10 تیتر داغ دنیای آی تی از تا نوکیای ساعتساز تا پیشنهاد آموزش کدنویسی در مدارس آمریکا
باهم مروری بر مهمترین اخبار دنیای آی تی در روز پنجشنبه 9 اردیبهشت 1395 میکنیم:
خبرآنلاین:
شماره 1- سقوط 8 درصدی سهام اپل پس از اعلام گزارش درآمدهای فصل دوم سال مالی جاری
شماره 2 - توئیتر نیز بر اساس آمار فصل اول نتوانست به پیشبینی مالی کارشناسان برسد و انتظار سهامداران را برآورده نساخت و زیر 595 میلیون دلار در آورد.
شماره 3 - نوکیا که این روزها همه دنبال خبر رونمایی گوشی جدیدش هستند درحرکتی متفاوت کمپانی فرانسوی سازنده ساعت و ابزارهوشمند به نام Withings را به قیمت 191 میلیون دلار خرید.
شماره 4 - سرمایه شرکت Ant Financial متخصص در سرمایهگذاری در امور آی تی به 4.5 میلیارد دلار رسید که این رقم بزرگترین رقم سرمایه در یک شرکت خصوص آی تی محسوب میشود. گفتنی است مؤسس علیبابا یکی از سهامداران عمده آن است.
شماره 5 - برایان کرازانیچ، راه حل ان اف تی علیبابا مدیر اجرایی اینتل یک هفته پس از اعلام خبر بازخرید اجباری 12 هزار کارمند، دلایل این تصمیم را در وبلاگ خود توضیح داد و از استراتژی جدید برای چابک سازی اینتل و شیفت بهسوی فناوریهای جدید خبر داده و آن را توضیح داد.
شماره 6 - اپل پروژه ساخت دیتا سنتر 850 میلیون راه حل ان اف تی علیبابا یورویی در ایرلند را فعلاً متوقف کرده است. مقامات محلی از مشکلات محیط زیستی و بومی درباره این پروژه شاکی هستند و گفتهاند باید این مشکلات ابتدابهساکن حلشده و بعداً اپل دیتاسنتر خود را توسعه دهد.
شماره 7 - جف بزوس، مدیر اجرایی آمازون، تیم کوک اپل، لری الیسون مدیر اوراکل، مارک زاکربرگ فیس بوک و دهها مدیر ارشد آمریکایی با ارسال نامهای به کنگره ئرخواست کردند تا لایحه آموزش کدنویسی به کودکان در مدارس با بودجه 250 میلیون دلار به تصویب برسد. این کمپانی ها فعلا 23 میلیون دلار برای اجرای این پروژه اهدا کرده اند.
شماره 8 - «آنتونی نوتو» جزییات هزینه کرد 3.5 میلیارد دلاری بودجه شرکت برای خرید کمپانیهایی که میتوانند بازی را در محیط توئیتر تغییر دهند؛ شرح داد و اعلام کرد بهزودی با خریدهایی که توئیتر انجام میدهد این کمپانی متحول خواهد شد. آنها دنبال کمپانیهایی هستند که بتواند بیزینس توئیتر را وارد فاز جدید کند. در آینده نه چندان دور منتظر ظهور محصولات سختافزاری از جانب توئیتر خواهیم بود.
شماره 9 - گوگل، فورد، آبر، ولوو و کمپانی Lyft باهم متحد شده تا بتوانند ضمن گرفتن تأییدیه از مقامات، خودروهای خودران با سرعتبالا را در بازار آمریکا جا انداخته و رونق دهند.
شماره 10 - کاربران مشترک سرویس اپل میوزیک که در ماه فوریه 11 میلیون بودند، 13 میلیون شدند. البته در مقایسه با سروی موسیقی اسپاتیفای که 30 میلیون مشترک دارد، همچنان کم است!
معرفی و دانلود کتاب رسیدن به خواستهها
برای دانلود قانونی کتاب رسیدن به خواستهها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
برای دانلود قانونی کتاب رسیدن راه حل ان اف تی علیبابا به خواستهها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابراه
معرفی کتاب رسیدن به خواستهها
کتاب رسیدن به خواستهها نوشتهی لورا گودریچ، گام به گام توضیح میدهد که چگونه افراد میتوانند بزرگترین نقاط قوت و ارزشهای خود را به یاد آورند و آنها را با دیدگاه سازمانی، ماموریتها و ارزشهای مناسب همسو کنند.
سیرت طبیعی افراد تمرکز کردن بر روی مسائلی است که نمیخواهند اتفاق بیفتد؛ یعنی بر روی مسائلی که میخواهند اتفاق بیفتد تمرکز نمیکنند. وقتی از افراد پرسیده میشود که به دنبال چه چیزی هستند بدون تردید پاسخ میدهند: «چیزی که من نمیخواهم این است که: نمیخواهم که آن روز کسی از دنیا برود، نمیخواهم در جلسهها سرپا بایستم، نمیخواهم وقتم را تلف کنم.» بیشتر جملات آنها با «من نمیخواهم» شروع میشد وقتی از آنها خواسته شود تا جملاتشان را به طرز دیگری مانند «من میخواهم» بیان کنند، آنها سریعاً برمیگردند سراغ چیزهایی که آنها را نمیخواهند یا چیزهایی که از آنها اجتناب میکنند.
وقتی افراد عمداً بر روی آنچه که میخواهند تمرکز میکنند وقایع محسوسی در زندگی شخصی و کسب و کار آنها رخ میدهد. وقتی گروهی از کارکنان یا همهی یک تیم یا سازمان به کار گرفته میشوند و بر روی هر آنچه که میخواهند تمرکز کنند، نتایج مثبتی پدید میآیند و حتی دستیابی یه یک هدف مشترک، آسانتر نیز میشود.
کتاب رسیدن به خواستهها (Seeing red cars) به افراد، تیمها و سازمانهایی که به دنبال بهبود زندگی شخصی و حرفهای خود و انجام اقداماتی برای قرار دادن احساسات، علایق، نقاط قوت و ارزشهای خود هستند، کمک میکند.
لورا گودریچ (Laura Goodrich) علاقهمند به کار با افراد، گروهها و سازمانهاست تا بتواند به ایجاد فرهنگهایی بپردازد که بر پایهی پویایی موثر محیط کار پایهریزی شدهاند. او علاقه دارد تا به مردم کمک کند تا از فاز واکنشی عبور کنند و نهایتاً خودشان را به عنوان بخشی از راه حل مسئله مشاهده کنند. همچنین دوست دارد راه حل ان اف تی علیبابا تا به کارکنان کمک کند تا بتوانند یک مسیر رو به جلو بسازند و استراتژی حمایت از آن را پایهریزی کند. لورا در سال 2007 با گرک استیور (شریک تجاریاش) شروع به همکاری در ساختن فیلم «رسیدن به خواستهها» کرد و الان نیز به عنوان کتاب در درست شماست.
در بخشی از کتاب رسیدن به خواستهها میخوانیم:
وقتی شما آگاه هستید و در راستای آنچه که میخواهید اتفاق بیفتد، عمل میکنید، مغز شما با ایجاد یک مسیر در آن راستا واکنش نشان خواهد داد. تغییرات اساسی، به دلیل قصد و نیت انسان و اقدام آگاهانه و قدم به قدم در آن راستا به مغز او خطور میکند. هر جهتی که افکار عمدهی ما بهطور مثبت یا منفی به آن طرف تمایل نشان میدهند، مغز ما واکنشهای شیمیایی تولید میکند که بیشتر نتایج را به خود جذب میکند. داستان زیر این واقعیت را نشان میدهد.
من در کالج در یک کلینیک پزشکی کار میکردم. کارول و ربهکا در میز جلویی کار راه حل ان اف تی علیبابا میکردند. آنها از بسیاری جهات شبیه هم بودند: شادی روحیه، کمک کردن به هم، و تعهد به انجام کار به نحو احسن. به این دلیل تجارب روزانهی آنها نمیتوانست خیلی متفاوت باشد.
به نظر میرسید که ربهکا میتوانست بیماران ناراضی را جذب کند. تقریباً یک روز گذشت و هیچ بیمار ناامیدی او را راه حل ان اف تی علیبابا سرزنش نکرد و در ملاءعام به چالش کشیده نشد. اما کارول از طرف دیگر به ندرت با چنین شرایطی برخورد داشت. زمانی که او این کار را کرد، او میتوانست به سرعت اوضاع را تغییر دهد. من اغلب صحبتهای آنها سر میز شام را تصور میکردم؛ ربهکا دائماً از بیماران بدجنس و محیط کار پر استرس احساس نارضایتی میکرد و کارول در مورد روند فعلی بیماری آنفولانزا اظهار نظر میکرد.
چه عاملی تجربههای آنها را متمایز میکرد؟ این عامل عمدتاً همان توقع است، یک حالت ذهنی! کارول انتظار یک روز روان و متحرک در کلینیک را داشت و اغلب اوقات هم همانطور بود. قبل از اینکه اوضاع از مسیر اصلی منحرف شود، انتظارات کارول در راستای آن روز او را به سمت اقدام به عمل سوق میدهد. قبل از اینکه اوضاع به کلی آشفته شده باشد، او به سرعت تا حدودی شرایط را سر و سامان داده بود. او لبخند اعتماد و رفتار مطمئن به نفس را در افراد افزایش داده بود که باعث شده بود آنها احساس امنیت کنند که اوضاع خوب است.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه: تمرکز روی خواستهها
فصل 1: چرا بر روی چیزی که نمیخواهیم تمرکز میکنیم؟
بصیرتهایی از کاوش مغزی
چرا خیلی سخت است؟
این موضوع چگونه به دنیای کسب و کار وارد میشود؟
فصل 2: مغزتان را برای پیامدهای خوب بازسازی کنید
با ساختن مسیرهای جدید، بر شیارهای مغزتان غلبه کنید
رفتارهای جدید و مثمرثمر ایجاد کنید
برای خارج شدن از ناحیهی آرامش، به تدریج عمل کنید
با انجام چیزهای جدید و متفاوت، مسیرهای متعددی در مغزتان ایجاد کنید
برای غلبه بر ترس اقدام به عمل کنید
کمبود وضوح را با شفاف بودن در مورد خواستههایتان تلافی کنید
برای افزایش چالاکی، نتایج ایدهآل را تصویرسازی کنید
به خلق عادات روابط سازنده بپردازید، برای این کار با افراد آیندهنگر معاشرت کنید
نتایج مثبت در محیط ووکا ایجاد کنید
تغییر، کار سختی است
این موضوع چهگونه وارد دنیای کسبوکار میشود؟
فصل 3: نقاط قوت خود را به کار گیرید و هر آنچه را که میتوانید کنترل کنید
نقاط قوت خود را به کار بگیرید
نقاط قوت شما کدامها هستند؟
چه چیزهایی را میتوانید کنترل کنید؟
الان به دنبال چه چیزی هستید؟
وارد کردن «من میخواهمها» در سطوح تیمی و سازمانی
فصل 4: آگاه باشید و مسئولیت بپذیرید
از تکنولوژی نهایت استفاده را ببرید
بینش خود را دنبال کنید
در بسیاری از گفتوگوها شرکت کنید
از حامیان بهره بگیرید
از افراد شکاک بهره بگیرید
به طور موثر با نقاط ضعف مقابله کنید
در دنیای کسبوکار مسئولیت بپذیرید
فصل 5: "من میخواهمهای" شخصی را بسازید
تلاش برای جامع بودن
هوشیاری ارزشها
جنبههای مهم زندگیتان را متعادل کنید
تمرکز بر خواستهها به معنی حرکت با هدف است
به فکر عوامل خارجی باشید
سپس برنامهی حرفهای خود را ترسیم کنید
فصل 6: "من میخواهمهای"حرفهای را بسازید
نمونهای از کاربرگ حرفهای تمرکز بر خواستهها
شفافسازی «من میخواهمهای» حرفهای منجر به استقلال میشود
محیط بر روی شما تاثیر میگذارد
موقعیت خود راه حل ان اف تی علیبابا را با تمرکز بر روی «من میخواهمهای» حرفهای تثبیت کنید
عمیقتر از عنوان شغلی جستوجو کنید
ساختار فکری تمرکز بر خواستهها در زندگی روزمره اهمیت دارد
خواستههای افراد و تیم را در ذهن خود در اولویت قرار دهید
فصل 7: عمل را به نتیجه تبدیل کنید
افکارتان را کنترل کنید
نتایج مثبت را تصویرسازی کنید
انجامش دهید
برنامهریزی، قطبنمای درونی شما را جهتدهی میکند
پیشرفت خود را ارزیابی کنید و به دنبال بازخورد باشید
به پیشرفت خود سرعت ببخشید و به دیگران کمک کنید تا به آنچه که میخواهند برسند
فصل 8: تا رسیدن به حداقلهای لازم پیش بروید
رسیدن به حداقلهای لازم با تمرکز بر خواستهها
از فرهنگ تمرکز بر خواستهها نهایت استفاده را ببرید
نتیجهگیری: همه چیز با شما شروع میشود
همسایگی را برهانید
«جک ما» ۲۰ سال پس از تاسیس علیبابا خود را بازنشست میکند
شرکت علیبابا، غول تجارت الکترونیک چین هفته گذشته اعلام کرد که «جک ما»، بنیانگذار و مدیر اجرایی این شرکت، ظرف یک سال آتی صندلی ریاست خود را ترک خواهد کرد. با توجه به برنامههای جانشینی که قبلا توسط این شرکت تنظیم شده بود، مدیر عامل علیبابا «دنیل ژانگ»، در دهم سپتامبر سال ۲۰۱۹ جانشین «ما» در سمت رییس هیئت مدیره خواهد شد.
برای انتقال هرچه نظام یافتهتر این جانشینی، ما در طول ۱۲ ماه آینده در سمت مدیر اجرایی باقی خواهد ماند. علیبابا پس از تایید این خبر اعلام کرد: «آقای ما دوران کنونی خود را به عنوان عضو هیئت مدیره علیبابا تا زمان برگزاری مجمع عمومی سالیانه در سال ۲۰۲۰ سپری خواهد کرد.»
جک ما علیبابا را در سال ۱۹۹۹ تاسیس کرد و اکنون با سرمایه خالص بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار ثروتمندترین مرد چین به شمار میرود. او در سال ۲۰۱۳ به کار خود در جایگاه مدیرعاملی علیبابا پایان داد و مسئولیتها را به «جاناتان لو» سپرد. دو سال بعد از لو، ژانگ مسئولیت آن را برعهده گرفت.
این غول تجارت الکترونیکی عضو بازار بورس نیویورک کار خود را در بازار تجارت الکترونیک چین آغاز کرد و در حال حاضر فعالیتهای آن حتی در زمینه محاسبات ابری و پرداختهای دیجیتالی توسط شرکت تابعه «Ant Financial» گسترش یافته است و سهام آن به صورت عمومی عرضه شده است.
گزارش مالی سه ماهه اخیر علیبابا، تا پایان ماه جون، رشد ۶۱ درصدی درآمد این شرکت را تا ارزش ۸۰.۹ میلیارد یوآن چین یا حدود ۱۱.۸ میلیارد دلار نشان میدهد. سهام علیبابا هفته گذشته در سقف ۱۶۲.۳۷ دلار بسته شد. این رقم پایینتر از بالاترین رکورد این شرکت در ماه جون با رقم ۲۱۰ دلار بود.
جک ما در نامهای خطاب به مشتریان و سهامداران خبر استعفای خود را از سمت مدیر اجرایی اعلام کرد و به توضیح تصمیمات خود پرداخت. با وجود کنارهگیری ما از جایگاه مدیریتی او همچنان به عنوان شریک دائمی در هیئت شرکای علیبابا باقی خواهد ماند. این هیات از ۳۶ عضو تشکیل شده است که مطابق با مقررات شرکت اکثر اعضای هیئت مدیره را تعیین میکنند.
در ادامه میتوانید متن کامل نامه جک ما را مطالعه کنید:
امروز، در حالی که ما نوزدهمین سالگرد علیبابا را میگذرانیم، هیجانزده هستم تا اخباری را با شما در میان بگذارم: با تصویب هیئت مدیره، طی مدت یک سال، از تاریخ ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۹ که همزمان با بیستمین سالگرد علیبابا خواهد بود، مدیر عامل گروه، دنیل ژانگ، جانشین من به عنوان رئیس هیئت مدیره خواهد بود؛ در حالی که من همچنان به عنوان مدیر اجرایی در ۱۲ ماه آینده باقی خواهم ماند و برای اطمینان از انتقالی موفقیتآمیز با وی همکاری خواهم کرد. سپس تا زمان برگزاری نشست سالانه مجمع عمومی سهامداران در سال ۲۰۲۰ در هیئت مدیره علیبابا خواهم ماند.
من در طول ده سال گذشته، فکر و انرژی زیادی برای آمادگی برای انجام موفقیتآمیز این طرح صرف کردهام. خوشحالم که امروز این طرح را اعلام میکنم و از حمایتهای خانواده علیبابا و هیئت مدیره شرکت متشکرم. همچنین میخوام از تمامی همکارانم در علیبابا و خانوادههای آنها تشکر کنم؛ زیرا اعتماد، حمایت و سرمایهگذاریهای شما در این ۱۹ سال ما را برای این چنین روزی با اعتماد به نفس و مستحکم آماده کرد.
این گذار نشان میدهد که علیبابا از یک شرکت متکی به افراد به سطح بعدی حکمرانی خود و تبدیل شدن به یک سیستم برتر سازمانی و فرهنگی توسعه استعدادها گام نهاده است.
هنگامی که علیبابا در سال ۱۹۹۹ تاسیس شد، هدف ما ساخت شرکتی بود که مایه افتخار چین و جهان باشد. شرکتی که بتواند برای رسیدن به ۱۰۲ سالگی از سه قرن عبور کند. همچنین همگی میدانستیم که هیچکس قادر به باقی ماندن در شرکت در طول راه حل ان اف تی علیبابا ۱۰۲ سال نیست. یک علیبابای پایدار باید با تکیه بر حاکمیت چند صدایی، فلسفه فرهنگ محور، سازگاری و ثبات در توسعه استعداد ساخته شود. هیچ شرکتی قادر نیست که تنها بر بنیانگذاران خود تکیه کند. به دلیل محدودیتهای فیزیکی در تواناییها و انرژی، هیچ کس برای همیشه قادر به بر دوش کشیدن مسئولیتهای ریاست و مدیریت عاملی نیست.
ما ۱۰ سال پیش این سوال را از خود پرسیدیم که چگونه علیبابا میتواند پس از رفتن جک ما از شرکت به رشدی پایدار دست یابد؟ اعتقاد ما بر این بود که تنها راه حل ممکن شرکت توسعه یک سیستم حکومتی براساس فرهنگ و مکانیسمهای منحصربهفرد برای توسعه پایدار استعدادهاست. برای ۱۰ سال ما کار بر روی این موضوع را ادامه دادیم.
من به عنوان یک معلم آموزش دیدهام و به آنچه که دست یافتهام افتخار میکنم. معلمان همیشه میخواهند دانشآموزانشان را از خود فراتر ببرند، بنابراین مسئولیت من و شرکت، اجازه دادن به جوانان برای بر عهده گرفتن نقش رهبری بود. در راه حل ان اف تی علیبابا نتیحه افراد بااستعداد ماموریت ما را برای ساده کردن تجارت در همه جا به ارث میبرند. انجام این ماموریت به منظور کمک به کسب و کارهای کوچک، جوانان و زنان در سراسر جهان علاقهمندی شخصی من است. این نه تنها هدف ما از روز اول بود بلکه من خوشحالم که چنین فرصتی در اختیار داشتهام. به حقیقت پیوستن این رویای در پس این ماموریت، نیاز به مشارکت افرادی بیش از جک ما و تلاش مداوم نسلهای آینده دارد.
علیبابا شگفتآور است؛ نه به خاطر کسب و کار ما یا مقیاس یا دستآوردهای آن. بهترین چیز در مورد علیبابا این است که ما همه در یک ماموریت و چشمانداز مشترک باهم هستیم. نظام مشارکتی ما، فرهنگ منحصربهفرد و تیمی با استعداد، شالودهای قوی برای میراث شرکت ما ساختهاست. در واقع، از زمانی که من مسئولیت مدیر عاملی را در سال ۲۰۱۳ واگذار کردم به مدت پنج سال به نرمی و با پشتوانه این عناصر سازمانی حرکت کرده است.
سیستم مشارکتی که ما توسعه دادهایم، راه حلی خلاقانه برای حکومتداری خوب و پایدار است؛ زیرا چالشهای متعددی را که شرکت با آنها مواجه است برطرف میکند: نوآوری مداوم، جانشینی رهبری، پاسخگویی و تداوم فرهنگی. ما در طول سالها و با تکرار این مدل مدیریتی در زمینه برقرای تعادل بین سیستم و افراد به تجاربی دست یافتیم و آنها را ارتقا دادیم. تکیه بر افراد یا دنبال کردن کورکورانه یک سیستم راهحل سادهای است اما مشکل ما را حل نخواهد کرد. برای دستیابی به رشد پایدار درازمدت، شما نیاز به برقراری تعادل بین سیستم، مردم و فرهنگ دارید. من اطمینان کامل دارم که سیستم مشارکتی ما و تلاشها برای حفظ فرهنگ، در طول زمان با عشق و حمایت مشتریان، کارکنان و سهامداران پیروز خواهد شد.
از زمان تاسیس علیبابا در سال ۱۹۹۹، ما این دیدگاه را داشتیم که آینده علیبابا نیاز به اتکا به استعدادهای خود دارد و این به ما کمک میکند تا برنامههای موفق مدیریتی خود را تکرار کنیم. پس از سالها کار سخت، امروز علیبابا کیفیت و کمیتی در کلاس جهانی دارد. معلم درون من به شدت به تیم ما، رهبری ما و ماموریت منحصربهفرد فرهنگی ما افتخار میکند. همچنین افتخار میکنم که ما به پرورش استعدادهای استثنایی و حرفهای همچون دنیل ژانگ در زمینه مدیریت و رهبری ادامه میدهیم.
دنیل ۱۱ سال همراه گروه علیبابا بوده است. از زمانی که مسئولیت مدیر عاملی را بر عهده گرفت، استعدادهای فوقالعاده، حساسیت تجاری و رهبری متعهد خود را به نمایش گذاشت. تحت مدیریت وی، علیبابا ۱۳ دوره متوالی رشد پایدار را شاهد بوده است. ذهن تحلیلگر او منحصربهفرد است؛ وی چشمانداز گرانبهای ما را عهدهدار شده راه حل ان اف تی علیبابا است. او مسئولیت را با اشتیاق میپذیرد و به دنبال نوآوری و آزمایش مدلهای کسبوکار خلاقانه است. رسانههای خبری چین دنیل را به عنوان مدیر عامل شماره یک سال ۲۰۱۸ نامگذاری کردهاند و به واقع او شایسته این عنوان است. او و تیمش اعتماد و حمایت مشتریان، کارکنان و سهامداران را جلب کردهاند. شروع فرایند انتقال مشعل علیبابا به دنیل و تیم او، تصمیمی درست در زمانی درست بود؛ زیرا با تجربهای که از کار کردن با آنها دارم، میدانم که آماده هستند و من اعتماد کامل به نسل بعدی رهبرانمان دارم.
در مورد خودم، من هنوز رویاهایی برای دنبال کردن دارم. کسانی که من را میشناسند میدانند که من دوست ندارم بیکار بنشینم. قصد دارم نقش خود به عنوان بنیانگذار مشارکتی را در علیبابا ادامه دهم. من همچنین میخواهم به آموزش بازگردم، چیزی که من را با موهبتهایش هیجانزده میکند؛ زیرا این چیزی است که من عاشق انجامش هستم. این جهان بزرگ است و من هنوز جوان هستم، بنابراین میخواهم چیزهای جدید را تجربه کنم؛ از کجا معلوم، شاید رویاهای جدید پیدا کنم؟!
تنها چیزی که میتوانم قول بدهم این است: علیبابا هرگز وابسته به جک ما نبوده اما جک ما برای همیشه متعلق به علیبابا است.
جک ما؛ کارآفرین چینی، فاتح گنج علیبابا
«باید اسمی انتخاب میکردیم که در عین منحصربهفرد بودن، برای مردم آشنا هم باشد؛ بهعلاوه تلفظ آن برای ملتها با زبانهای مختلف راحت باشد.» جک ما سالها مدرس زبان انگلیسی بود و از این طریق با داستان علیبابا و چهل دزد بغداد از مجموعهی هزار و یک شب آشنایی داشت. «روزی در کافهای در سن فرانسیسکو نشسته بودم و به اسم شرکت فکر میکردم. گارسون که آمد پرسیدم: از علیبابا چیزی میدانی؟ گفت: سِسِمی باز شو و همانجا بود که به خودم گفتم بله این اسمی است که به دنبالش هستم. سریع به خیابان رفتم از چندین رهگذر همین سوال را کردم؛ آلمانی، هندی، ژاپنی، چینی و … همه علیبابا را میشناختند. علیبابا بازرگان باهوشی بود که به روستاییان کمک میکرد. علیبابا غار گنج را برای شرکتهای کوچک و متوسط باز میکند!»
آنچه خواندید توضیحی است که «جک ما» (Jack Ma)، یکی از بنیانگذاران و مرد اول شرکت علیبابا دربارهی نام شرکتش داده. «ما یون» (Ma Yun) که بعدها با نام جک ما معروف شد، در سال ۱۹۶۴ در شهر هانگژوی چین در خانوادهای با وضعیت مالی متوسط به دنیا آمد. پدر و مادرش نوازنده و نقال بودند.
آیندهی او زمانی رقم خورد که رییس جمهور وقت ایالات متحده، ریچارد نیکسون، به چین سفر کرد و به انزوای این کشور در جامعهی بینالملل خاتمه داد. بعد از آن بود که سرمایهها و گردشگران غربی به چین سرازیر شدند؛ حالا که به لطف سیاستهای درست دولتمردان، فضای رشد فراهم شده بود یون که اشتیاق فراوانی به یادگیری انگلیسی داشت، نه سال تمام هر روز به هتلی در حوالی شهر میرفت تا بهعنوان راهنما، با گردشگران خارجی انگلیسی تمرین کند.
لقب «جک» را هم یکی از همان خارجیها به او داده. آخر سر هم آنقدر کنکور داد تا بالاخره بار سوم در رشته زبان انگلیسی وارد دانشگاه شد و در سال ۱۹۸۸ لیسانس گرفت.
«ما» برخلاف بزرگان درهی سیلیکون مانند مارک زاکربرگ، بیل گیتس و استیو جابز تحصیل در دانشگاه را برای کارآفرینی رها نکرد. او راه حل ان اف تی علیبابا از آنجا که امکانات آمریکاییها را در کشورش نداشت و نیز به واسطهی طبقهی اجتماعیاش با افراد صاحبنفوذ هم مرتبط نبود تنها راهحل را تحصیل دید. وقتی علیبابا را راه انداخته بود همزمان مشغول درس خواندن در رشته MBA بود تا راه و رسم تجارت را یاد بگیرد. جک ما یک محصول دانشگاهی است تا بازار.
باور کردن اینکه این مرد در مسیر زندگی چقدر شکست خورده و با درهای بسته مواجه شده کمی دشوار است. آنطور که خودش در مصاحبهها گفته از امتحانات مدرسه گرفته تا ورودی دانشگاه و استخدام در شرکتها، او بارها و بارها رد شده ولی از پا ننشسته. حتی همین اواخر باز هم در کسب اعتماد و جمعآوری سرمایه از درهی سیلیکون موفق نبود و کسی برای کار او ارزش قائل نشد.
از بس که در آزمونهای ورودی مشاغل (از KFC تا ادارهی پلیس) شرکت کرده و قبول نشده بود، نهایتا تصمیم گرفت به همان تدریس انگلیسی بپردازد. اما اوضاع پرداختی به معلمان در راه حل ان اف تی علیبابا چین مانند اکثر نقاط جهان تعریفی نداشت و جکِ جوان که برای آینده برنامههای فراوانی داشت را راضی نمیکرد.
از دانش رایانه و برنامهنویسی سر در نمیآورد ولی وقتی به آمریکا رفت و برای اولین بار از اینترنت استفاده کرد توانمندی بالقوه آن را درک کرد. خودش در جایی گفته: «وقتی شروع به جستوجو در وب کردم نتایج مرتبط با چین پیدا نکردم و همین مساله باعث ایجاد جرقهی یک فعالیت اینترنتی برای کشورم شد.»
دو تلاش اولش برای راهاندازی چنین کسبوکاری موفق نبود؛ تا اینکه بالاخره چهار سال بعد، ۱۷ نفر از دوستانش را در منزلش جمع کرد و متقاعدشان کرد تا در ایدهی مرکز خرید اینترنتی او سرمایهگذاری کنند؛ و اینگونه علیبابا شکل گرفت.
ارتباطات مناسب حاکمیت چین با جهان باعث شد شرکتهای نوپای چینی در معرض سرمایههای بینالمللی قرار بگیرند و تیم جوان علیبابا بهزودی توانست در یک مرحله، ۵ و در نوبت بعد ۲۰ میلیون دلار پول دریافت کند. نکات حائز اهمیتی در ارتباط تیم علیبابا با دولت چین نهفته که میتواند راهگشای شرکتهای نوپا در دیگر کشورها باشد. آنطور که جک ما میگوید اوایل آنها با حکومت کار میکردند و پروژههای دولتی را انجام میدادند؛ اما چندی که گذشت درگیر کاغذبازیها و رشوهگیریهای مرسوم دولتی شدند و تازه فهمیدند که برای بزرگشدن این روش جواب نمیدهد. به قول او: «عاشق دولت باشید ولی با آن ازدواج نکنید.» این شد که وقتی دولت چین برای رفع مشکلی به تیم علیبابا رجوع کرد، نیاز حکومت را بهرایگان در ازای اینکه با آنها کاری نداشته باشند و مزاحم پیشرفتشان نشوند رفع کردند.
گروه علیبابا در سال ۲۰۰۳ وبگاه taobao.com را راه انداخت تا با شعبهی چین شرکت معظم eBay رقابت کند. آنها تصمیم گرفتند از فروشهای صورتگرفته درصدی دریافت نکنند و کلیهی فرآیند را برای خردهفروشیهای کوچک و متوسط بهرایگان انجام دهند. اما خود این موضوع باعث میشد مجموعه، درآمدی نداشته باشد. در نهایت با استفاده از راهکارهای جانبی توانستند به سوددهی رسیده و eBay را از گردونه حذف کنند. او در مصاحبهای جالب گفته اگر eBay کوسهی اقیانوس است ما هم کروکدیل رود یانگتسه هستیم!
هر چه میگذشت «ما» بیشتر به اهمیت روابط در تجارت پی میبرد و تلاشهای زیادی برای رابطهسازی انجام داد. چندی بعد در سال ۲۰۰۵ توانست از طریق هموطن خود و یکی از موسسان یاهو، این شرکت را مجاب کند در عوض ۴۰ درصد از سهام علیبابا، ۱ میلیارد دلار سرمایهگذاری کند.
روند پیشرفت علیبابا تحت مدیریت جک ما ادامه داشت تا در سال ۲۰۱۳ او سمت مدیر عاملی را ترک کرد و ریاست هیات مدیره را بر عهده گرفت. اما بزرگترین و درعینحال شجاعانهترین حرکت مجموعهی علیبابا، عرضهی سهام این شرکت در بورس ایالات متحده بود که به یکباره ارزش این شرکت را تا ۱۵۹ میلیارد دلار بالا برد و به تبع آن، «ما» با ۲۵ میلیارد دلار سرمایه، ثروتمندترین مرد چین لقب گرفت. جک ما در صحبتهایی در همان روز میگوید: «امروز این پول نبود که بهدست آوردیم. آنچه حاصل شد اعتماد مردم بود.»
اینطور که دوستان قدیمی «ما» میگویند، این ثروت تغییری در روحیات او بهوجود نیاورده و حتی هنوز از خریدهای پر زرقوبرق پرهیز میکند. جک ما کوشیده خانوادهاش را از تیررس رسانهها دور نگه دارد تا پسر و دخترش در آرامش به تحصیل بپردازند. «ما» همچنان به مطالعه دربارهی کونگفو علاقه دارد، به مدیتیشن ادامه میدهد و تمرین مستمر تایچی را فراموش نکرده.
جک ما مانند بسیاری از ثروتمندان دنیای فناوری امروزی، در امور خیر شرکت میکند و دستبهخیر او در محل تولدش زبانزد است. در چین برای او احترام زیادی قائلاند و سخنرانیهای عمومیاش با حضور هزاران نفر برگزار میشود. اما همهی اینها مانع بروز شوخطبعی ذاتی «ما» نشده و گاه و بیگاه اجراهای نمایشی او برای کارکنان شرکت همه را سر شوق میآورد.
طبق گزارش مجلهی فوربز، تا سال ۲۰۱۵ سرمایهی جک ما ۲۷ میلیارد دلار برآورد شده که باعث میشود او ثروتمندترین مرد در چین و هجدهمین نفر از لحاظ ثروت در جهان باشد.
معرفی و دانلود کتاب رسیدن به خواستهها
برای دانلود قانونی کتاب رسیدن به خواستهها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
برای دانلود قانونی کتاب رسیدن به خواستهها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابراه
معرفی کتاب رسیدن به خواستهها
کتاب رسیدن به خواستهها نوشتهی لورا گودریچ، گام به گام توضیح میدهد که چگونه افراد میتوانند بزرگترین نقاط قوت و ارزشهای خود را به یاد آورند و آنها را با دیدگاه سازمانی، ماموریتها و ارزشهای مناسب همسو کنند.
سیرت طبیعی افراد تمرکز کردن بر روی مسائلی است که نمیخواهند اتفاق بیفتد؛ یعنی بر روی مسائلی که میخواهند اتفاق بیفتد تمرکز نمیکنند. وقتی از افراد پرسیده میشود که به دنبال چه چیزی هستند بدون تردید پاسخ میدهند: «چیزی که من نمیخواهم این است که: نمیخواهم که آن روز کسی از دنیا برود، نمیخواهم در جلسهها سرپا بایستم، نمیخواهم وقتم را تلف کنم.» بیشتر جملات آنها با «من نمیخواهم» شروع میشد وقتی از آنها خواسته شود تا جملاتشان را به طرز دیگری مانند «من میخواهم» بیان کنند، آنها سریعاً برمیگردند سراغ چیزهایی که آنها را نمیخواهند یا چیزهایی که از آنها اجتناب میکنند.
وقتی افراد عمداً بر روی آنچه که میخواهند تمرکز میکنند وقایع محسوسی در زندگی شخصی و کسب و کار آنها رخ میدهد. وقتی گروهی از کارکنان یا همهی یک تیم یا سازمان به کار گرفته میشوند و بر روی هر آنچه که میخواهند تمرکز کنند، نتایج مثبتی پدید میآیند و حتی دستیابی یه یک هدف مشترک، آسانتر نیز میشود.
کتاب رسیدن به خواستهها (Seeing red cars) به افراد، تیمها و سازمانهایی که به دنبال بهبود زندگی شخصی و حرفهای خود و انجام اقداماتی برای قرار دادن احساسات، علایق، نقاط قوت و ارزشهای خود هستند، کمک میکند.
لورا گودریچ (Laura Goodrich) علاقهمند به کار با افراد، گروهها و سازمانهاست تا بتواند به ایجاد فرهنگهایی بپردازد که بر پایهی پویایی موثر محیط کار پایهریزی شدهاند. او علاقه دارد تا به مردم کمک کند تا از فاز واکنشی عبور کنند و نهایتاً خودشان را به عنوان بخشی از راه حل مسئله مشاهده کنند. همچنین دوست دارد تا به کارکنان کمک کند تا بتوانند یک مسیر رو به جلو بسازند و استراتژی حمایت از آن را پایهریزی کند. لورا در سال 2007 با گرک استیور (شریک تجاریاش) شروع به همکاری در ساختن فیلم «رسیدن به خواستهها» کرد و الان نیز به عنوان کتاب در درست شماست.
در بخشی از کتاب رسیدن به خواستهها میخوانیم:
وقتی شما آگاه هستید و در راستای آنچه که میخواهید اتفاق بیفتد، عمل میکنید، مغز شما با ایجاد یک مسیر در آن راستا واکنش نشان خواهد داد. تغییرات اساسی، به دلیل قصد و نیت انسان و اقدام آگاهانه و قدم به قدم در آن راستا به مغز او خطور میکند. هر جهتی که افکار عمدهی ما بهطور مثبت یا منفی به آن طرف تمایل نشان میدهند، مغز ما واکنشهای شیمیایی تولید میکند که بیشتر نتایج را به خود جذب میکند. داستان زیر این واقعیت را نشان میدهد.
من در کالج در یک کلینیک پزشکی کار میکردم. کارول و ربهکا در میز جلویی کار میکردند. آنها از بسیاری جهات شبیه هم بودند: شادی روحیه، کمک کردن به هم، و تعهد به انجام کار به نحو احسن. به این دلیل تجارب روزانهی آنها نمیتوانست خیلی متفاوت باشد.
به نظر میرسید که ربهکا میتوانست بیماران ناراضی را جذب کند. تقریباً یک روز گذشت و هیچ بیمار ناامیدی او را سرزنش نکرد و در ملاءعام به چالش کشیده نشد. اما کارول از طرف دیگر به ندرت با چنین شرایطی برخورد داشت. زمانی که او این کار را کرد، او میتوانست به سرعت اوضاع را تغییر دهد. من اغلب صحبتهای آنها سر میز شام را تصور میکردم؛ ربهکا دائماً از بیماران بدجنس و محیط کار پر استرس احساس نارضایتی میکرد و کارول در مورد روند فعلی بیماری آنفولانزا اظهار نظر میکرد.
چه عاملی تجربههای آنها را متمایز میکرد؟ این عامل عمدتاً همان توقع است، یک حالت ذهنی! کارول انتظار یک روز روان و متحرک در کلینیک را داشت و اغلب اوقات هم همانطور بود. قبل از اینکه اوضاع از مسیر اصلی منحرف شود، انتظارات کارول در راستای آن روز او را به سمت اقدام به عمل سوق میدهد. قبل از اینکه اوضاع به کلی آشفته شده باشد، او به سرعت تا حدودی شرایط را سر و سامان داده بود. او لبخند اعتماد و رفتار مطمئن به نفس را در افراد افزایش داده بود که باعث شده بود آنها احساس امنیت کنند که اوضاع خوب است.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه: تمرکز روی خواستهها
فصل 1: چرا بر روی چیزی که نمیخواهیم تمرکز میکنیم؟
بصیرتهایی از کاوش مغزی
چرا خیلی سخت است؟
این موضوع چگونه به دنیای کسب و کار وارد میشود؟
فصل 2: مغزتان را برای پیامدهای خوب بازسازی کنید
با ساختن مسیرهای جدید، بر شیارهای مغزتان غلبه کنید
رفتارهای جدید و مثمرثمر ایجاد کنید
برای خارج شدن از ناحیهی آرامش، به تدریج عمل کنید
با انجام چیزهای جدید و متفاوت، مسیرهای متعددی در مغزتان ایجاد کنید
برای غلبه بر ترس اقدام به عمل کنید
کمبود وضوح را با شفاف بودن در مورد خواستههایتان تلافی کنید
برای افزایش چالاکی، نتایج ایدهآل را تصویرسازی کنید
به خلق عادات روابط سازنده بپردازید، برای این کار با افراد آیندهنگر معاشرت کنید
نتایج مثبت در محیط ووکا ایجاد کنید
تغییر، کار سختی است
این موضوع چهگونه وارد دنیای کسبوکار میشود؟
فصل 3: نقاط قوت خود را به کار گیرید و هر آنچه را که میتوانید کنترل کنید
نقاط قوت خود را به کار بگیرید
نقاط قوت شما کدامها هستند؟
چه چیزهایی را میتوانید کنترل کنید؟
الان به دنبال چه چیزی هستید؟
وارد کردن «من میخواهمها» در سطوح تیمی و سازمانی
فصل 4: آگاه باشید و مسئولیت بپذیرید
از تکنولوژی نهایت استفاده را ببرید
بینش خود را دنبال کنید
در بسیاری از گفتوگوها شرکت کنید
از حامیان بهره بگیرید
از افراد شکاک بهره بگیرید
به طور موثر با نقاط ضعف مقابله کنید
در دنیای کسبوکار مسئولیت بپذیرید
فصل 5: "من میخواهمهای" شخصی را بسازید
تلاش برای جامع بودن
هوشیاری ارزشها
جنبههای مهم زندگیتان را متعادل کنید
تمرکز بر خواستهها به معنی حرکت با هدف است
به فکر عوامل خارجی باشید
سپس برنامهی حرفهای خود را ترسیم کنید
فصل 6: "من میخواهمهای"حرفهای را بسازید
نمونهای از کاربرگ حرفهای تمرکز بر خواستهها
شفافسازی «من میخواهمهای» حرفهای منجر به استقلال میشود
محیط بر روی شما تاثیر میگذارد
موقعیت خود را با تمرکز بر روی «من میخواهمهای» حرفهای تثبیت کنید
عمیقتر از عنوان شغلی جستوجو کنید
ساختار فکری تمرکز بر خواستهها در زندگی روزمره اهمیت دارد
خواستههای افراد و تیم را در ذهن خود در اولویت قرار دهید
فصل 7: عمل را به نتیجه تبدیل کنید
افکارتان را کنترل کنید
نتایج مثبت را تصویرسازی کنید
انجامش دهید
برنامهریزی، قطبنمای درونی شما را جهتدهی میکند
پیشرفت خود را ارزیابی کنید و به دنبال بازخورد باشید
به پیشرفت خود سرعت ببخشید و به دیگران کمک کنید تا به آنچه که میخواهند برسند
فصل 8: تا رسیدن به حداقلهای لازم پیش بروید
رسیدن به حداقلهای لازم با تمرکز بر خواستهها
از فرهنگ تمرکز بر خواستهها نهایت استفاده را ببرید
نتیجهگیری: همه چیز با شما شروع میشود
همسایگی را برهانید
دیدگاه شما