست‌دوم، در تولید و خرید اول لحاظ شده است؛ بنابراین در معاملات بعدی، ارزشی به GDP نمی‌افزاید.
  2. فعالیت‌های غیرقانونی مانند درآمدی که قاچاقچیان به دست می‌آورند.

تفاوت تولید ناخالص ملی و تولید ناخالص داخلی (GNP Vs GDP)

تولید ناخالص داخلی

تفاوت بین دو مفهوم اقتصادی تولید ناخالص داخلی و تولید ناخالص ملی در یک مفهوم است؛ ملیت افرادی که فعالیت اقتصادی انجام می‌دهند. به تعاریف زیر توجه کنید:

تولید ناخالص داخلی

ارزش بازاری کالاها و خدمات نهایی تولیدشده طی یک بازه زمانی معین و توسط افراد ساکن یک کشور (تبعه و غیرتبعه) است که آن را با GDP نشان می‌دهند.

تولید ناخالص ملی

ارزش بازاری کالاها و خدمات نهایی تولیدشده طی یک بازه زمانی معین و توسط افراد تبعه یک کشور است که آن را با GNP نشان می‌دهند. به مثال زیر توجه کنید:

آقای غفاری در کشور سوئیس ساکن شده و در آنجا اقدام به سرمایه‌گذاری کرده است و درآمد کسب می‌کند، اما مبلغی را با هدف سرمایه‌گذاری در ایران به کشور می‌فرستد و از این رقم مالیات کسر می‌شود؛ بنابراین به رقم سرمایه‌گذاری آقای غفاری در ایران تولید ناخالص ملی می‌گویند و معادل همین رقم از تولید ناخالص ملی کشور سوئیس کسر می‌‌شود. توجه داشته باشید که اگر قصد دارید رشد اقتصادی، رکود اقتصادی، نرخ رشد، درآمد سرانه و تأثیر تورم بر تولیدات یک کشور را بسنجید، باید از شاخص GDP استفاده کنید، اما تولید ناخالص ملی برای درک استانداردهای زندگی مردم در کشورهای مختلف به شما کمک می‌کند.

سخن پایانی

برای بررسی سلامت اقتصاد یک کشور و به دست آوردن دیدگاهی کلی از عملکرد آن و میزان رشد یا پسرفت اقتصاد یک کشور می‌توان از شاخص GDP استفاده کرد؛ زیرا تا حدودی مسیر حرکت اقتصاد یک کشور را نشان می‌دهد، اما توجه داشته باشید که برای بررسی دقیق عملکرد اقتصاد یک کشور باید به شاخص‌های مهم اقتصادی دیگر، مانند نرخ بیکاری، امید به زندگی، سطح سواد و… توجه شود.

درس ۱۱ اقتصاد دهم علوم انسانی

در این درس می خواهیم دربارۀ رشد و پیشرفت اقتصادی گفت وگو کنیم.

در این درس می‌آموزیم:
نرخ رشد اقتصادی (رشد تولید ناخالص داخلی) را محاسبه کنیم.
وضعیت توزیع درآمد افراد یک جامعه را براساس سهم دهک ها محاسبه کنیم.
دربارۀ شاخص توسعۀ انسانی توضیح دهیم.

شما ممکن است رشد خود را در افزایش سطح آگاهي و تحصیلات خود بدانید و دوست شما رشد خودش رادر ایجاد و گسترش یک کسب و کار درآمدزا مي بیند.

در اقتصاد معمولا کشورهایي را که از قدرت تولیدي بالاتر و درآمد بیشتری برخوردار باشند، پیشرفته تر مي دانند افزایش قدرت تولید کشور در گرو افزایش قدرت تولید شرکت هاي تولیدي و سازوکارهاي مناسب براي ایجاد کسب کار و دادوستدهاي مناسب است.

  • معمولاً درآمد و تولید بالایي دارند
  • درآمدها به صورت عادلانه تري توزیع شده است.
  • تعداد بیکاران این کشورها نیز کم است.
ویژگی‌های کشورهای پیشرفته

– معمولا لاً درآمد و تولید بالایی دارند.
-درآمدها به صورت عادلانه تری توزیع شده است.
– تعداد بیکاران کشورهاکمتر است.
– در برابر شوک های اقتصادی قدرت مقاومت دارند.
– از ثبات نسبی قیمت ها و بازار برخوردار است.
– می تواند در شرایط بحرانی نیازهای اولیه خودش را تامین و حتی مازاد آن را صادر کند.
– از سطح سواد و بهداشت عمومی بالایی برخوردار است.
– روحیه اعتماد و همبستگی میان مردم این کشورها برای تکاپو و تلاش اقتصادی برجسته است.

مؤلفه های پیشرفت اقتصادی

رشد اقتصادی

اگر در جامعه ای میزان واقعی تولید در دوره معین نسبت به دوره قبل افزایش یابد می گوییم در آن جامعه رشد صورت گرفته است. رشد به معنای افزایش تولید است؛ بنابراین مفهوم کمّی دارد.رشد اقتصادی از این عوامل تاثیر می پذیرد.

– سرمایه گذاری بیشتر
– به کارگیری روش های بهتر و فناوری مناسب تر
– افزایش منابع، ظرفیت تولیدی خود را بالا ببرد.

تاثیرافزایش منابع بر رشد اقتصادی یک کشور

سرمایه های فیزیکی کشور می تواند با سرمایه گذاری در کارخانه ها، ساختمان ادارات، ماشین آلات و مغازه ها افزایش یابد. سرمایه انسانی با آموزش افزایش می‌یابد با منابع در دسترس بیشتر یک کشور می تواند کالا و خدمات بیشتری تولید کند.

رشد اقتصادی به عنوان یک هدف مشترک

کشور را قادر می سازد کالاها و خدمات بیشتری تولید کند و گام مؤثری برای تأمین نیازها و خواسته های شهروندان خود بردارد.

اقدامات هر کشور برای اینکه از مواهب رشد اقتصادی در آینده لذت ببرد

باید چیزهایی را در زمان حال در اقتصاد فدا کند؛ باید منابعی را که می توانست برای ساختن کالاهای مصرفی در زمان حال استفاده شود، برای ساختن انواع سرمایه ها و توسعۀ روش های تولید بهتر برای آینده صرف کند.
همان طور که ما هم گاهی از بعضی خریدهای لذت بخش صرف نظر می کنیم تا پولمان را برای انتخاب های دیگری در آینده که زندگی ما را بهتر می کند، پس انداز کنیم.

اندازه‌گیری رشد اقتصادی

با تولید (درآمد) ناخالص داخلی رشد اقتصادی اندازه‌گیری می‌شود.

رشد به معنای افزایش تولید است. بنابراین اقتصاددانان برای اندازه گیری رشد، به میزان رشد تولیدات یک کشور در طول سال می نگرند.

تولید ناخالص داخلی یک کشور

GDPارزش پولی همۀ کالاها و خدمات نهایی تولید شده در داخل مرزهای یک کشور در طول یک سال است.

با فرض اینکه هر تولید داخلی، درآمدی را برای تولیدکنندگان آن ایجاد کرده است، می توان درآمد داخلی را نیز معادل تولید داخلی دانست.

مجموع درآمدهایی است که در طول سال برای کشور به دست می آید درآمد داخلی

برای فهم بهتر تولید داخلی، بر پنج کلید واژۀ مهم این تعریف تمرکز می کنیم: «ارزش پولی»، «همۀ کالاها و خدمات»، «نهایی»، «درون مرزهای کشور» و «در یکسال».

ارزش پولی

برای اندازه گیری تولید کشور، نیاز به یک واحد مشترک داریم که بتوانیم هر چیزی را که تولید شده است، اندازه گیری کنیم.
از هر واحد اندازه گیری مثل کیلوگرم هم می شود استفاده کرد؛ اما شاید نتیجه مفید نباشد؛ چراکه قطعا یک کیلوگرم چیپس سیب زمینی با یک کیلوگرم چیپست رایانه قابل جمع شدن نیست! درعوض وقتی همه را به ارزش پولی که از بازار به دست آمده برگردانیم و آنها را جمع کنیم، منطقی تر می شود. در این صورت صرف نظر از ابعاد و اندازه و وزن، هر کالا با ارزشی که در بازار داشته در محاسبۀ مقدار تولید لحاظ خواهد شد.

کالا و خدمات

تولید فقط محدود به تولید کالاهایی مانند توپ و لبنیات نیست، بلکه خدماتی مانند خدمات لوله کشی، خلبانی هواپیما، رانندگی کامیون و معاینۀ پزشکی هم تولید است و باید در محاسبۀ ما لحاظ شود.

تولید نهایی

برای اندازه گیری تولید ناخالص داخلی، تنها کالا و خدمات نهایی را در نظر می گیریم، نه محصولات واسطه ای را؛ چراکه کالاها و خدمات واسطه ای همگی در تولیدات نهایی محاسبه شده اند و اگر آنها را هم جداگانه محاسبه کنیم، دچار خطای محاسبه مجدد می شویم.
مثال پنبه و لباس را (در درس مالیات بر ارزش افزوده)، به یاد آورید. برای محاسبۀ ارزش لباس های تولید شده، لازم نیست ارزش محصولاتی نظیر پنبه و نخ و تعریف شاخص اقتصادی تعریف شاخص اقتصادی پارچه را نیز جداگانه محاسبه کنیم؛ بلکه با محاسبۀ ارزش کل لباس های تولید شده، خود به خود ارزش کالاهای واسطه ای که در آن به کاررفته است نیز محاسبه می شود.

تولید ناخالص داخلی

تولید ناخالص داخلی تنها شامل کالاها و خدمات نهایی تولید شده در یک سال تقویمی از اول فروردین تا پایان اسفند است. این مقدار شامل فروش اقلام باقیمانده از سال قبل نمی شود؛یعنی چیزهایی که در یک سال ساخته می شود و در سال بعد فروخته می شود.

مواردی که در تولید ناخالص داخلی محاسبه نمی شوند:

– کار بدون دستمزد؛ مانند کارهایی که در خانه انجام می گیرد یا خدماتی که در خیریه ها به صورت داوطلبانه ارائه می شود و پولی برای آنها رد و بدل نمی گردد اگرچه دارای ارزش بالایی هستند اما در محاسبات تولید ناخالص داخلی محاسبه نمی شود.
– خرید و فروش کالاهای دست دوم از جمله خودرو ، مبلمان یا خانه این کالاها زمانی که برای اولین بار تولید و فروخته شده اند به حساب آمده اند
– تولیدات اقتصاد زیرزمینی، غیرقانونی و قاچاق که اطلاعات دقیقی از آنها در دست نیست و عملا لاً محاسبه آنها مشروعیت بخشی به این گونه فعالیت ها تلقی می‌شود.

مشکل اندازه گیری تولید ناخالص داخلی به واحد پولی این است که قیمت کالاها و خدماتی که تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌دهند به طور مداوم در حال تغییر است و نمی توان میزان واقعی تولیدات داخلی را سنجید.

بر ای جلوگیری از اشتباه ناشی از افزایش قیمت در محاسبه متغیرهای اقتصادی اقتصاددانان سال معینی را به عنوان (سال پایه )انتخاب می کنند و ارزش تولیدات هر سال را بر حسب قیمت کالاها و خدمات در سال پایه محاسبه می کنند.

محاسبه تولید ناخالص داخلی و نرخ رشد آن

همچنین اگر بخواهیم بدانیم تولیدات سال جاری نسبت به سال قبل، چه میزان رشد داشته است، می توانیم از رابطۀ زیر استفاده کنیم

قبل سال داخلی ناخالص تولید _ جاری سال داخلی ناخالص تولید

تولید ناخالص داخلی سال قبل

از نمودار رشد تولید ناخالص داخلی برای نشان دادن رشد اقتصادی کشور استفاده می شود.

شاخص های دیگر اندازه گیری پیشرفت اقتصادی

شاخص های مربوط به رشد کمی اقتصاد و افزایش تولید ناخالص ،به تنهایی نمی‌تواند نشان دهنده میزان پیشرفت یک کشور باشد.
پیشرفت کشور فقط محدود به رشد کمی آن ،یعنی افزایش تولید ناخالص داخلی نیست بلکه ابعاد دیگری نیز دارد؛ از جمله: چگونگی وضعیت توزیع ثروت ،شاخص توسعه انسانی نیز می باشد.

شاخص دهک ها

مهمترین شاخص سنجش وضعیت توزیع درآمد شاخص دهک است.

نحوه محاسبه شاخص دهک

مردم کشور را به ده گروه جمعیتی مساوی تقسیم می کنند در طبقه‌بندی این ده گروه سطح درآمد از کمترین به بیشترین مد نظر قرار می گیرد به عبارتی گروه اول که ۱۰ درصد اولیه جمعیت را تشکیل می‌دهند کمترین درصد درآمد ملی و ۱۰ درصد آخر بیشترین درصد درآمد ملی را دارند.

درس ۱۱ اقتصاد دهم علوم انسانی

گاهی مواقع درآمدهای مردم برای به دست آوردن شاخص دهک ها قابل ثبت نیست به همین دلیل اقتصاددانان برای به دست آوردن اختلاف درآمدی، اختلاف هزینه‌ای را محاسبه می کنند در این حالت هزینه خانوار نماینده درآمد آن است.

شاخص توسعه انسانی ( HDI) (Human Development Index)

از مؤلفه‌های شاخص توسعه انسانی
میزان امید به زندگی در بدو تولد،
میانگین سال های تحصیلی،
سرانه درآمد ناخالص ملی،
رشد شاخص های نابرابری،
دسترسی به آب آشامیدنی سالم،
بهداشت عمومی،
شاخص های فقر و پایداری محیطی

از مؤلفه‌های شاخص های پایداری محیطی
انرژی های تجدید شونده و فسیلی،
کاهش آلاینده های محیط زیست و گازهای گلخانه‌ای،
نقصان منابع طبیعی و تغییرات نواحی جنگلی.

اگر معیارهای اندازه‌گیری رشد یعنی تولید ناخالص داخلی را با معیارهای اندازه‌گیری نابرابری درآمدی و سایر شاخص ها نظیر شاخص امید به زندگی، میزان سواد و یا شاخص های مربوط به بهداشت ترکیب کنیم می توانیم تصویر کامل تری از پیشرفت تعریف شاخص اقتصادی اقتصادی کشور به دست آوریم.

فیلم آموزش شاخص های مهم اقتصادی

در انتهای این مطلب لینک ویدئوهایی آموزشی به منظور بررسی شاخص های مهم اقتصادی در اختیار شما عزیزان قرار خواهد گرفت اما پیش از آن بد نیست کمی با شاخص های اقتصادی آشنایی داشته و با درکی نسبی به تماشای این ویدئوهای آموزشی بپردازید.

فیلم آموزش شاخص های مهم اقتصادی

معرفی شاخص اقتصادی

شاخص های اقتصادی در واقع دربرگیرنده داده های مالی و اقتصادی بوده که به کمک آن ها می توان عملکردهای اقتصادی را تجزیه و تحلیل نموده و عملکردهای آینده را نیز پیش بینی کرد.

شاخص های اقتصادی را در واقع می توان بخشی از داده های اقتصاد کلان دانسته که تحلیلگران آن ها را به منظور ارزیابی سلامت اقتصاد، پیش بینی حرکاتی آتی یک اقتصاد و یا شانس موفقیت یک سرمایه گذاری به کار خواهند برد.

دلایل استفاده از شاخص های اقتصادی

به طور کلی سرمایه گذاران نیاز داشته که در زمینه تحلیل و سرمایه گذاری به منظور تخمین دقیق و نیز کسب سود در بازار بورس از ابزارهایی استفاده نمایند. علاوه بر آن به کمک شاخص ها می توان به شکل مطلوب تری گذشته کارکرد اقتصاد را مشاهده نمود.

به کمک شاخص های اقتصادی می توان به تحلیل رویدادهای اقتصادی پرداخته و درک مطلوبی از تغییرات قیمت ها به دست آورد که این مسئله باعث شده بر این اساس معاملات بهتری را داشت.

به منظور به کارگیری شاخص های اقتصادی به درک پیشرفته اقتصادی احتیاجی نبوده و با استفاده از مفاهیم اقتصادی و شاخص های ابتدایی نیز امکان به کارگیری آن ها وجود خواهد داشت.

فیلم آموزش شاخص های مهم اقتصادی

آشنایی با بعضی از شاخص های اقتصادی

نشان دهنده رشد اقتصادی یک کشور بوده و به طور معمول در رابطه با سطح کیفی زندگی مردم می باشد.

هزینه عمومی زندگی را نشان داده و در واقع به منظور معیاری برای تورم شناخته می شود.

این شاخص درصد افراد بیکار را برآورد خواهد نمود، هم سوی اقتصاد بوده و به نوعی نشان دهنده نرخ سود و سیاست های پولی آتی می باشد.

روند بازار بورس و پیشرفت شرکت ها و… را نشان داده و معیار مناسبی به منظور ارزیابی سلامت اقتصاد، رونق و رکود و… می باشد.

  • شاخص نسبت قیمت به اجاره مسکن (P/R):

این شاخص به نوعی دوره رونق، رکود و … را نشان خواهد داد. با ارزیابی سابقه این شاخص این امکان وجود داشته که به این موضوع پی برد که آیا در شرایط فعلی بهتر بوده خرید انجام شود یا به اجاره اکتفا نموده و همچنین این که در حال حاضر کدام یک از دوره های رکود یا رونق حکم فرما می باشند.

فیلم آموزش شاخص های مهم اقتصادی

در تحلیل و ارزیابی آینده اقتصاد و بازار و نیز سرمایه گذاری به کارگیری شاخص های اقتصادی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و به نوعی ضروری می باشد. از این رو به منظور موفقیت در این زمینه های نیاز بوده که بتوان از شاخص های اقتصادی استفاده نموده و آن ها را تحلیل نمود.

از این رو در ادامه مجموعه ای آموزشی به منظور آشنایی کامل با شاخص های مهم اقتصادی و نیز تاثیراتی که بر روی بازارهای جهانی به جای گذاشته در اختیار شما عزیزان قرار خواهد گرفت. همچنین لازم به ذکر است که به منزله موفقیت هر چه بیشتر در معامله گری نیاز بوده که تریدرها در کنار تحلیل تکنیکال نسبت به مباحث فاندامنتال نیز شناخت داشته باشند.

شاخص خرده فروشی در بازارهای مالی

شاخص خرده فروشی در بازارهای مالی

برای معامله در بازارهای مالی، شاخص‌های مختلفی وجود دارند که مبنایی برای تصمیم‌گیری برای خرید یا فروش یا هر نوع معامله دیگر است. بیشتر این شاخص‌ها بر اساس قدرت‌های اقتصادی کشورها هستند که مستقیماً بر قدرت ارز آن‌ها تأثیرگذار است. بنابراین بیشتر در بازار فارکس و معامله جفت ارزها کاربرد دارند. شاخص خرده فروشی یکی از انواع ابزارهایی است که بسیاری از آن استفاده می‌کنند تا هنگام معامله از آن استفاده کنند.

برای آن که به طور کامل با نحوه محاسبه این شاخص مفید آشنا شوید و بدانید چه کاربردی در بازار دارد تا انتها همراه باشید. همچنین، درصورتی‌که ابهامی پیش‌آمده باشد باید یکبار دیگر با دقت بیشتر آن‌ها را دوره کنید زیرا بار اول ممکن است کمی نامفهوم باشد.

شاخص خرده فروشی در بازارهای مالی

تعریف شاخص خرده فروشی

این شاخص، نشان‌دهنده میزان تقاضا برای کالاهای بادوام و غیر بادوام را نشان می‌دهد اما این اندازه‌گیری بر اساس خرید و به‌صورت نمونه‌گیری است. به زبان ساده، اگر میزان خرید کالا از خرده‌فروشی‌ها در طی یک دوره زمانی اندازه‌گیری شود، این شاخص به دست می‌آید. دو نکته اساسی زیر در اندازه‌گیری این شاخص وجود دارد:

اول اینکه این شاخص میزان خرید را به‌عنوان تقاضا در نظر می‌گیرد یعنی اگر افرادی باشند که قصد خرید داشته باشند اما به هر دلیلی موفق نشوند یا نتوانند در نظر گرفته نمی‌شود.

دوم اینکه شاخص به‌صورت نمونه‌گیری به دست می‌آید و سپس به کل جامعه آماری که در واقع همان کشور است بسط داده می‌شود.

با وجود این، باید بدانید این شاخص همچنان قدرت خود را حفظ کرده و از آن می‌توان برای بررسی موارد زیادی استفاده کرد که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهد شد. این قدرتمندی به این دلیل است که مستقیماً از با خریداران نهایی در ارتباط است بنابراین می‌تواند نشان‌دهنده توان خرید باشد و تا حد بسیار زیادی کارایی دارد. انواع کالاهایی که در این اندازه‌گیری در نظر گرفته می‌شوند و مبنایی برای محاسبه شاخص خرده فروشی هستند عبارت‌اند از:

شاخص خرده فروشی در بازارهای مالی

کاربرد و نحوه استفاده هنگام معامله

این شاخص به‌صورت پیشرو کار می‌کند یعنی می‌توان از آن به‌عنوان ابزاری برای بررسی تحولات آینده و همچنین تورم از آن استفاده کرد. بسیاری از این شاخص در کنار نوسان‌نما یا اندیکاتورهای دیگر استفاده می‌کنند تا برای معامله در بازارهای مالی و از جمله فارکس، بتوانند معاملات خود را با اطمینان بالاتری باز کنند.

همان‌طور که قبلاً هم گفته شد، این شاخص مستقیماً با مصرف‌کننده در ارتباط است و می‌تواند برای نمایش قدرت خرید آن‌ها استفاده شود. هنگامی که بالا می‌رود، نشان می‌دهد که توان خرید بالاتر است یا به‌عبارت‌دیگر، تقاضا برای کالاها بیشتر است چون مردم پول اضافه دارند.

ممکن است تا الان تأثیر این شاخص را بر قیمت ارز متوجه شده باشید و یا تا حدی آن را حدس زده باشید. درصورتی‌که شاخص بالا برود یعنی توان مردم و قدرت اقتصادی آن ارز بالاتر است. بنابراین قدرت و در نتیجه قیمت آن ارز بالا می‌رود. اگر این ارز در جایگاه مبنا یا base باشد، قیمت جفت ارز بالا می‌رود و یا اگر در جایگاه ثانویه یا quote باشد، قیمت پایین می‌رود.

درصورتی‌که شاخص خرده فروشی کاهش پیدا کند همه چیز برعکس می‌شود یعنی اگر این شاخص برای ارزی که در جایگاه مبنا باشد کاهش پیدا کند، قیمت جفت ارز کم می‌شود. درصورتی‌که ارز در جایگاه ثانویه باشد، مخرج کسر کاهش پیدا می‌کند و در نتیجه قیمت بالا می‌رود. توجه کنید که همیشه بر اساس یک اندیکاتور یا شاخص تصمیم‌گیری نکنید به‌ویژه در شرایطی که ممکن است بر خلاف روند معامله کنید. در این شرایط باید همه عوامل را در نظر بگیرید تا با اطمینان بیشتری تصمیم‌گیری کنید.

اگر به دنبال آموزش‌های بیشتر هستید، به کانال تلگرام یا صفحه اینستاگرام لیدوما فارکس سر بزنید. آموزش‌های بیشتری وجود دارد که می‌تواند برای شما مفید باشد. مباحث مقدماتی، روش‌های معامله، شاخص‌های مختلف و بسیاری آموزش‌های دیگر برای شما قرار داده شده پس هرچه زودتر عجله کنید!

اقتصاد ایران چهل سال بعد؛ خوب شد یا بد شد که انقلاب شد؟

ناظران

چهلمین سالگرد ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ هم آمد و رفت. بخش عمده ای از زمان رسانه ها و صاحبنظران صرف این شد که آیا در این چهل سال وضع بهتر شده است یا نه. طبیعی است که خیلیها سراغ اقتصاد آمدند تا اقتصاد در ۱۳۹۷ را با اقتصاد در ۱۳۵۷ و سالهای پیش از آن مقایسه کنند تا ببیند که آیا خوب شد که انقلاب شد؟

تلاش و کنکاش برای یافتن پاسخی به این سوال باعث شد تا بسیاری به سراغ آمار و شاخصهای کلان اقتصادی بروند و ببینند اقتصاد ایران در کجا بوده است و به کجا رسیده است. اینجاست که روایتگر و تحلیلگر هر دو اسیر اعداد و ارقام می شوند بدون آنکه تعاریف آنها را در نظر بگیرند و محدودیتهای این مفاهیم تعریف شده را. این محدودیتها تعریف شاخص اقتصادی بیشتر در ذات تعاریف مربوط و شاخصهای تعریف شده برای مطالعه اقتصاد کلان ریشه دارند تا چیز دیگری. چرا که سنجش و کمی سازی رویدادهای اقتصاد کلان هیچ کشوری آسان نیست. اقتصاددانان ناچار هستند مفاهیمی را برای اندازه گیری این تحولات تعریف کنند که در دنیای واقعی وجود ندارد.

به عنوان مثال مفهوم تولید ناخالص داخلی را در نظر بگیرید. تولید ناخالص داخلی ارزش همه کالاها و خدماتی است که در طول یک سال در داخل مرزهای جغرافیایی کشور تولید می شوند. در واقع این تعریف با استفاده از ارزش ریالی کالاها و خدمات تولید شده در طول یک سال همه آنها را جمع می کند تا یک رقم کل از تمام تولیدات در کشور را ارائه نماید.

منبع تصویر، Mehr

مقایسه اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۷ با سال ۱۳۵۷ نه تنها آسان نیست٬ بلکه در مواردی غیرممکن است. آیا باید ایران ۱۳۹۷ را با ایرانی مقایسه کرد که ایران ۱۳۵۷ می توانست در سال ۱۳۹۷ باشد؟ یا باید با ایران ۱۳۵۷ بر اساس فن آوری و منابع موجود در آن سال مقایسه کرد؟ آیا باید شاخص فقر را بر اساس حجم کالری مصرفی مردم تعریف کرد یا بر اساس درآمد واقعیشان با توجه به هزینه سبد مصرفیشان؟‌

به نظر ساده است. جمع قیمت کالاها ضرب در حجم کالاهای تولید شده می شود ارزش تمام کالاها و خدمات. ولی ارزش کالا از کجا می آید؟ کدام قیمت را برای قیمت هر بشکه نفت خام در نظر می گیرید؟ کدام قیمت را برای سلمانیها در نظر می گیرید؟ کدام مرجع این قیمت را تعیین می کند؟ در اقتصادهایی مبتنی بر ساختار بازار و تعامل عرضه و تقاضا این ارزشهای از قیمتهای تعادلی در بازارها گرفته می شوند و معمولا هم متوسطهای وزنی هستند. ولی سوالها پایانی ندارند٬ تعریف شاخص اقتصادی گر قیمتها دستوری و بر اساس نظر یک کمیته مرکزی تعیین شده باشند چه؟ مثال باید ارزش بنزین فروخته شده در کشور را به قیمت اسمی آن در نظر گرفت که یارانه ایست؟ وقتی هم که به همه این سوالها پاسخ می دهید با این پرسش مواجه می شوید که چطور ارزش کالاها و خدماتی را در نظر بگیرید که بازاری ندارند.

ارزش ریالی خدمات زن خانه داری که خانواده ای را اداره می کند٬ غذایشان می دهد و سرپناهشان را تمییز و قابل سکونت نگه می دارد چیست؟ علاوه بر کالاهای بدون بازار بنا به تعریف تولید ناخالص داخلی کالاهای دست دوم و هزینه زیست محیطی را در بر نمی گیرد. پس تولید ناخالص داخلی به هیچوجه ارزش تمام فعالیتهای مولد در یک اقتصاد نیست٬ بلکه ارزش تخمینی بخشی از این فعالیتها است که مستقیما با تولید کالاها و خدمات تازه سر و کار دارند.

شاخصهای اقتصاد کلان معمولا تقریب عددی مفاهیمی انتزاعی هستند که در دنیای واقعی وجود ندارند. برخلاف قیمت آخرین بطری نوشابه ای که شما خریده اید٬ ارزش کل نوشابه های فروخته شده در کشور یک عدد تقریبی است که با استفاده از نمونه های آماری و روشهای ریاضی محاسبه می شود.

اینجاست که بسیاری از شاخصها مانند شاخص توسعه انسانی یا شاخص رفاه و یا حتی ضریب جینی٬ شاخص توزیع نابرابر درآمد٬ لزوما بیانگر همه واقعیتهای اقتصادی کشور نیستند. در این شاخصها معمولا جهت تغییرات بیشتر مهم است تا اندازه خود شاخص. این درست است که تولید ناخالص داخلی همه فعالیتهای اقتصادی کشور را اندازه نمی گیرد ولی وقتی تولید ناخالص داخلی افزایش می یابد می دانیم که اقتصاد رو به رشد است و مشاغل جدیدی ایجاد می شوند و تقاضا برای کالاها و خدمات افزایش می یابد. کاربرد شاخصهای اقتصاد بیشتر در یافتن جهت رویدادهای اقتصادی و کمی سازی تاثیر سیاستهای اقتصادی - اجتماعی است تا در اندازه گیری حجم واقعی اقتصاد کشور.

بیشتر بخوانید:

پادکست چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

برای همین است که مقایسه اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۷ با سال ۱۳۵۷ نه تنها آسان نیست٬ بلکه در مواردی غیرممکن است. آیا باید ایران ۱۳۹۷ را با ایرانی مقایسه کرد که ایران ۱۳۵۷ می توانست در سال ۱۳۹۷ باشد؟ یا باید با ایران ۱۳۵۷ بر اساس فن آوری و منابع موجود در آن سال مقایسه کرد؟ آیا باید شاخص فقر را بر اساس حجم کالری مصرفی مردم تعریف کرد یا بر اساس درآمد واقعیشان با توجه به هزینه سبد مصرفیشان؟‌

کار آسانی نیست و از همینجا اختلاف نظرها و نتیجه گیریهای متضاد و متناقض کارشناسان مختلف آغاز می شود. آنها دارند بخشهایی از دو رشته کوه را با هم مقایسه می کنند که می توانند اندازه گیری کنند٬ نه حتی بخشهایی یکسان یا همسان. اینجا است که تحلیلگر بخشهایی را بر می گزیند که برای آنها اهمیت بیشتری قائل است و نه همه بخشها را.

از دید اقتصاددانی که رفاه اجتماعی را مقدم بر هر چیز دیگر می داند عملکرد اقتصادی ایران را شاید بتوان مثبت ارزیابی کرد. . بنا به آخرین یادداشت دکتر جواد صالحی اصفهانی امروز همه خانوارهای ایرانی به آب آشامیدنی و برق دسترسی دارند٬ در حالیکه در سال ۱۳۵۷ تنها ۴۳ درصد خانوارهای ایرانی به برق و ۳۳ درصد به آب آشامیدنی دسترسی داشتند. ۸۵ درصد به گاز لوله کشی دسترسی دارند. او همچنین می گوید فقر در ایران از بیش از ۲۰ درصد در دهه ۵۰ خورشیدی به به کمتر از ۱۰ درصد در ۱۳۹۳ کاهش پیدا کرده است.

اما این همه ابعاد تحولات اقتصادی کشور نیست و اقتصاددانی که رشد را مقدم بر بقیه شاخصهای اقتصادی می داند می تواند تصویر متفاوتی ارائه کند. نادره شاملو٬ کارشناس توسعه بین الملل بانک جهانی٬ در یادداشتی برای شورای آتلانتیک می نویسد در سال ۱۳۵۶ (۱۹۷۷ میلادی)‌ اقتصاد ایران ۱.۲۶ برابر اقتصاد ترکیه٬ ۱.۶۵ برابر اقتصاد کره و ۵.۵ برابر اقتصاد ویتنام بود. در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۷ میلادی)‌ تولید ناخالص داخلی نامی ترکیه٬ یا ارزش کل کالاها و خدمات تولید شده به قیمت روز٬ ۲.۴ برابر تولید ناخالص نامی ایران بوده است. به این باید اضافه کرد که اقتصاد کره ۷.۲ برابر بزرگتر از اقتصاد ایران است و اقتصاد ویتنام که اندازه اش زمانی کمتر از ۲۰ درصد اقتصاد ایران بوده حالا ۷۰ درصد اقتصاد ایران است و یک اقتصاد نوظهور آسیایی است.

در این بحثها و تحلیلها معمولا نمی توان درباره آسیب پذیری اقتصاد ایران و یا آسیب پذیری اقشار مختلف اظهار نظر کرد٬ چون شاخصهای مناسبی برای اندازه گیری آنها وجود ندارند. حتی باید گاهی پذیرفت که هزینه های فردی و تغییراتی که خانوارهای ایرانی با آن مواجه می شوند در فرآیند تخمین شاخصهای کلان گم می شوند.

منبع تصویر، Mehr

آنچه که در آن شکی نیست آن است که در دهه های گذشته دستاوردهای اقتصاد ایران بی هزینه نبوده اند و به جای بحث بر سر مقایسه دو نقطه در تاریخ شاید بهتر باشد به کنکاش در تحولات اقتصاد٬ رفتار مصرف کنندگان و عملکرد بازارها بپردازیم و بکوشیم روندها را مقایسه کنیم

از همه مهمتر شاخصی برای اندازه گیری فشارهای عاطفی و روانی ناشی از تحولات ناگهانی بازارها وجود ندارد. فشارهایی که خانوارهای ایرانی به دفعات آنها را تحمل کرده اند. در دهه های گذشته مردم ایران شاهد سقوطهای ناگهانی ارزش ریال افزایش ناگهانی بهای کالاهای مختلف٬ تشکیل صفهای مختلف و اغتشاش در بازارهای محلی بوده اند. حتی بعضی ناپایداری بازارها را اصل می دانند و همیشه منتظر یک تغییر ناگهانی هستند.

به نظر می رسد در فرآیند کلی سیاست گذاری کشور دخالت دولت به بهانه توزیع عادلانه کالا و خدمات به بهای ارزان توجیه شده است٬ کاری که رفاه بیشتری را برای خانوار متوسط ایرانی به ارمغان آورده است. اما این دستاورد به قیمت آسیب پذیرتر شدن ساختار اقتصادی و بازارهای کشور روی داده است. قیمتها در نهایت خود را با هزینه فرصتهای از دست رفته منطبق می کنند و خانوار ایرانی برای بقا در این شرایط پرتلاطم باید به سرعت واکنش نشان بدهد. نتیجه نوسانات مکرر و قابل توجه قیمتها و تشکیل حبابهای قیمتی مختلفی است. رویدادهایی که بر روند سرمایه گذاری بلندمدت در کشور تاثیر گذاشته اند و حتی شاید رفتار خانواده های ایرانی را برای همیشه تغییر داده اند.

بحث درباره روند تحولات اقتصاد ایران در چهار دهه گذشته پایانی نخواهد داشت. همیشه آنچه که رویداده است و مشاهده شده با آنچه که روی نداده و مشاهده نشده است مقایسه خواهد شد و منتقدان و کارشناسان پیشفرضهای یکدیگر را زیر سوال خواهند برد تا نتایج گرفته شده و حکمهای داده شده را نپذیرند.

برای همین است که اقتصاددانانی مانند محمدرضا جهان پرور٬ اقتصاددان فدرال رزرو ایالات متحده آمریکا٬ به شبیه سازی فرآیندها و روندهای اقتصادی تعریف شاخص اقتصادی روی می آورند تا هزینه فرصت سالهای گذشته را تخمین بزنند و ببینند درآمد خانوار متوسط ایرانی چقدر می توانست باشد.

آنچه که در آن شکی نیست آن است که در دهه های گذشته دستاوردهای اقتصاد ایران بی هزینه نبوده اند و به جای بحث بر سر مقایسه دو نقطه در تاریخ شاید بهتر باشد به کنکاش در تحولات اقتصاد٬ رفتار مصرف کنندگان و عملکرد بازارها بپردازیم و بکوشیم روندها را مقایسه کنیم.

هر چه باشد تجربه اقتصادی ایرانیان در چهل سال اخیر در یک نکته مشترک است: حتی دولتها هم نمی توانند محدودیت منابع و هزینه فرصتهای اقتصادی را انکار کنند. و اقتصاد ایران همیشه حرف آخر را در تحولات بازارها زده است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.